امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امتیازات: 4.57
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی

فرازمینی ها و حوادث بزرگ (قسمت اول)

اریک فون دنیکن”، در رابطه با بخش “رولیشن”، انجیل می گوید: این بخش از کتاب انجیل، راجع به آینده بشر پیش بینی کرده است که در دوران پایانی، فرشتگان در آسمان نمایان می گردند و بشر را مورد قضاوت قرار داده و بقولی دوران حسابرسی اعمال نیک و بد انسان در روی کره زمین را آغاز می کنند. زمین لرزه های مهیب، طوفانهای سهمگین، سیل وسونامی های عظیم که ویرانی برای بشربه بار می آورد.
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22


 جهت اثبات بیشتر پیشگوئی های انجیل، در سال 1947در صحرای “جودا” در اسرائیل، در غاری بنام “اریک” باستانشناسان تعداد “900″،  لوح که درزمان حضرت عیسی نوشته شد ه بود را بطور اتفاقی پیدا کردند. این الواح بنام “طومارهای دریای مرده”، شناخته شده است و بخشی از کتاب انجیل بوده که تا آن تاریخ مفقود مانده بود. درمیان این طومارها، تاریخ شناسان و انجیل شناسان به طومار مهمی بر می خورند که به”طومار جنگ”، معروف است و دراین سند تاریخی، از  جنگهای مهیب دوران آخر زمان با جزئیات کامل گزارش داده شده است. جنگی میان روشنائی و ظلمت، یا به عبارتی میان “حق و باطل”، . پرفسور ” ویلیام .ج، فولکو،” باستانشناس آمریکائی، دراین رابطه می گوید: طومارهای معروف به دریای مرده، از نبرد میان فرشتگان نیک و فرشتگان پلید خبر می دهد، دقیقا مانند نوشته های کهن دیگراز تمدنهای کهن، که همواره درانتها ، در برابر هم آرایش جنگی بخود می گیرند تا به مصاف هم رفته و یکی از آنان پیروز گردد، به عبارتی جنگ شیطان، با فرشتگان خدا.
پرفسور” توماس بولارد”، در این باب می گوید: ظاهرا ما با دو نیروی نسبتا برابر مواجه ایم، یا به عبارتی خدایان ظلمت و خدایان روشنایی . این خدایان در برابر یکدیگر صف آرائی  می کنند و مشغول نبرد نهائی می گردند. این صحنه ها، بیشتر انسان را بیاد نبرد موجودات فرازمینی می اندازد. وی  در ادامه می گوید: دقیقا متالژی کهن، مانند مسیحیت و اسلام ، چنین صحنه ای را درکتاب انجیل و قران برای آدم به تصویر می کشند که درنهایت خداوند  در نبردی سهمگین با شیطان و غلبه بر او، صلح ابدی را در زمین بر قرار می کند. گروهی نیز براین باورند که منظور از این نبرد، این است که فرازمینیان در دوران آخر زمان، به کره زمین بازخواهند گشت و در نبردی خونین درمیان خود وانسانهائی که تعدادی درجبهه شیطان و گروهی نیزدرجبهه خداوند پیوسته اند به مصاف یکدیگر می روند.
گزارشگر می گوید: آیا این هشدارها براستی از جانب خداوند کائنات است یا آنکه از جائی دیگر سرچشمه می گیرد؟ و آیا اگر روزگاری با حوادث فاجعه بار روبرو گردیم ، این یک نبرد خدایی است یا آنکه صرفا یک چرخه طبیعی، که از آن آگاه نیستیم. گزارشگر توضیح داده و می گوید: در ساحل “توبا”، در کشور اندونزی ، سوپر آتشفشانی قراردارد که در حدود “76″، هزار سال پیش به ناگاه شروع به فوران کرده و در اثر آن آتشفشان، اوضاع جوی کره زمین به سرعت تغییر کرده و تقریبا نسل انسان را تا مرز نابودی پیش میبرد!
پرفسور “مایکل دنین”، فیزیکدان آمریکائی، در این باب می گوید: زمانیکه چنین سوپر آتشفشانی بوقوع می پیوندد، نگرانی بزرگی که پیش می آید این است که ذرات خاک حاصل از آتشفشان به سطوح بالای اتمسفر رفته و سپر غطوری تشکیل می دهد و مانع از تابش خورشید به زمین می گردد و دراثر چنین حادثه ای کره زمین آغاز به سرد شدن می کند و اگر این ماجرا ادامه پیدا کند در آنموقع می باید بطورجدی نگران حیات موجودات کره زمین باشیم !
گزارشگر می گوید: دانشمندان چنین حادثه ای را آغاز دوران محدود شدن ژنتیکی جانداران در روی کره زمین می نامند.
” جورجیو سوکالوس”، در این رابطه می گوید: حداقل دوبار موجودات کره زمین چنین حادثه خوف آوری را تجربه کرده اند. بطوریکه یکبار زمانیکه این اتفاق افتاد، تنها تعداد 3 هزار موجود “هومو سیپین”، در سرتا سر کره زمین بجا مانده بود. ” ویلیام بریملی”، نویسنده کتاب” خدایان عدن”، در این رابطه می گوید: متاسفانه تکرار تاریخ، یکی از قواعد جدی بازی در کهکشان است. به همین منظور مدارک و شواهدی وجود دارد که فرازمینیان، گاهی در این حوادث و فجایع عظیم دست داشته اند. بعنوان مثال داستان طوفان نوح، که درکتب مذهبی مانند انجیل، تورات و قرآن، آمده است نوشته شده است که فرشتگان یا هرچه که مایلید نام آنان را بگذارید، تدریجا از اعمال بشر خسته و مایوس می شوند خصوصا از اعمال وحشیانه، خشونت بار، برتری طلبی و درنهایت سر و صدای بیش از حد انسان خسته می گردند و تصمیم می گیرند که همه را دریک حادثه بزرگ قربانی کنند. نمونه واضح آن طوفان عظیم نوح است.
” جورج نوری”، برنامه ساز رادیو”C2C”، می گوید، فرازمینیان یا “آنوناکیها”، تصمیم میگیرند که کره زمین را از وجود انسان پاک کنند و فرصتی به کره زمین دهند تا خود را مرمت کند! به همین دلیل طوفان نوح را بوجود آوردند.  درالواح سومری آمده است که خدایان یا یکی از سران “آنوناکی ها “، به کره زمین می آید و با نوح،(زئوسودرا)، صحبت می کند و به او می گوید که، به تو کمک خواهم کرد که کشتی عظیمی فراهم کنی و ازجانوران هریک نروماده ای را انتخاب کنی و بداخل کشتی برده وسپس آماده روز موعود گردی که طوفان و سیل از راه برسد و پس از مدتی بر روی آب و پایان طوفان ، کشتی خود را به ساحل امن برسانی و …
“فلیپ کوپنز”نویسنده و خبرنگار دراین باب می گوید: زمانیکه به انجیل مراجعه می کنیم و به داستان حضرت نوح بر می خوریم، ظاهرا با شخصیتی مواجه می شویم که به شکلی از آینده خبردارد
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar
آگهی
فرازمینی ها و حوادث بزرگ (قسمت دوم)
بر اساس تحقیقات “تئوریسینهای فضانوردان کهن”، در اکثر حوادث عظیم و فجایع طبیعی که تا بحال در کره زمین اتفاق افتاده است سفاین فرازمینیان “یوفو”، دیده و شناسائی شده اند. حداقل از زمانی که بشر رکورد حوادث طبیعی و فاجعه بار را با جزئیات، جمع آوری کرده است. سوال اینجاست که چرا این سفاین دیده می شوند؟ آیا فرازمینیان حوادث طبیعی کره زمین را دنبال می کنند و اصولا فجایع زمینی پدیده ایست که کنجکاوی آنها را جلب می کند؟ یا آنکه هدف دیگری را دنبال می کنند؟
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22


در آوریل 14، 1561،  در شهر نورنبرگ، در کشور آلمان، هنگامیکه مردم این شهر صبحگاه از خواب بیدار می شوند، بناگاه آسمان شهر خود را در محاصره بشقاب های پرنده عظیم می بینند! این سفاین دیسک مانند به رنگهای، سیاه، قرمز، زرد، آبی و نارنجی دیده می شوند  که در آسمان حضور داشته و براساس شواهدی که امروزه در بایگانی شهر نورنبرگ وجود دارد ، حادثه آن روز را با جزئیات کامل نوشته شده دارد . در میان سفاین دیسک شکلی که در آسمان شهر پدیدار شده بودند، بی درنگ دو سفینه سیلندر شکل ، یکی از آنها ازطرف شرق به سوی غرب پرواز می کرد و دیگری برعکس در آسمان شهر پدیدار شدند و بعد از آنکه به نزدیکی یکدیگر رسیدند آتشبارهای این سفاین به سوی هم نشانه رفته و بسوی یکدیگر شلیک کردند تقریبا پس از یک ساعت نبرد در آسمان شهر، تعدادی از سفاین که به صحنه نبرد پیوسته بودند مورد هدف طرفین قرار گرفته و در شهر و حومه آن سقوط می کنند و پس از برخورد با زمین دچار انفجارهای مهیبی شده و از بین می رفتند.
پنج سال پس از وقوع این حادثه یک مهندس آرشیتکت اتریشی، بنام “هانس گلیزر”، صحنه نبردی که شاهد آن بود را، در یک اثر هنری که از چوب ساخته شده بود به نمایش میگذارد. در این رابطه دکتر “ویلیام بریملی”، می گوید: در گزارشی که از صحنه این ماجرا، در آرشیو کتابخانه شهر”نورنبرگ”، وجود دارد و بر اساس اثر هنری، “هانس گلیزر”، سفاین دیسک شکل و سیگار شکل در آسمان در حال نبرد هستند، در گوشه سمت راست این اثر چوبی، می توان تعدادی “یوفو”، را که سقوط کرده و در میان دود و آتش اند را مشاهده کرد. از این صحنه می توان این نتیجه را گرفت که ظاهرا خصومت میان فرازمینیان امر دیرینه ایست که در اغلب کتب و الواح باستانی نیز بدان اشاره شده است.
گزارشگر در این رابطه می گوید: گروهی از “تئوریسینهای فضانوردان کهن”، معتقدند که این اثر هنری “540″، ساله، مدرک بسیار قابل توجهی مبنی بر وجود نبرد میان فرازمینیان در کیهان است.
“ویلیام بریملی”، همچنین اضافه کرده و می گوید: بر اساس شواهدی که در کتیبه ها و الواح قدیمی وجود دارد، نبرد میان فرازمینیان می تواند بخاطر سلطه بر کره زمین یا آنکه ، پاک کردن زمین از نژاد انسان باشد. بعنوان مثال در دوران “پلیگ”، (دوره خاصی که در تورات بدان اشاره شده)، اشاره شده که اجسام مدور و نورانی در آسمان، گاز کشنده ای را بوجود آورده بودند و انسانها با استشمام این گاز از پای در می آمدند.
گزارشگر می گوید: آیا می توان حوادث کهن را به حوادث فعلی که بخشاً حوادث فاجعه بار طبیعی است مرتبط ساخت؟ و آیا مدارکی وجود دارد تا ثابت کند که این سفاین بیگانه، نقش موثری در بوجود آوردن این فجایع دارند؟
شاید بتوان پاسخ این سوال را در جائی مانند “فلورانس”، در کشور ” ایتالیا”، جستجو کرد! آنهم در آرشیو یا مدارکی که نابغه بزرگ “لئوناردو داوینچی”، از خود بجای گذاشته است! در سال 2005، در شهر فلورانس، گروهی از محققان و جغرافی دانان وابسته به ارتش ایتالیا، بطور اتفاقی کارگاه سری لئوناردو داوینچی را در آن شهر پیدا کردند. در این رابطه “دیوید ویلکاک” ، محقق جوان آمریکائی می گوید: لئوناردو، براستی یک نابغه تمام عیار بود، او نقاش، آرشیتکت، مخترع، شاعر و ریاضی دان بود، او توانایی این را داشت که با دست راست خود بنویسد و همزمان با دست چپ نیز بطور برعکس مشغول نگارش باشد، وی میگوید به عقیده من، این شخصیت تاریخی را باید بهتر بشناسیم تا بتوانیم اسرار بیشماری را از کارهای او بدست آوریم.
گزارشگر می گوید :”لئو ناردو داوینچی”، بخاطر اثر بی نظیر”لبخند ژوکند”، معروف شده است، اما زمانی که به دستنوشته های او رجوع می کنیم، خصوصا دست نوشته های جدیدی که از او در کارگاهش بدست آمده، به نبوغ عظیم او در زمینه های گوناگون می توانیم پی ببریم. او ماشین آلات جنگی بیشماری را طرح ریزی کرده بود بعنوان مثال ابزاری مانند تانک، اسلحه خود کار و هلی کوپتر و حتی زیر دریائی که در آن دوران وجود خارجی نداشتند.
“دیوید ویلکاک”، در این رابطه می گوید: او از اسرار بیشماری آگاه بود و ظاهرا وی از الواح و کتیبه های باستانی الهام گرفته بود یا آنکه گروهی خاص، این مدارک کهن را به او داده بودند تا بر روی آنها مطالعه کند! مدارکی بدست آمده که لئوناردو، با شخص فرازمینی، که یا بطور فیزیکی او را میدیده یا آنکه به شکل تلپاتیک با وی ارتباط داشته و مراوده اطلاعاتی انجام میداده است! “ویلیام بریملی”، در این رابطه می گوید: این را میدانیم که او ماشینی اختراع کرده بود که بشکل مدور بود، چیزی شبیه به “یوفو”، و حتی به وی اطلاعاتی مبنی بر ساختن سلاحهای گوناگون داده شده بود. آیا این اطلاعات نشان نمیدهد که فرازمینیان قصد شومی را در سر می پروراندند؟ “دیوید ویلکاک”، در این باب می گوید: آیا این اطلاعات برای این منظور به وی داده می شد که حیات بر روی کره زمین را توسط جنگ و خونریزی مورد تهدید قرار دهد؟
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، ارش خان
فرازمینی ها و حوادث بزرگ (قسمت سوم)
"فلیپ کوپنز"، می گوید: به انجیل که مراجعه می کنیم و با ماجرای حضرت نوح برمی خوریم با شخصی روبرو می شویم که از آینده خبر دارد. در حالیکه هیچ انسان دیگری در کره زمین در آن زمان از حوادث آینده خبر نداشته است. نکته دیگر آنکه نوح آگاهی داشت که از حادثه ای که در انتظار بشر است جان سالم بدر خواهد برد. سوال اینجاست که چگونه نوح از جزئیات حوادثی مانند طوفان ویرانگر خبر داشت؟ اصولا چه کسی او را در جریان چنین حادثه ای قرار داده بود؟ خداوند کائنات یا فرازمینیان؟
"جرجیوتسرکالوس"، در این رابطه می گوید: شاید فرازمینیان بوجود آورنده طوفان ویرانگر(نوح) بودند و یا آنکه طوفان، جزئی از چرخه طبیعی حیات در کره زمین است و فرازمینیان از عظمت حادثه ای که قرار بود رخ دهد آگاهی داشته و می خواستند به نوح و اطرافیانش کمک کرده تا بدینوسیله جلوی نابودی نسل انسان در کره زمین را بگیرند؟ در واقع فرازمینیان بودند که جلوی نابودی نسل انسان راگرفتند!
 
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22
 


: آیا دلیل خاصی وجود دارد که انسان در مواقع متعدد و حوادث مهیب مانند طوفان نوح می بایست جان سالم ببرد؟ آیا موجودات فرازمینی نقشی در بوجود آوردن اینگونه حوادث ویرانگر داشته اند؟ اگر چنین است، این موجودات ویرانگر چه کسانی هستند؟ و هدف نهایی آنان چیست؟
سال 2004، در اندونزی، سونامی عظیمی رخ داد که همه شاهد آن بودیم. دراین حادثه دل خراش، بیش از 230 هزار انسان هلاک شدند و به بیش از 14 کشور که در تیر رس این سونامی قرار گرفتند صدمات عظیمی وارد شد بطوریکه این حادثه یکی از بزرگترین حوادث ویرانگر در تاریخ بشریت نام گرفت. زمین شناسان مدعی شدند که حرکت پوسته کره زمین در اقیانوس هند، سبب چنین سونامی عظیمی که به ارتفاع بیش از 30 متر می رسید شد. پرفسور "مایکل دنین"، در این رابطه می گوید: اصولا سونامی به معنی سوپر موج شناخته شده است و این بدین معنی است که به زبان ساده چه اندازه انرژی به اقیانوس وارد می شود که سونامی را بوجود آورد. قدرت سونامی در حدی است که امواج را تا هزاران کیلومتر در سطح دریا حرکت می دهد.
گزارشگر می گوید؛ چند روز قبل از این حادثه مرگبار، در روزنامه های معتبر هندوستان گزارشات ویژه ای از دیده شدن "یوفو"، درمناطق مختلف در هند و دیگر مناطق قاره آسیا، به چاپ رسیده بود.
"ویلیمام بریملی"، در این رابطه می گوید: گروهی از ساکنا ن منطقه قاره آسیا، خصوصا هند، با تماس گرفتن با مقامات دولتی اطلاع داده بودند که شاهد اشیا نورانی در آسمان هستند. گروهی از دانشمندان معتقدند که بخاطر سائیده شدن پوسته زمین وانرژی حاصل از آن، دیده شده است که در آسمان انوار رنگارنگی پدیدار می شود و به همین دلیل شاید مردم منطقه، شاهد چنین انواری بوده اند؟ گروهی از دانشمندان حتی نام "انوار زمین لرزه"، بر این پدیده عجیب نهاده اند!
گزارشگر می گوید، دانشمندان زمانی "انوار زمین لرزه"، را شناسائی کردند که برای اولین بار در سال "1960"، زمین لرزه بزرگی در کشور ژاپن رخ داد و دقیقا ساعاتی قبل از این حادثه انوار رنگارنگی در آسمان ژاپن دیده شده بود. در مجموع ، ارتباط  انوارزمین لرزه با دیده شدن یوفو، هنوز بطور علمی کاملا ثابت نشده است.
"فلیپ کوپنز"، معتقد است که هرچه هست، این مسئله ثابت شده است که حوادث بزرگ و موجودات فرازمینی در رابطه با هم هستند و سوال اصلی این است که آیا لرزش و سائیده شدن پوسته زمین، سبب دیده شدن یوفو، در آسمان می گردد یا خیر؟
گزارشگر در بخش دیگری راجع به "ایسلند"، صحبت می کند و می گوید، درآوریل "2010" بزرگترین آتش فشان که پیش از "200" سال آرام مانده بود رخ می دهد، دقیقا لحظاتی پس از این حادثه خبر نگارانی که با هلیکوپتر از محل آتش فشان مشغول فیلم برداری بودند، متوجه پرواز بیش از 30،”یوفو” که مانند حرف “وی انگلیسی”، در آسمان پرواز می کردند شدند.
" فلیپ کوپنز"، در این رابطه می گوید: عکسها و فیلمهای بیشماری از این آتش فشان گرفته شده است و در اغلب آنها تصاویر “یوفو”، دیده  می شوند که در میان دود و غبار آتش فشان، در حال پرواز هستند. این سفاین بدون شک تحت کنترل موجودات هوشمند هستند، جالب توجه است که گروهی منتقد، گفته اند که این اشیا پرندگانی بیش نیستند، درصورتیکه  پرندگان در چنین شرایطی، آنهم در ارتفاع بلند قادر به پرواز نیستند.
گزارشگر در رابطه با آتش فشان می گوید: بر اساس تحقیق دانشمندان، آتش فشان زمانی رخ می دهد که سنگهای زیرین پوسته زمین، دچار حرارت بیش از حد شده و تبدیل به مذاب می گردند و در اثر چنین تحولاتی گاز تولید میگردد و این گاز با فشار بیش از حد، راهی برای خروج از پوسته زمین پیدا کرده و همراه مذاب به بیرون فوران می کند.
گزارشگر می گوید؛ گروه بیشماری از دانشمندان هنوز بر این عقیده پافشاری  می کنند که حوادث بزرگ و “یوفو”، در رابطه با هم دیگر هستند.
"فلیپ کوپنز"، بار دیگر می گوید؛ حضور فرازمینیان در این مواقع دو چیز را نشان می دهد، یکی آنکه آنان حضور دارند ودرزمان وقوع  حوادث بزرگ ، فقط شاهد و بیننده هستند، یا آنکه خود در این حوادث و بوجود آمدن آنها، دست دارند؟
"ویلیام بریملی"، در این رابطه می گوید؛ آیا می توان آتش فشان را بوجود آورد و بعنوان مثال اقدام یا عملی کرد که سبب آتش فشان شد یا خیر؟ زیرا آتش فشان یا سنگ مذاب زیر پوسته زمین، همیشه آماده جهش است؟ هنوزجواب این معما را نمی دانیم
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، ارش خان
فرازمینی ها و حوادث بزرگ(قسمت چهارم)
جورجیو سر کالوس"، محقق آمریکایی در رابطه با اهداف لئوناردو داوینچی می گوید: در کتاب”لئوناردو"، در رابطه با آینده نوشته است، زمانیکه وی در باب حوادث و رویدادهای آینده پیش بینی کرده است، می توانسته اطلاعات و اخبار را از منبعی در ورای زمین به دست آورده باشد و این امر نشان میدهد که او احتمالا، شاهد دیدار موجودات فرازمینی بوده است. در بخشهایی از کتاب ، او مدعی شده که در حالت خلسه، با خدا و فرشتگان ارتباط برقرار می کرده است. ناگفته نماند که اصولا در دوران او، افرادی که با چنین موجوداتی برخورد میکردند، آنها را خدا یا فرشته خطاب میکردند، در صورتی که آن موجودات، فرازمینیها بودند که از آسمانها به زمین می آمدند و یا در حالت خلسه با افراد خاص در کره زمین بشکل تلپاتیک ارتباط برقرار می کردند.
 
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22


: این احتمال وجود دارد که فرازمینیان همواره، در پی اعصار و قرون، انسانهائی را انتخاب می کردند که به شکل رابط با زمینیان ایفای نقش کنند و بر همین اساس بشر توانسته است تدریجا در راه تکامل قرار گیرد. فرازمینیان افراد خاصی را پیدا می کردند و اصول علم و دانش را به آنان فرا می دادند.
گزارشگر ادامه داده و می گوید: بر اساس تئوری فضانوردان کهن، به همین دلیل انسان توانسته است در پی یک قرن گذشته از راندن ارابه و اسب، امروزه فضانوردان خود را در کره ماه پیاده کند و یا آنکه رباتهائی به گوشه و کنار منظومه شمسی بفرستد.
"جورجیوسر کالوس" در این باب می گوید: در یک چشم برهم زدن در مقیاس تاریخی، انسانی که در غارها پناه می برد و با ابتدائی ترین ابزار زندگی می کرد به ناگاه اهرام و دیگر بناهای اعجاب آور را طراحی کرد، به زبانی ساده همه این اختراعات در قیاس تاریخی، در حقیقت یکشبه انجام گرفته است .
وی ادامه داده و می گوید: چنین پرسشی از جانب انسان، فقط با یک منطق می تواند میسر شود، آنهم با همیاری موجودات فرازمینی.
"دوید ویلکاک"، در این رابطه می گوید: خدایان یا فرشتگانی که به گفته انسانهای کهن، با ارابه های پرنده در آسمان کره زمین، جولان می دادند و یا با وسایل و ابزار پرنده ، آنهم بر اساس نوشته های الواح و کتیبه های تمدنهای کهن از آسمان به زمین می آمدند، ظاهرا هدفی به غیر از بسوی تکامل راندن بشر در سر نمی پروراندند، آنها می خواستند بشر را سریعتر بسوی علم و آگاهی راهبر گردند و به عقیده من آنان در این هدف خود بسیار موفق بوده اند.
گزارشگر می گوید: گروه بیشماری اعتقاد دارند که فرازمینیان، افکار پیچیده و علوم و دانش خود را به انسانهایی مانند "آلبرت انشتین"، منتقل کرده اند، فردی که با تئوری جنجال بر انگیز خود بنام " تئوری نسبیت"، احتمال سفرهای طول و دراز بشر در فضا را میسر کرده است!
یا "جی رابرت اپنهایمر" که در به ثمر رساندن فیزیک هسته ای، گامهای بزرگی برداشت. یا آنکه دانشمند آلمانی دیگری بنام "وارنر فون براون"، که پس از جنگ جهانی دوم از طرف دولت آمریکا در استخدام سازمان فضائی آن کشور قرار گرفت، فردی که ایده هایش سفرهای فضائی را امکان پذیر کرده و دانش راکت سازی را به مرحله تکامل رسانده است.
"فلیپ کوپنز"، دراین باب می گوید: زمانیکه به افکار فردی مانند "فون براون"، دقت و توجه کنیم به این نتیجه می رسیم که وی، هدف اصلی و بزرگش فرستادن انسان به فضا بوده است. این نکته مهم را نباید فراموش کرد که وی معتقد بود که انسانهای کهن در هزاره های پیشین به فضا رفته و ما نیز می بایست راه آنان را ادامه داده و دنبال کنیم! شخصی مانند "فون براون" عقیده دیگری نیز داشت که براساس آن، انسان می بایست به فضا برود و بدون شک در فضا و کرات دیگر، دانش و علوم دیگر تمدنهای کیهانی را بدست خواهد آورد و زندگی در کره زمین را دچار تحولات شگرف خواهد کرد.
گزارشگر سپس راجع به نابغه گمنامی بنام "نیکلای تسلا"، سخن می گوید، انسانی که آزمایشاتش بر روی الکتریسیته، سبب گردید تا انسان موفق گردد، ماهواره های امروزی را به فضا بفرستد. وی همچنین مخترع اولین رباتهای الکترونیکی محسوب می گردد و اختراع مهم دیگری که تا به امروز دولت آمریکا آنرا سری نگاه داشته همان تشعشعات مرگبار است که اخیرا دولت آمریکا سلاح هائی توسط آن ساخته است که گفته می شود در جنگ عراق نیز از آن بهره برده است .
"دیوید سردا"، محقق آمریکائی دیگر، در رابطه با "تسلا"، می گوید: سلاح مرگبار تشعشعات مرگبار ، توانائی نابود کردن یکصد هزار سرباز را در یک لحظه دارد . این دستگاه مرگبار توانائی نابود کردن هر شیی پرنده از جمله، هواپیما یا موشک را تا برد 250 مایلی خود دارد. "دیوید سردا"، ادامه داده و توضیح می دهد ، هنگامی که سازمان "اف بی آی"، ماجرای مرگ "تسلا"، را بررسی می کرد به مدارکی دست می یابد که ظاهرا نیروی هوائی آمریکا، در پایگاه هوائی رایت پترسون مشغول ساختن چنین اسلحه مرگباری بوده است آنهم در سال "1943"،. وی ادامه داده و ماجرای دیگری را مطرح می کند که جنجال زیادی را در آن زمان بوجود آورد و آنهم ماجرای سقوط دو شیی پرنده فرازمینی در منطقه "رازول"، در نیومکزیکو بود. وی مدعی می گردد که سفاین سقوط کرده در رازول به همین پایگاه "رایت پترسون"، برده شدند. او مدعی است که اکثریت اختراعات سری آمریکا در همین پایگاه انجام می گیرد. ازجمله ساختن اسلحه مرگبار و رابطه آن با فرازمینیان.
گزارشگر می گوید: آیا می توان گفت که اختراعات اعجاب برانگیز "نیکولاتسلا"، تحت تاثیر ارتباط با فرازمینیان صورت گرفته باشد؟
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، ارش خان
فرازمینی ها و حوادث بزرگ (قسمت پنجم)
گزارشگر به کشور اتیوپی اشاره می کند و می گوید: در بستر رودخانه "اومو"، فسیلهای بیشماری تا به امروز پیدا شده است که از نظر تنوع موجودات در کره زمین،  در نوع خود منطقه بسیار استثنائی به حساب می آید خصوصا فسیل های مربوط به انسانهای اولیه یا بقولی "هیومنوید"، و همچنین فسیلهای "گوریل"، شامپانزه و غیره.
 در سال"1970"، باستانشناس آمریکائی بنام "ریچارد لیکی"، دو استخوان جمجمه انسان، مربوط به 195 هزار سال پیش را در همین منطقه پیدا کرد. این دو جمجمه بعنوان قدیمی ترین جمجمه انسان مدرن شناسایی و ثبت گردیده اند. یا به عبارتی اولین انسانهای هوموسپین.
پرفسور"مایکل دنین"، می گوید: هر روزه ما به اکتشافات جدید دست پیدا می کنیم، اسکلتهای نسبتاً کامل را شناسائی می کنیم و هرچه بیشتر جستجو می کنیم می توانیم به رابطه هائی میان خود و اجداد مان، میمونها پی ببریم! رابطه ما با "نیاندرتان"، و " پرو مگنوم "، رابطه بسیار جالبی است که برای ما بوجود آمده است، این است که چرا ما از اجداد خود موفق تر بوده ایم و چگونه توانسته ایم به این درجه از تکامل  دست بیاییم!
 
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22


پرفسور اریک فون دنیکن"، در این باب می گوید: در میان اجدادمان، ما تنها موجودی هستیم که دارای تمدن هستیم. سوال من این است که چرا؟ تاریخ تکامل و دانشمندانی که آنرا نوشته اند، اینگونه است که این فقط یک حادثه  بوده است. اما من معتقدم که اینطور نبوده و ما با مداخله موجوداتی که از ورای کره زمین به اینجا آمده بودند بوجود آمده ایم، بدین معنی که آنان “دی ان ای”، میمون را با “دی ان ای” انسان، مخلوط کرده اند و انسان "هوموسیپین" را بوجود آورده اند. صرفا جهت تکامل! "جورجیو سر کالوس"، می گوید: یکشبه در قیاس تاریخی، انسان اهرام را ساخت، تمدن سومریان را ساخت، بناهای خارق العاده ای که احتیاج به ریاضی و فیزیک دقیق می داشت را ساخت، در حققیت این فوران دانش و علوم ، یکشبه راه صدها ساله را پیمود و بشر بناگاه دارای تمدن شد! به عقیده من و "تئوری فضا نوردان کهن" این حادثه بدون دخالت موجودات فرازمینی امری محال به نظر  می رسد و تاریخ تکامل بشر، حاصل مستقیم دخالت فرازمینیان در “دی ان ای”، انسان بوده است. در حقیقت ما نیمی انسان و نیمی فرازمینی به حساب می آئیم!
"دیوید ویلکاک"، می گوید: اطلاعات خارق العاده و اعجاب انگیزی بر روی سنگها و الواح و کتیبه ها برای ما از پیشینیان به جا مانده است که نشان می دهد، اجداد ما انسانها، به سادگی در کره زمین بوجود نیامده اند و بدون شک از ورای کره زمین آمده اند! گزارشگر می  گوید: پس اگر فرازمینیان در گذشته های بسیار دور، به کره زمین آمده باشند؛ براستی  چه کسانی هستند و برای چه به کره ما آمده اند؟ وی ادامه داده و می گوید: براساس "تئوری فضانوردان کهن"، جواب چنین سوالی در کتیبه ها و الواح  سومریان با دقت و جزییات کامل نوشته شده است!
در سال "1849"، باستانشناس انگلیسی، بنام"آستین هنری لیرد" موفق به کشف "22 هزار"، (لطفا خوب توجه کنید، 22 هزار کتیبه که همه آنها از موزه های انگلیس سر درآورده اند) کتیبه و لوح سومری در شهر نینوا و اطراف آن شد (در نظر داشته باشید که درسال "1849"، کشوری بنام عراق وجود نداشت و دیگر شهرهای عراق امروزی مناطقی یا تحت نظر ایران و یا بی صاحب به شمار می آمدند.)  این کتیبه ها، جزئی از اولین نوشته های خطی انسان در هزاره های کهن بحساب می آیند! تاریخ درست این کتیبه ها به بیش از شش هزارسال پیش باز می گردند . درهمین رابطه "پرفسور ذکریا سیچین"، نویسنده روسی بیش از 30 سال از عمر خود را، صرف تحقیق و ترجمه این کتیبه ها و الواح کرده است. وی درسال "1976"، کتابی درهمین رابطه بنام "دوازدهمین سیاره"، بچاپ رساند و در این کتاب که حاصل ترجمه کتیبه های سومری بود، وی اعلام میکند که فرازمینیانی بنام "آنوناکی"، از کره ای ورای منظومه شمسی به نام " نیبیرو"، در جستجوی طلا، به کره زمین می آیند.
"جیسون مارتل"، دراین رابطه می گوید: آنوناکی ها در این کتیبه ها دقیقاً توضیح می دهند که به دلیل صدماتی که به اتمسفر کره آنان، یعنی "نیبیرو"، وارد شده است بدنبال آلیاژی مانند طلا برای ترمیم اتمسفرکره خود، دست به سفرهای  فضائی زده اند و درنتیجه، کره زمین را که دارای چنین آلیاژی بوده است را انتخاب می کنند.
گزارشگر می گوید: بر اساس نظریات "ذکریاسیچین"، "آنوناکیها"، اولین باری که به کره زمین می آیند 450 هزار سال پیش بوده است، زمانیکه موجودات "نیاندرتال"، در کره زمین زندگی می کردند، آنان تدریجاً به این نتیجه می رسند که برای بدست آوردن طلا و چند آلیاژ مهم دیگر، احتیاج به یاری موجود دیگری غیر از خود دارند که بتواند در بدست آوردن آن آلیاژها به آنان کمک  کند، لذا آنان که درعلم ژنتیک به مهارتهای خارق العاده ای رسیده بودند دست به پدید آوردن انسان میزنند و بعد از یک سری آزمایشاتی که دقیقا در الواح سومری آمده است با مخلوط کردن ژن نوعی میمون، یعنی  نئاندرتال و ژن خود، انسان را پدید می آورند.
اریک فون دنیکن در این باب می گوید؛ آنان "آنوناکیها"، معتقد بودند که خدایانی هستند که برای هدف خاص و مقدس وارد کره زمین شده اند و در این راه می بایست موجوداتی بوجود آورند هوشمند و با درجه بالائی از کنجکاوی. موجوداتی که تدریجا بتوانند به جائی برسند که انسان امروزی نمونه آن است. حال این سوال بوجود می آید که چرا؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ارش خان ، Interstellar
رییس جمهور «تامس جفرسن»، «کریستوفر کلومبوس»، «صلیبیون قرون وسطی»... اینها چه چیز مشترکی داشته‌اند؟ همگی آنها برخورد با غریبه‌ها را تجربه و یا باور داشته‌اند.
- واقعیت این است که توصیفات بسیاری وجود دارد در باره ابری عجیب در آسمان، که به رنگ سرخی میدرخشد.
- «کلومبوس» در اولین سفر دریایی خود، نوشته است که: یک جسم فروزان از آب بیرون آمد و به فضا رفت.
آیا موجودات غریبه مسئول سیلهای «انجیل»، آفات قرون وسطی، و حتی حمله‌های اتمی باستانی بوده‌اند؟
- سرکشیها همواره از زمان ماقبل تاریخ تا به امروز در جریان بوده‌اند.

بخشی از کتاب کهن هندوی «ماهاباراتا» به نام «باگاواد گیتا»، در زمانی بین قرون پنجم تا دوم پیش از میلاد نوشته شده است این کتاب، حاوی صد هزار شعر حکایت گونه در باره امپراطور باستانی «آو راما» است که 12000 سال پیش، و یا بیش از 5000 سال پیش از ماقبل تاریخ، در بین‌النهرین میزیست
اگر شما اسطوره‌های باستانی هند را بخوانید، به نظر شبیه به قصه‌های مدرن علمی تخیلی میرسند. با هزاران سال قدمت، نه تنها اشاره به ارابه‌های پرنده و خدایانی دارد که دارای توان تکنولوژی باور نکردنی هستند، بلکه به سلاحهایی باور نکردنی که در این جنگهای اسطوره‌ای از آنها استفاده میکرده‌اند هم، اشاره دارند (

آنها سلاحی به نام «سلاح براهما» داشته‌اند مردم زیادی سوخته و آتش گرفته‌اند و ذوب شده‌اند، با همین «سلاح براهما»

به ادامه مطلب بروید
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22 



نظریه‌پردازان فضانوردان باستان معتقدند که «سلاح براهما»، یک سلاح اتمی باستانی بوده است؛ زیرا توصیف تاثیرات مرگبار پس از آن، بسیار شبیه به اثرات تشعشع خالص است. این نظریه‌ایست که در سطحی بزرگ از محافل علمی، مردود است.


هیچ سندی مبنی بر اینکه بمب اتم در «ماهاباراتا»، «باگاواد گیتا» توصیف شده باشد، وجود ندارد، این کتاب، جنگ را توصیف میکند. در این جنگها، انفجار وجود دارد؛ انفجارهایی بزرگ 

یک مطلب این است که جنگها شامل انفجار هم بوده، اما این همان چیزی نیست که ما به آن توجه داریم. شما باید همه تصویر را ببینید یکی از این اشاراتی که داریم، به عنوان مثال، از انفجارهایی میگوید که درخشانتر از هزار خورشید بوده‌اند. و وقتی این انفجارها شکل گرفته، خورشیدها در هوا میچرخیده‌اند، درختان شعله‌وری که به هوا میرفتند (. یک ویرانی کاملا بزرگ در کار بوده. بعد از این انفجارها، مردمی که نجات پیدا کرده بودند، شروع به از دست دادن موها کردند، و ناخنهایشان شروع به افتادن کرده. همه چیزی که میخواهم بگویم این است که، در اینجا ما اشاره‌هایی دقیق از تشعشع سمی داریم؛ اتم آزاد شده. در حالیکه قدمت این متون، هزاران سال است.
اما اگر «ماهاباراتا» بر اساس واقعیت نوشته شده باشد، آیا باستانشناسان نباید تا کنون شواهد آشکار فیزکی یا تشعشعاتی را یافته باشند؟ طبق گفته نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی، آنها این کار را کرده‌اند.
«دره ایندوس»، جنوب پاکستان در 1922 یک افسر به همراه باستانشناسان هندی، خرابه‌های شهری باستانی را یافتند، موسوم به «موهن جو- دارو» بر اساس نظر غالب باستانشناسان، این شهر که نام آن به معنی «تپه مردگان» است، در زمانی بین 2600 تا 1900 پیش از میلاد، به شکوفایی رسیده است با این حال، دانشمندان پاکستانی معتقدند که «موهن جو – دارو» بسیار کهنتر از اینهاست  اغلب باستانشناسان معتقدند که این شهر در پی تغییرات آب و هوایی و یا احتمالا رکود اقتصادی، متروکه شده است). اما وقتی خرابه‌های «موهن جو دارو» در 1920 کشف شد، چهل و چهار اسکلت در آن پیدا شد که با صورت در وسط خیابان افتاده بودند بسیاری از آنها دستهای یکدیگر را گرفته بودند. صورتها و شکل قرار گرفتن بدن آنها نشان میداد که آنها متحمل مرگی ناگهانی و سخت شده‌اند

شما جماعتی را دارید که دقیقا وسط خیابان مرده‌اند  باستانشناسان بقایای آنها را یافته‌اند؛ اتفاقی بزرگ برای این مردم افتاده است. 

واقعا چه اتفاقی برای مردم «موهن جو- دارو» افتاده است؟ چرا شواهد حکایت از آن دارد که حیوانات از دست زدن به بقایای این اجساد امتناع کرده‌اند؟ و چرا حتی پس از گذشت هزاران سال، استخوانهای آنها پوسیده نشده است؟

در نقاط معینی از این منطقه، شما قادرید بالا رفتن سطح رادیو اکتیو را ببینید. رادیو اکتیو در همه جا وجود دارد اما وقتی ناگهان شما، حد بالایی از این اشعه را، در مناطق معینی از دنیا دارید، این سوال ایجاد میشود که: چرا؟

آیا ممکن است که «موهن جو- دارو» یکی از شهرهایی بوده باشد که در «باگاواد گیتا» از آن یاد شده است؟ شهری که دچار اتفاقی برابر با یک حمله ناگهانی اتمی شده است؟ در پی انتشار کتابی در 1979، به نام «ویرانی در سال 2000 پیش از میلاد»، محقق بریتانیایی ،«دیوید دِوِنپورت» اعلام کرد که منطقه‌ای 50 یاردی از مرکز زلزله را در «موهَن جو- دارو» یافته است. جایی که در آن همه چیز به نظر میرسد که ذوب شده است. در خلال یک روند دگرگون‌سازی، به نام «شیشه‌ای شدن»

«شیشه‌ای شدن»، روندیست که در آن، سنگهای معمولی، ذوب، و به ماگما تبدیل میشوند، و بعد دوباره سخت میشوند. اما به محض اینکه سنگها دوباره سخت میشوند، حالتی شیشه‌ای به خودشان میگیرند در «موهَن جو- دارو»، ما شواهدی یافتیم از عملیات «شیشه‌ای شدن»، که تنها در حالتی میتوانست اتفاق افتاده باشد که مواد، در معرض حرارت فوق‌العاده‌ای به وسیله نوعی انفجار قرار گرفته باشند.
وقتی باستانشناسان بریتانیایی، هندی و پاکستانی، شروع به انجام حفاری در «بیابان سیان» کردند، در مرز هندوستان و پاکستان، در اواخر 1940 و در اوایل 1950، آنچه که در این شهرها پیدا کردند، - موهن جو دارو، هاراپا، کوت دیجی - شواهد باستانشناسی نشان میداد که مسلما سلاح اتمی در کار بوده. فقط در زمان باستان اتفاق افتاده شواهد دیگری در قسمتهایی از، آفریقا و خاورمیانه هم، جاهایی را نشان میدهد که به نظر شبیه نوعی انفجار اتمی میرسد،  که در این مناطق اتفاق افتاده و صحرای شنی را به شیشه تبدیل کرده و این دقیقا همان اتفاقیست که در «اَلَموگوردو» در نیومکزیکو افتاد، وقتی که اولین بمب اتم در بیابان منفجر شد.

آیا خرابه‌های غریبی که در «دره ایندوس» یافت شد، میتواند حاوی شواهدی از یک انفجار اتمی باستانی باشد؟ اگر اینطور بوده باشد، این سلاحهای قدرتمند از کجا آمده‌اند؟ چه کسی از آنها استفاده میکرده؟ و چرا؟

در همین متن باستانی هندیآمده است و من همان را نقل قول میکنم که: در یک زمان، سه شهر بزرگ، در گردش به دور زمین بودند. این شهرهای بزرگ، اغلب اینطور توصیف شده‌اند که ساخته شده از فلزی درخشان و آهن بوده‌اند. و در شرایطی، این سه شهر، به جنگ با هم پرداخته‌اند و همینطور شرح میدهد که این خدایان، چگونه سلاحهایی را به طرف هم پرتاب میکرده‌اند، این شهرها را نابود میکرده‌اند، همه شعله‌ور شده‌اند و آتش بر زمین میباریده. بنابراین وقتی شما این شرحیات را میخوانید، سوال من این است که: آن چیزی که پیشینیان ما سعی کرده‌اند آن را در اینجا شرح بدهند، چه بوده؟ و البته من فکر میکنم که این نوعی از تکنولوژی بوده که مشاهده شده، اما پیشینیان ما، که بسیار باهوش هم بوده‌اند، نتوانسته‌اند پیچ و مهره‌های پشت این تکنولوژی را ببینند (پس چیزی الهی از آن خلق کرده‌اند، چیزی فوق طبیعی، در حالیکه اصلا الهی نبوده، اصلا فوق طبیعی نبوده.
اگر به واقع، «ماهاباراتا» در حال شرح اتفاقات تاریخیست، آیا ممکن است که بتوان موارد مشابهی را در متون باستانی دیگری هم یافت؟ از دیدگاه نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی، ما نیازی به نگاهی فراتر از «انجیل مقدس» نداریم بر اساس یکی از حکایاتی که در «کتاب آفرینش» آمده، فرشته‌ها توسط خدا به تخریب شهرهای «سدوم» و «عموره» فرستاده شده‌اند به دلیل گناهان و فساد ساکنانشان. تنها مردی پاک نهاد به نام «لوط» به همراه خانواده‌اش،  از سایرین متمایز بود. اما وقتی آنها درحال فرار بودند «همسر لوط» هشدار فرشته را، در باره عدم نگاه کردن به پشت سر، ندیده گرفت و در وحشت و پریشانحالی، به ستونی از نمک تبدیل شد
وقتی شما در یک آزمایش هسته‌ای قرار دارید و شاهد یک انفجار هسته‌ای هستید، از شما خواسته میشود که نگاه نکنید و مستقیما به انفجار خیره نشوید. و اینجا ما همان توضیح را داریم که در متن کهن انجیل هم آمده، وقتی که دستورالعمل صادر شده این است که: هر کاری که میکنید، به عقب نگاه نکنید، زیرا خواهید مُرد، کاملا واضح است که این اتفاق برای «همسر لوط» افتاده 
 
آیا ممکن است که حکایت «سدوم» و «عموره» حقیقتا شرحی از یک انفجار هسته‌ای بوده باشد؟ مثل شرحی که در «ماهاباراتا»ی هندو آمده است؟ آیا حکایات «ماهاباراتا» و «انجیل»، حقایق تاریخی هستند؟ برای نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی، پاسخ این سوال، مثبت است و آنها معتقدند، آنچه که «فرشته»ها خوانده شده، که پدید آورنده آخرین انهدام بوده‌اند، در حقیقت موجوداتی از سیاره‌ای دیگر بوده‌اند، میهمانانی مسلح، با سلاحهایی پیشرفته.
سپتامبر سال 2000. «دریای سیاه»، ترکیه. باستانشناس دریایی، «رابرت بَلِرد» و تیم او متشکل از دانشمندان دنیای زیر آب، چیزی شبیه به خانه‌ای روستایی را در 330 فوتی زیر سطح آب یافتند. برآوردها میگوید که این مسکن غرق شده، 7500 سال عمر دارد. «بلرد» و سایر محققین بر این باورند که بالا آمدن سطح آب اقیانوسها میتواند موجب جدا شدن دریای مدیترانه در پشت یک سد طبیعی، باعث پدید آمدن سیلی بزرگ شده باشد که حدود 58000 مایل مربع را در زیر 500 فوت آب غرق کرده باشد اما فراتر از کشف خرابه‌هایی از یک مسکن غرق شده، آیا «بلرد» در واقع حقیقی بودن حکایت انجیلی «نوح و سیل عظیم» را اثبات کرده بود؟


این دهکده‌ها بدیهی است که زیر آب ساخته نشده بودند، بنابراین «بلرد» نشان داد که «دریای سیاه» که ما امروز میشناسیم، تنها چیزی حدود 8 تا 9 هزار سال پیش شکل گرفته. و این درست همان چیزیست که ما داریم در باره آن صحبت میکنیم؛ «کشتی نوح» و «سیل»؛ همه اینها در همین منطقه اتفاق افتاده‌اند و در واقع اکثر باستانشناسان میدانند که در منطقه مدیترانه، بیش از 200 شهر غرق شده کشف شده است این شهرها هم به شکلی، همزمان با سیل «دریای سیاه» دچار سیل شده‌اند.

 
همچنین در «کتاب آفرینش» و در داستان «نوح» گفته میشود که چگونه «خدا» دید که فساد انسان زیاد است و تصمیم گرفت همه خلایق را نابود کند تنها «نوح»، خانواده‌اش و حیواناتی که بر عرشه کشتی او بودند، اجازه نجات و جمعیت‌سازی دوباره زمین را داشتند. اما آیا این همه داستان است؟ آیا «نوح» تنها برای پاکدامنیش انتخاب شده بود؟ یا اینکه دلیل دیگری وجود داشت که «او»  برای نجات زمین، انتخاب شد؟ نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که «انجیل» همه داستان را شرح نداده است در اواخر 1940 و اوایل 1950، یک سری از متون کهن، معروف به «طومارهای دریای مرده» (بحرالمیت)، در غاری واقع در منطقه‌ای کشف شد که ما امروز آن را «کرانه باختری رود اردن» مینامیم  در لابلای این متون باستانی، حکایات گوناگونی دیده میشود که در کتاب سنتی عبری، وجود ندارد. یکی از این داستانها، حکایت از «نوح» و تولد غریب و معجزه‌وار او دارد.
 
 
یکی از طومارهای دریای سیاه، «طومار لامِک» نام دارد. «لامِک» چیست؟ «لامِک» یک چوبان بود. و یک روز همسر «لامک» حامله شد. لامک به همسرش گفت: این غیرممکن است. من برای ماهها اینجا نبوده‌ام. اما همسرش به نام «باتِنوش» قسم میخورد که: هیچکسی به من دست نزده. اما «لامک» همسرش را باور نمیکند، پیش پدرش میرود که همان «متو شالح» است. «متو شالح» به «لامک» میگوید: من نمیتوانم کمکت کنم، هیچ سر در نمی‌آورم. به همسرت «باتِنوش» ایمان دارم که هیچکسی به او دست نزده و از طرف دیگر، حرف تو را هم قبول دارم. من چه باید بکنم؟ پس «متوشالح» هم پیش پدر خودش میرود، یعنی پدر بزرگ «لامک». اسم این پدر بزرگ، «ادریس» است. حالا «ادریس» به «متوشالح» میگوید که نگهبانان آسمان، در بطن «باتِنوش»، یعنی همسر او، لقاحی مصنوعی ایجاد کرده‌اند و او باید این فرزند را بپذیرد، چرا که این بچه، پدر نسل جدید انسان خواهد بود. و در انجیل، این همان «نوح» است.

چه میشود اگر بر اساس باور نظریه‌پردازان فضانوردان باستان داستان «لامک» حقیقت داشته باشد و نگاهبانان آسمانی که در این حکایت آمده‌اند، در واقع «غریبه‌ها» بوده باشند؟ آیا این به آن معناست که «نوح» حاصل یک لقاح مصنوعیست؟ یک تجربه ژنتیک که به دست موجودات فضایی انجام گرفته است؟ اگر این طور باشد، دلیل «سیل عظیم» چه بوده است؟


خوب حالا دلیل سیل،... ما باید سعی کنیم آن را بفهمیم. آنچه که به ما میگوید این است که «نوح» از همه نسلهای دیگر، پالایش شده‌تر بوده. این به چه معناست؟ یعنی چرا باید روی جمله: «خالصتر از همه نسلها»، تاکید شده باشد؟

بر اساس «انجیل»، «خداوند»، «سیل» را به خاطر فساد و انحراف انسان برانگیخت اما نظریه‌پردازان «فضانوردان باستانی» معتقدند که «سیل» در حقیقت، به معنای اصلاح نقص بیولوژیک زمین بوده است با استفاده از «نوح» و خانواده‌اش، آنها میتوانستند زمین را با موجوداتی ممتازتر پُر کنند

بخشی از این جامعه انسانی، از نظر ژنتیک، عقب مانده و نزدیکتر به حیوان بوده حالا چه کنیم؟ این انسانها در سراسر سیاره پراکنده شده‌اند. بنابراین گفته‌اند: ناچاریم همه آنها را از بین ببریم، با یک سیل بزرگ، و بعد دوباره شروع کنیم.
 
یک موضوع دیگر در داستان «نوح»، جمع‌آوری حیواناتیست که به عرشه کشتی آورده شدند. در «انجیل»، «خداوند» به «نوح» امر میکند تا یک جفت از هر نوع موجود زنده اعم از، حیوان، پرنده و حشره را گرد آورد. ولی بسیاری از محققین انجیل‌شناس و متخصصین این امر، معتقدند که چنین وظیفه‌ای، به لحاظ فیزیکی و بیولوژیک ممکن نیست. آیا ممکن است توضیحی علمی‌تر از این هم وجود داشته باشد؟

Giorgio A. Tsoukalos
حکایت «کشتی نوح»، اگر به آن فکر کنید، بسیار بعید هست. شما یک جفت از هر حیوانی در روی زمین را در یک کشتی دارید. تنها  عظیم بودن خود این کشتی مطرح نیست، فقط شما چطور میخواهید هر نوع حیوان این سیاره را در آن جا بدهید؟ (بنابراین، آیا ممکن است که «کشتی نوح»، یک بار دیگر نوعی تعبیر غلط تکنولوژی بوده، و «کشتی نوح» در واقع یک «بانک دی.ان.ای» بوده باشد؟ (آیا این فقط یک قصه است؟ آیا این میتواند یک تکنولوژی بوده باشد که به نوعی همه موجودات زنده را به عنوان یک «بانک دی.ان.ای» جمع‌آوری کرده باشد؟ این به نظر جور در می‌آید. تصوری دشوار است، که چگونه در زمانی بسیار دور ممکن است اتفاق افتاده باشد؛ اما اگر واقعا اتفاق افتاده باشد، باید به عنوان یک قصه نقل میشد، و برای نقل شدن به عنوان یک داستان، حکایت یک کشتی، کاملا مناسب است.


احتمالا این یک «بانک دی.ان.ای» موجودات فضایی هم بوده موجودات فضایی هم به گیاهان و حیوانات و مواد این سیاره احتیاج دارند درست همانطور که وقتی ما به «مریخ» یا جای دیگری میرویم، هر چه را که بتوانیم، در آن سیاره مورد استفاده قرار میدهیم. پس موجودات فضایی هم وقتی به اینجا می‌آیند، همان کار را انجام میدهند. و اگر بدانند که نوعی بلا در راه است، آنها هم ترجیحا انواع به خصوصی از حیوانات و زندگی گیاهی را جمع‌آوری میکنند، و چیزی مثل «کشتی نوح» را میسازند.

«بانک دی.ان.ای» غریبه‌ها؟ آیا سندی دال بر اینکه چنین ایده‌ای اساسا امکان‌پذیر باشد وجود دارد؟ در سال 2008، در یک جزیره قطبی در «اسوالبارد»، سردابه‌ای ساخته شد، برای ذخیره کردن بذر هزاران نوع گیاه، در صورت وقوع بلایای طبیعی تلاش مشابهی در جای دیگری نیز، به منظور ذخیره کردن دی.ان.ای حیوان و انسان، در گزارشها وجود دارد نقطه اوج علم؟ یا این تاریخ است که خود را تکرار میکند؟
«پروژه کشتی یخ زده»، یک برنامه است که از سوی موزه تاریخ طبیعی لندن اجرا شد). آنچه که اینها انجام داده‌اند، ذخیره «دی.ان.ای» موجوداتیست که در خطر انقراضند، برای نسلهای آینده و بازیابی آنها. و امروز، بیش از هز.اران موجود، در شیشه‌هایی کوچک نگهداری میشوند حالا سوالی که ایجاد میشود، این هست که آیا ممکن است کشتی نوح، لزوما ساخته شده از چوب نبوده، بلکه نوعی تجهیزات ذخیره «دی.ان.ای» بوده که برای نگهداری از هر نوع جانداری بر روی زمین، مورد استفاده قرار گرفته؟ اگر هر موجود بتواند در یک شیشه کوچک مثل این، جا بگیرد، دیگر همه داستان کاملا منطقی خواهد بود. دوباره تکرار میکنم که ما باید به این ماجرا از این زاویه نگاه کنیم که پیشینیان ما تلاش کرده‌اند چه چیزی را تشریح کنند؟ آنها شاهد چه چیزی بوده‌اند؟

 
غریبه‌ها مصنوعا انسان را تلقیح کرده‌اند، یک «بانک دی.ان.ای» باستانی (. آیا چنین ایده‌ای میتواند به ما در درک «انجیل» کمک کند؟ و آیا این ممکن است که موجودات فضایی، در پیشرفت نوع بشر موثر بوده‌اند؟ بسیاری بر این باورند که اثبات این امر میتواند در مکانی مبهوت کننده یافت شود برای آنها که معتقدند برخورد نزدیک با غریبه‌ها به شکل‌گیری بخشی از تاریخ زمین کمک کرده، بسیار مهم است که به یاد داشته باشند که این تنها تاریخ کهن نیست که به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفته است . دقیقا صدها مورد موثق از موجودات غریبه، مشاهدات «یو.اف.او» و پدیده‌های غیرزمینی دیگر، قابل شمارشند. حتی در دورانی که ما آن را «عصر تاریک» میخوانیم
 
 
پاسخ
 سپاس شده توسط ارش خان ، Interstellar
از لیـــنک زیر میتونید فیلم اسلندر من و ببینید.

این عکس از ماله فیلمه...واقعیه یعنی یارو>؟
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://hw16.asset.aparat.com/aparat-video/105cdcd916013249249eed19e600ba563128508-360p__12417.mp4

چـــه تیپیـــم داره...! .-.

ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22
پاسخ
 سپاس شده توسط mr.destiny ، Interstellar
(05-01-2016، 19:04)13790 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
رییس جمهور «تامس جفرسن»، «کریستوفر کلومبوس»، «صلیبیون قرون وسطی»... اینها چه چیز مشترکی داشته‌اند؟ همگی آنها برخورد با غریبه‌ها را تجربه و یا باور داشته‌اند.
- واقعیت این است که توصیفات بسیاری وجود دارد در باره ابری عجیب در آسمان، که به رنگ سرخی میدرخشد.
- «کلومبوس» در اولین سفر دریایی خود، نوشته است که: یک جسم فروزان از آب بیرون آمد و به فضا رفت.
آیا موجودات غریبه مسئول سیلهای «انجیل»، آفات قرون وسطی، و حتی حمله‌های اتمی باستانی بوده‌اند؟
- سرکشیها همواره از زمان ماقبل تاریخ تا به امروز در جریان بوده‌اند.

بخشی از کتاب کهن هندوی «ماهاباراتا» به نام «باگاواد گیتا»، در زمانی بین قرون پنجم تا دوم پیش از میلاد نوشته شده است این کتاب، حاوی صد هزار شعر حکایت گونه در باره امپراطور باستانی «آو راما» است که 12000 سال پیش، و یا بیش از 5000 سال پیش از ماقبل تاریخ، در بین‌النهرین میزیست
اگر شما اسطوره‌های باستانی هند را بخوانید، به نظر شبیه به قصه‌های مدرن علمی تخیلی میرسند. با هزاران سال قدمت، نه تنها اشاره به ارابه‌های پرنده و خدایانی دارد که دارای توان تکنولوژی باور نکردنی هستند، بلکه به سلاحهایی باور نکردنی که در این جنگهای اسطوره‌ای از آنها استفاده میکرده‌اند هم، اشاره دارند (

آنها سلاحی به نام «سلاح براهما» داشته‌اند مردم زیادی سوخته و آتش گرفته‌اند و ذوب شده‌اند، با همین «سلاح براهما»

به ادامه مطلب بروید
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22 



نظریه‌پردازان فضانوردان باستان معتقدند که «سلاح براهما»، یک سلاح اتمی باستانی بوده است؛ زیرا توصیف تاثیرات مرگبار پس از آن، بسیار شبیه به اثرات تشعشع خالص است. این نظریه‌ایست که در سطحی بزرگ از محافل علمی، مردود است.


هیچ سندی مبنی بر اینکه بمب اتم در «ماهاباراتا»، «باگاواد گیتا» توصیف شده باشد، وجود ندارد، این کتاب، جنگ را توصیف میکند. در این جنگها، انفجار وجود دارد؛ انفجارهایی بزرگ 

یک مطلب این است که جنگها شامل انفجار هم بوده، اما این همان چیزی نیست که ما به آن توجه داریم. شما باید همه تصویر را ببینید یکی از این اشاراتی که داریم، به عنوان مثال، از انفجارهایی میگوید که درخشانتر از هزار خورشید بوده‌اند. و وقتی این انفجارها شکل گرفته، خورشیدها در هوا میچرخیده‌اند، درختان شعله‌وری که به هوا میرفتند (. یک ویرانی کاملا بزرگ در کار بوده. بعد از این انفجارها، مردمی که نجات پیدا کرده بودند، شروع به از دست دادن موها کردند، و ناخنهایشان شروع به افتادن کرده. همه چیزی که میخواهم بگویم این است که، در اینجا ما اشاره‌هایی دقیق از تشعشع سمی داریم؛ اتم آزاد شده. در حالیکه قدمت این متون، هزاران سال است.
اما اگر «ماهاباراتا» بر اساس واقعیت نوشته شده باشد، آیا باستانشناسان نباید تا کنون شواهد آشکار فیزکی یا تشعشعاتی را یافته باشند؟ طبق گفته نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی، آنها این کار را کرده‌اند.
«دره ایندوس»، جنوب پاکستان در 1922 یک افسر به همراه باستانشناسان هندی، خرابه‌های شهری باستانی را یافتند، موسوم به «موهن جو- دارو» بر اساس نظر غالب باستانشناسان، این شهر که نام آن به معنی «تپه مردگان» است، در زمانی بین 2600 تا 1900 پیش از میلاد، به شکوفایی رسیده است با این حال، دانشمندان پاکستانی معتقدند که «موهن جو – دارو» بسیار کهنتر از اینهاست  اغلب باستانشناسان معتقدند که این شهر در پی تغییرات آب و هوایی و یا احتمالا رکود اقتصادی، متروکه شده است). اما وقتی خرابه‌های «موهن جو دارو» در 1920 کشف شد، چهل و چهار اسکلت در آن پیدا شد که با صورت در وسط خیابان افتاده بودند بسیاری از آنها دستهای یکدیگر را گرفته بودند. صورتها و شکل قرار گرفتن بدن آنها نشان میداد که آنها متحمل مرگی ناگهانی و سخت شده‌اند

شما جماعتی را دارید که دقیقا وسط خیابان مرده‌اند  باستانشناسان بقایای آنها را یافته‌اند؛ اتفاقی بزرگ برای این مردم افتاده است. 

واقعا چه اتفاقی برای مردم «موهن جو- دارو» افتاده است؟ چرا شواهد حکایت از آن دارد که حیوانات از دست زدن به بقایای این اجساد امتناع کرده‌اند؟ و چرا حتی پس از گذشت هزاران سال، استخوانهای آنها پوسیده نشده است؟

در نقاط معینی از این منطقه، شما قادرید بالا رفتن سطح رادیو اکتیو را ببینید. رادیو اکتیو در همه جا وجود دارد اما وقتی ناگهان شما، حد بالایی از این اشعه را، در مناطق معینی از دنیا دارید، این سوال ایجاد میشود که: چرا؟

آیا ممکن است که «موهن جو- دارو» یکی از شهرهایی بوده باشد که در «باگاواد گیتا» از آن یاد شده است؟ شهری که دچار اتفاقی برابر با یک حمله ناگهانی اتمی شده است؟ در پی انتشار کتابی در 1979، به نام «ویرانی در سال 2000 پیش از میلاد»، محقق بریتانیایی ،«دیوید دِوِنپورت» اعلام کرد که منطقه‌ای 50 یاردی از مرکز زلزله را در «موهَن جو- دارو» یافته است. جایی که در آن همه چیز به نظر میرسد که ذوب شده است. در خلال یک روند دگرگون‌سازی، به نام «شیشه‌ای شدن»

«شیشه‌ای شدن»، روندیست که در آن، سنگهای معمولی، ذوب، و به ماگما تبدیل میشوند، و بعد دوباره سخت میشوند. اما به محض اینکه سنگها دوباره سخت میشوند، حالتی شیشه‌ای به خودشان میگیرند در «موهَن جو- دارو»، ما شواهدی یافتیم از عملیات «شیشه‌ای شدن»، که تنها در حالتی میتوانست اتفاق افتاده باشد که مواد، در معرض حرارت فوق‌العاده‌ای به وسیله نوعی انفجار قرار گرفته باشند.
وقتی باستانشناسان بریتانیایی، هندی و پاکستانی، شروع به انجام حفاری در «بیابان سیان» کردند، در مرز هندوستان و پاکستان، در اواخر 1940 و در اوایل 1950، آنچه که در این شهرها پیدا کردند، - موهن جو دارو، هاراپا، کوت دیجی - شواهد باستانشناسی نشان میداد که مسلما سلاح اتمی در کار بوده. فقط در زمان باستان اتفاق افتاده شواهد دیگری در قسمتهایی از، آفریقا و خاورمیانه هم، جاهایی را نشان میدهد که به نظر شبیه نوعی انفجار اتمی میرسد،  که در این مناطق اتفاق افتاده و صحرای شنی را به شیشه تبدیل کرده و این دقیقا همان اتفاقیست که در «اَلَموگوردو» در نیومکزیکو افتاد، وقتی که اولین بمب اتم در بیابان منفجر شد.

آیا خرابه‌های غریبی که در «دره ایندوس» یافت شد، میتواند حاوی شواهدی از یک انفجار اتمی باستانی باشد؟ اگر اینطور بوده باشد، این سلاحهای قدرتمند از کجا آمده‌اند؟ چه کسی از آنها استفاده میکرده؟ و چرا؟

در همین متن باستانی هندیآمده است و من همان را نقل قول میکنم که: در یک زمان، سه شهر بزرگ، در گردش به دور زمین بودند. این شهرهای بزرگ، اغلب اینطور توصیف شده‌اند که ساخته شده از فلزی درخشان و آهن بوده‌اند. و در شرایطی، این سه شهر، به جنگ با هم پرداخته‌اند و همینطور شرح میدهد که این خدایان، چگونه سلاحهایی را به طرف هم پرتاب میکرده‌اند، این شهرها را نابود میکرده‌اند، همه شعله‌ور شده‌اند و آتش بر زمین میباریده. بنابراین وقتی شما این شرحیات را میخوانید، سوال من این است که: آن چیزی که پیشینیان ما سعی کرده‌اند آن را در اینجا شرح بدهند، چه بوده؟ و البته من فکر میکنم که این نوعی از تکنولوژی بوده که مشاهده شده، اما پیشینیان ما، که بسیار باهوش هم بوده‌اند، نتوانسته‌اند پیچ و مهره‌های پشت این تکنولوژی را ببینند (پس چیزی الهی از آن خلق کرده‌اند، چیزی فوق طبیعی، در حالیکه اصلا الهی نبوده، اصلا فوق طبیعی نبوده.
اگر به واقع، «ماهاباراتا» در حال شرح اتفاقات تاریخیست، آیا ممکن است که بتوان موارد مشابهی را در متون باستانی دیگری هم یافت؟ از دیدگاه نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی، ما نیازی به نگاهی فراتر از «انجیل مقدس» نداریم بر اساس یکی از حکایاتی که در «کتاب آفرینش» آمده، فرشته‌ها توسط خدا به تخریب شهرهای «سدوم» و «عموره» فرستاده شده‌اند به دلیل گناهان و فساد ساکنانشان. تنها مردی پاک نهاد به نام «لوط» به همراه خانواده‌اش،  از سایرین متمایز بود. اما وقتی آنها درحال فرار بودند «همسر لوط» هشدار فرشته را، در باره عدم نگاه کردن به پشت سر، ندیده گرفت و در وحشت و پریشانحالی، به ستونی از نمک تبدیل شد
وقتی شما در یک آزمایش هسته‌ای قرار دارید و شاهد یک انفجار هسته‌ای هستید، از شما خواسته میشود که نگاه نکنید و مستقیما به انفجار خیره نشوید. و اینجا ما همان توضیح را داریم که در متن کهن انجیل هم آمده، وقتی که دستورالعمل صادر شده این است که: هر کاری که میکنید، به عقب نگاه نکنید، زیرا خواهید مُرد، کاملا واضح است که این اتفاق برای «همسر لوط» افتاده 
 
آیا ممکن است که حکایت «سدوم» و «عموره» حقیقتا شرحی از یک انفجار هسته‌ای بوده باشد؟ مثل شرحی که در «ماهاباراتا»ی هندو آمده است؟ آیا حکایات «ماهاباراتا» و «انجیل»، حقایق تاریخی هستند؟ برای نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی، پاسخ این سوال، مثبت است و آنها معتقدند، آنچه که «فرشته»ها خوانده شده، که پدید آورنده آخرین انهدام بوده‌اند، در حقیقت موجوداتی از سیاره‌ای دیگر بوده‌اند، میهمانانی مسلح، با سلاحهایی پیشرفته.
سپتامبر سال 2000. «دریای سیاه»، ترکیه. باستانشناس دریایی، «رابرت بَلِرد» و تیم او متشکل از دانشمندان دنیای زیر آب، چیزی شبیه به خانه‌ای روستایی را در 330 فوتی زیر سطح آب یافتند. برآوردها میگوید که این مسکن غرق شده، 7500 سال عمر دارد. «بلرد» و سایر محققین بر این باورند که بالا آمدن سطح آب اقیانوسها میتواند موجب جدا شدن دریای مدیترانه در پشت یک سد طبیعی، باعث پدید آمدن سیلی بزرگ شده باشد که حدود 58000 مایل مربع را در زیر 500 فوت آب غرق کرده باشد اما فراتر از کشف خرابه‌هایی از یک مسکن غرق شده، آیا «بلرد» در واقع حقیقی بودن حکایت انجیلی «نوح و سیل عظیم» را اثبات کرده بود؟


این دهکده‌ها بدیهی است که زیر آب ساخته نشده بودند، بنابراین «بلرد» نشان داد که «دریای سیاه» که ما امروز میشناسیم، تنها چیزی حدود 8 تا 9 هزار سال پیش شکل گرفته. و این درست همان چیزیست که ما داریم در باره آن صحبت میکنیم؛ «کشتی نوح» و «سیل»؛ همه اینها در همین منطقه اتفاق افتاده‌اند و در واقع اکثر باستانشناسان میدانند که در منطقه مدیترانه، بیش از 200 شهر غرق شده کشف شده است این شهرها هم به شکلی، همزمان با سیل «دریای سیاه» دچار سیل شده‌اند.

 
همچنین در «کتاب آفرینش» و در داستان «نوح» گفته میشود که چگونه «خدا» دید که فساد انسان زیاد است و تصمیم گرفت همه خلایق را نابود کند تنها «نوح»، خانواده‌اش و حیواناتی که بر عرشه کشتی او بودند، اجازه نجات و جمعیت‌سازی دوباره زمین را داشتند. اما آیا این همه داستان است؟ آیا «نوح» تنها برای پاکدامنیش انتخاب شده بود؟ یا اینکه دلیل دیگری وجود داشت که «او»  برای نجات زمین، انتخاب شد؟ نظریه‌پردازان فضانوردان باستانی معتقدند که «انجیل» همه داستان را شرح نداده است در اواخر 1940 و اوایل 1950، یک سری از متون کهن، معروف به «طومارهای دریای مرده» (بحرالمیت)، در غاری واقع در منطقه‌ای کشف شد که ما امروز آن را «کرانه باختری رود اردن» مینامیم  در لابلای این متون باستانی، حکایات گوناگونی دیده میشود که در کتاب سنتی عبری، وجود ندارد. یکی از این داستانها، حکایت از «نوح» و تولد غریب و معجزه‌وار او دارد.
 
 
یکی از طومارهای دریای سیاه، «طومار لامِک» نام دارد. «لامِک» چیست؟ «لامِک» یک چوبان بود. و یک روز همسر «لامک» حامله شد. لامک به همسرش گفت: این غیرممکن است. من برای ماهها اینجا نبوده‌ام. اما همسرش به نام «باتِنوش» قسم میخورد که: هیچکسی به من دست نزده. اما «لامک» همسرش را باور نمیکند، پیش پدرش میرود که همان «متو شالح» است. «متو شالح» به «لامک» میگوید: من نمیتوانم کمکت کنم، هیچ سر در نمی‌آورم. به همسرت «باتِنوش» ایمان دارم که هیچکسی به او دست نزده و از طرف دیگر، حرف تو را هم قبول دارم. من چه باید بکنم؟ پس «متوشالح» هم پیش پدر خودش میرود، یعنی پدر بزرگ «لامک». اسم این پدر بزرگ، «ادریس» است. حالا «ادریس» به «متوشالح» میگوید که نگهبانان آسمان، در بطن «باتِنوش»، یعنی همسر او، لقاحی مصنوعی ایجاد کرده‌اند و او باید این فرزند را بپذیرد، چرا که این بچه، پدر نسل جدید انسان خواهد بود. و در انجیل، این همان «نوح» است.

چه میشود اگر بر اساس باور نظریه‌پردازان فضانوردان باستان داستان «لامک» حقیقت داشته باشد و نگاهبانان آسمانی که در این حکایت آمده‌اند، در واقع «غریبه‌ها» بوده باشند؟ آیا این به آن معناست که «نوح» حاصل یک لقاح مصنوعیست؟ یک تجربه ژنتیک که به دست موجودات فضایی انجام گرفته است؟ اگر این طور باشد، دلیل «سیل عظیم» چه بوده است؟


خوب حالا دلیل سیل،... ما باید سعی کنیم آن را بفهمیم. آنچه که به ما میگوید این است که «نوح» از همه نسلهای دیگر، پالایش شده‌تر بوده. این به چه معناست؟ یعنی چرا باید روی جمله: «خالصتر از همه نسلها»، تاکید شده باشد؟

بر اساس «انجیل»، «خداوند»، «سیل» را به خاطر فساد و انحراف انسان برانگیخت اما نظریه‌پردازان «فضانوردان باستانی» معتقدند که «سیل» در حقیقت، به معنای اصلاح نقص بیولوژیک زمین بوده است با استفاده از «نوح» و خانواده‌اش، آنها میتوانستند زمین را با موجوداتی ممتازتر پُر کنند

بخشی از این جامعه انسانی، از نظر ژنتیک، عقب مانده و نزدیکتر به حیوان بوده حالا چه کنیم؟ این انسانها در سراسر سیاره پراکنده شده‌اند. بنابراین گفته‌اند: ناچاریم همه آنها را از بین ببریم، با یک سیل بزرگ، و بعد دوباره شروع کنیم.
 
یک موضوع دیگر در داستان «نوح»، جمع‌آوری حیواناتیست که به عرشه کشتی آورده شدند. در «انجیل»، «خداوند» به «نوح» امر میکند تا یک جفت از هر نوع موجود زنده اعم از، حیوان، پرنده و حشره را گرد آورد. ولی بسیاری از محققین انجیل‌شناس و متخصصین این امر، معتقدند که چنین وظیفه‌ای، به لحاظ فیزیکی و بیولوژیک ممکن نیست. آیا ممکن است توضیحی علمی‌تر از این هم وجود داشته باشد؟

Giorgio A. Tsoukalos
حکایت «کشتی نوح»، اگر به آن فکر کنید، بسیار بعید هست. شما یک جفت از هر حیوانی در روی زمین را در یک کشتی دارید. تنها  عظیم بودن خود این کشتی مطرح نیست، فقط شما چطور میخواهید هر نوع حیوان این سیاره را در آن جا بدهید؟ (بنابراین، آیا ممکن است که «کشتی نوح»، یک بار دیگر نوعی تعبیر غلط تکنولوژی بوده، و «کشتی نوح» در واقع یک «بانک دی.ان.ای» بوده باشد؟ (آیا این فقط یک قصه است؟ آیا این میتواند یک تکنولوژی بوده باشد که به نوعی همه موجودات زنده را به عنوان یک «بانک دی.ان.ای» جمع‌آوری کرده باشد؟ این به نظر جور در می‌آید. تصوری دشوار است، که چگونه در زمانی بسیار دور ممکن است اتفاق افتاده باشد؛ اما اگر واقعا اتفاق افتاده باشد، باید به عنوان یک قصه نقل میشد، و برای نقل شدن به عنوان یک داستان، حکایت یک کشتی، کاملا مناسب است.


احتمالا این یک «بانک دی.ان.ای» موجودات فضایی هم بوده موجودات فضایی هم به گیاهان و حیوانات و مواد این سیاره احتیاج دارند درست همانطور که وقتی ما به «مریخ» یا جای دیگری میرویم، هر چه را که بتوانیم، در آن سیاره مورد استفاده قرار میدهیم. پس موجودات فضایی هم وقتی به اینجا می‌آیند، همان کار را انجام میدهند. و اگر بدانند که نوعی بلا در راه است، آنها هم ترجیحا انواع به خصوصی از حیوانات و زندگی گیاهی را جمع‌آوری میکنند، و چیزی مثل «کشتی نوح» را میسازند.

«بانک دی.ان.ای» غریبه‌ها؟ آیا سندی دال بر اینکه چنین ایده‌ای اساسا امکان‌پذیر باشد وجود دارد؟ در سال 2008، در یک جزیره قطبی در «اسوالبارد»، سردابه‌ای ساخته شد، برای ذخیره کردن بذر هزاران نوع گیاه، در صورت وقوع بلایای طبیعی تلاش مشابهی در جای دیگری نیز، به منظور ذخیره کردن دی.ان.ای حیوان و انسان، در گزارشها وجود دارد نقطه اوج علم؟ یا این تاریخ است که خود را تکرار میکند؟
«پروژه کشتی یخ زده»، یک برنامه است که از سوی موزه تاریخ طبیعی لندن اجرا شد). آنچه که اینها انجام داده‌اند، ذخیره «دی.ان.ای» موجوداتیست که در خطر انقراضند، برای نسلهای آینده و بازیابی آنها. و امروز، بیش از هز.اران موجود، در شیشه‌هایی کوچک نگهداری میشوند حالا سوالی که ایجاد میشود، این هست که آیا ممکن است کشتی نوح، لزوما ساخته شده از چوب نبوده، بلکه نوعی تجهیزات ذخیره «دی.ان.ای» بوده که برای نگهداری از هر نوع جانداری بر روی زمین، مورد استفاده قرار گرفته؟ اگر هر موجود بتواند در یک شیشه کوچک مثل این، جا بگیرد، دیگر همه داستان کاملا منطقی خواهد بود. دوباره تکرار میکنم که ما باید به این ماجرا از این زاویه نگاه کنیم که پیشینیان ما تلاش کرده‌اند چه چیزی را تشریح کنند؟ آنها شاهد چه چیزی بوده‌اند؟

 
غریبه‌ها مصنوعا انسان را تلقیح کرده‌اند، یک «بانک دی.ان.ای» باستانی (. آیا چنین ایده‌ای میتواند به ما در درک «انجیل» کمک کند؟ و آیا این ممکن است که موجودات فضایی، در پیشرفت نوع بشر موثر بوده‌اند؟ بسیاری بر این باورند که اثبات این امر میتواند در مکانی مبهوت کننده یافت شود برای آنها که معتقدند برخورد نزدیک با غریبه‌ها به شکل‌گیری بخشی از تاریخ زمین کمک کرده، بسیار مهم است که به یاد داشته باشند که این تنها تاریخ کهن نیست که به شدت تحت تاثیر آن قرار گرفته است . دقیقا صدها مورد موثق از موجودات غریبه، مشاهدات «یو.اف.او» و پدیده‌های غیرزمینی دیگر، قابل شمارشند. حتی در دورانی که ما آن را «عصر تاریک» میخوانیم
 
 
ممنون بابت اطلاعاتی که دادی Wink
از نظر خود من نمیشه گفت که سیل همه زمین رو  در بر گرفته و فقط قسمت کوچکی رو به زیر آب برده چون در زمان نوح پادشاهان و مردمانی در ایران زندگی میکردن پس اگر اینطوری باشه یا جد ما نابود شده یا این که سوار کشتی شدن.نمیشه گفت سوار کشتی شدن چون هیچ مدرکی وجود نداره،پس میشه فهمید که سیل فقط قسمتی که نوح زندگی میکرده رو در بر میگرفته.جالب هم اینجاست که مشابه همچین داستانی در کتاب های باستانی ایران وجود داره:این داستان بر میگرده به زمان جمشید جم،پادشاه ایران از سلسله پیشدادی،به این پادشاه خبر می رسه(شاید فرازمینی ها بهشگفته باشن)کولاک بسیار بزرگی در راه هست.اون قدر برف میاد که همه جا رو در خودش فرو میبره(تو داستان نوح بارون اومد)تو باید باغی بزرگ درست کنی و مردم کشورت رو به داخل اون ببری(جمعیت در اون زمان کم بوده و با باغی که جمشید درست میکنه همه رو میتونسته داخل اون ببره)و از هر نوع جانور نطفه شون رو جمع آوری و نگهداری کنی.جمشید باغ بزرگی درست میکنه و به این کارها عمل میکنه،کولاک300 سال طول میکشه و در این مدت کسی مریض نمیشه و نمیمیره.پس از این مدت جمشید  به خودش مغرور میشه و مردم بر علیه اون قیام میکنن و....
به یزدان اگر ما خرد داشتیم                 کجا این سرانجام بد داشتیم   (حکیم فردوسی)
پاسخ
 سپاس شده توسط mr.destiny ، Interstellar
تکنولوژی های باستان (قسمت اول)
در جنگل های صعب العبور در کلمبیا 
بسیاری از جویندگان گنج معتقدند که شهر افسانه ای طلا " الدورادو " در همین جا ارمیده است ..افسانه ای که هیچ وقت کشف نشد 
جستجو گران در اوایل قرن بیستم در اطراف رودخانه مگدالینا به گورستانی 1500 ساله برخورد و کشف کردند که متعلق به تمدنی کلمبیایی موسوم به تولیما بود ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22



یک دو چین اشیایی پیدا شد که شبیه هواپیما و جت های امروزی هستند و هیچ اثری از اینکه سنبل یک حشره یا یک پرنده باشد نیست 
این اشیا همونطور که در تصویر ملاحظه میکنید دارای دم بالابرنده و بخش تعادلی و بدنه هواپیما و کابین را دارا است 
و هیچ شباهتی به هیچ چیز در طبیعت ندارند 
ایا این اشیا میتواند گواهی بر تکنولوژی بیگانگان باستانی باشد ؟ 
هیچ حشره و پرنده ای در دنیا وجود ندارد که چنین بالهایی داشته باشد شکل گویای همه چیز میباشد 
در سال 1997 متخصصین هوانوردی المان شامل "الگوند اینبوم " و "پیتر بلتینگ " با ساخت یک مدل قیاسی از پرنده طلایی رپلیکا تصمیم به اثبات دقیق گرفتند و این مدل را کاملا مجهز به دنده های فرود و موتور محرک کردند 
هیچ نیازی به قطعات اظافی هم نبود چون این مدل همه چیز را دارا بود 
مردم 2000 سال پیش چگونه از ایرو دینامیک و سیستم پروازی با اطلاع بودند ؟ ایا چیزی در تاریخ ما گم شده است ؟ این شواهد مشترک در تمدن های بشری حاوی چه اطلاعاتی به ما هست ؟ یا وقت ان نیست جسارت به خرج داد و مرور بهتر بر تاریخ داشت ؟ ایا این موضوعات دال بر رد پای تمدنی بیگانه است ؟
ایا اینها دستاوردهای و رد پای اموزگاران باستانی است ؟ که در کتیبه ها از انها فرشتگان و خدایان نام برده میشه ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar ، ارش خان
تکنولوژی های باستان (قسمت دوم)
((برگرفته شده از مستند ما و فرازمینی ها و نظرات ایده پردازان فضانوردان باستانی ))

بیست مایلی جنوب قاهره هرم پلکانی معروف به شاه جوزر فرعون مربوط به 4000 سال پیش 
قدیمیترین هرم از 97 هرم مصر ... ساکارا یا همون سقاره 
همچنین قدیمیترین گورستان مصر معروف هستش موسوم به شهر مردگان ..در همین نقطه بود در سال 1891 باستان شناس فرانسوی گوری باستانی رو کشف میکنه که " پادی ایمن " در ان مدفون بوده مربوطه به 300 قبل میلاد 

درمیان اشیا پیدا شده از این گورها یک مدل کوچک چوبی ذهن این باستان شناس را مشغول کرده تا به امروز هم واقعا یک مورد بسیار عجیب و چالش برانگیز میباشد 
ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی 22


مدل کوچک چوبی پردنده مانند همونطور که در نصور ملاحظه میفرمایید ..در کنار این مدل چوبی در این گور باستانی یک پاپیروس تاریخی و دست نوشته ای موجود هست که در ان نوشته شده = میخواهم پرواز کنم !!!
این مجسمه چوبی بعدا به موزه مصر انتقال پیدا میکنند 
تا سال 1969 زیائ مورد توجه قرار نگرفت تا اینکه در این سال بود که دکتر خلیل مسیحا مصر شناس متخصص این مجموعه پرنده چوبی رو مورد ازمایش قرار داد ... جالبه از یک طرف کاملا شبیه پرنده میباشد دو چشم هم دارد اما از طرف دیکر چیزی متفاوته 
در قسمت میانی در له بال کمی ضخیم تر است و در این قسمت بخش بالا برنده مرتفع ترین بخش میباشد و همه بال تا انتهای ان کاملا نازک میشود و این بال ها رو به پایین میروند ...دقیقا یک مدل ایرو دینامیکی مدرن ..
نکته دیگر اینکه پرنده ها سکان هدایت ندارند و به خاطر ساختمان ایرو دینامیکی بدنش این ایده به ذهن ادم میرسه که این یک پرنده نیست بلکه سنبل و نشانه یک شی پرنده پیشرفته میباشد 
در سال 2006 متخصص هوانوردی به نام " سایمن سندرسن " مدلی از پرنده معروف سکارا مصری در ازمایشگاهش با چند مقیاس بزرگتر ساخت دقیقا پنج بلرابر اندازه اصلی اش ...با سرعتی ثابت شروع کرد و تحت زاویه ای معین بالا بردش از مایش نشون داد که پرنده سکارا یک گلایدر پیشرفته بوده ...مدل کامپیوتری نشون میده که پرنده سکارا قطعا مخصوص پرواز بوده 
ایا ممکنه ایده پرواز به خیلی سال قبل تر از مساله برداران رایت برگردد ... هیچ کس نمیتواند قاطعانه بگوید ایده پرواز مخصوص برادران رایت بوده تاریخ ما پر از نشانه های تکنولوژی از هر لحاظی میباشد 
اما سوال اصلی اینجاست با این تفاسیر این دانش از کجا به مصریان باستانی رسیده ؟ 
ایا صحبت از خدایان در کتیبه هایشان در واقع فرازمینی های بسیار پیشرفته بوده است ؟ که نام خدایان رو یدک میکشیدند ؟ 
این نظریاتیست که هنوز بر سر ان حرف و حدیث زیاد میباشد 
ایا ما بخشی از تاریخ را گم کرده ام ؟ ایا تاریخ همانیست که در کتاب ها میخوانیم ؟انسان موجودی بسیار فراموش کار است و حافظه تاریخی ضعیفی دارد و حقیقتا بیاد نمیاوریم چه یا که هستیم 
پاسخ
 سپاس شده توسط Interstellar


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان