تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …
::
::
کابوس امشبم شده ای تو ؛ دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !
::
::
از وقتی رفته ای چشمانم را نبسته ام ، روی پلکم نشسته ای !
میترسم ببندم و دیگر نبینمت ؛ من تصویرِ بودنت را اینجا به چشمانم نشانده ام …
::
::
ماشین به راه افتاد … حس میکنم اما چیزی از من به جا مانده ؛ بر روی سینه می گذارم آهسته دستم را … جای دلم خالی!…
::
::
قحطی همدم است؛ من به خوشآمد گویی تابلوی خیابان هم دلخوشم.
::
::
تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت : هیچ ارزانی بی علت نیست !
::
::
خسته ام از هر چیزی که نبودنت را به رخم می کشد …
از همه چیز !
::
::
تقویم دنیایم این سالها پرشده است از قرمز های بی دلیل …
اینجا که نباشی ، زندگی ام تا اطلاع ثانوی تعطیل میشود !
::
::
لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند.
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !
::
::
شرمنده می کنی ؛ گاهی در خواب به من سر می زنی !
::
::
کابوس امشبم شده ای تو ؛ دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !
::
::
از وقتی رفته ای چشمانم را نبسته ام ، روی پلکم نشسته ای !
میترسم ببندم و دیگر نبینمت ؛ من تصویرِ بودنت را اینجا به چشمانم نشانده ام …
::
::
ماشین به راه افتاد … حس میکنم اما چیزی از من به جا مانده ؛ بر روی سینه می گذارم آهسته دستم را … جای دلم خالی!…
::
::
قحطی همدم است؛ من به خوشآمد گویی تابلوی خیابان هم دلخوشم.
::
::
تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت : هیچ ارزانی بی علت نیست !
::
::
خسته ام از هر چیزی که نبودنت را به رخم می کشد …
از همه چیز !
::
::
تقویم دنیایم این سالها پرشده است از قرمز های بی دلیل …
اینجا که نباشی ، زندگی ام تا اطلاع ثانوی تعطیل میشود !
::
::
لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند.
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !
::
::
شرمنده می کنی ؛ گاهی در خواب به من سر می زنی !