08-12-2015، 21:44
خواب دیدم برا چهلوهشتم رفتیم سمنان چرا شو نمیدونم وولا خب خلاصه سر راهمون ی جاده خاکی بود سمت چپش ی خونه بزرگی بود مانند مسجد یا اصن خود مسجد بودهیچی دیه توقف کردیم من بودمو داشمو مامانمو بابامو این دختر عمه خلو چلم راستش نمیدونم چرا با ما اومده بود تاااااااااااا سمنان.داشت شب میشد و ی کوچولوشلوغ بود مامانم ک رفت وسط جمع خودشو جا کرد ماهم جا نشدیم دم در نشسته بودیم.ی کم ک گذشت صدای موتور اومد چون من کنار در بودم و ی عالمه هم فضول بودم سرک کشیدم ببینم کیه که دیدم بـــــــــــــــــــــــه!سرداره!(سردار ازمون)از موتورش پیاده شد و رفت سمت مردا منم با شوق و ذوق زدم ب پهلو دختر عمم گفتم سردار بود دیدیش؟؟؟؟؟دختر عمم گفت نه باو توهم زدی.منم هر1دیقه ی بار ب بیرون نگا میکردم ببینم میاد یه نه.نمیدونم چن دیقه گذشته بود ک سردار سینی ب دس وارد شد و ی نفرو صدازد ب دختر عمم گفتم نگا خودشه الانم اومد صداشم ک معلومه خود سرداره.خانومه سینیو از سردار گرفت میخاست بره گفتم اقا سردار؟؟؟؟؟گف بله؟منم ذوق زده شدم و گفتم عه جدی جدی خودتونین؟سردار هم گف پس میخواسته کی باشم؟؟؟ازاون ورمدختر عمم گفت سردار سردار بیا اینجا رو امضا کن سردار گف نقشه جرمی چیزی نباشه ی وخ؟ما هم گفتیم ن بابا نی.دیگه ازون ب بعد ب هر کی میرسیدم ذوق زده میگفتم سردار باهام حرف زد!صب ک از خواب بیدار شدم میخواستم برم تو مدرسه ب بچه ها بگم ک یادم اومد همش ی خواب بود
![2mo5 2mo5](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/2mo5.gif)
![crying crying](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/crying.gif)
![crying crying](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/crying.gif)
![crying crying](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/crying.gif)
![2mo5 2mo5](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/2mo5.gif)
![2mo5 2mo5](http://www.flashkhor.com/forum/images/smilies/newsmilies/2mo5.gif)