سلام داداشی. داداش خوش قلبم میخوام اولین پستم رو خودم بنویسم و بعضی حرفامو بهت بگم تا بفهمی چقدر دوست دارم. خب از کجا شروع کنم؟!! داداش جونم میخوام بدونی من همیشه دوستت داشتم و دارم و خواهم داشت. داداش جونم اگه الان داری این پست رو میخونی میخوام بدونی من خودمو لوس نمیکنم فقط فقط دارم حرفای ناگفته دلمو بهت میگم. بزار بهت بگم همیشه وقتی جلوی دوستات یا خانواده از من بد میگفتی و میگفتی که دوسم نداری چقدر دلم میشکست و ناراحت میشدم. حس میکردم دنیا رو سرم خراب شده. منم اون موقع ها یا سکوت میکردم و بغضمو تو دلم نگه میداشتم یا میگفتم بی ادب و اعصبانی میشدم اما گاهی هم گریه میکردم که چرا همیشه منو جلو بقیه اینجوری خردو کوچیک میکنی؟!! داداش جونم دوستت دارم. نمیدونم چرا گاهی اونقدر باهام خوب رفتار میکردی که حس میکردم کل دنیا رو بهم دادن ولی بعد بازم همون داداش بداخلاق و اخمو میشدی. کاش همیشه خوب و مهربون با من رفتار میکردی داداشم عزیزم نازنینم چقدر بهت همیشه بگم دوستت دارم و تو بدون هیچ فکری بگی من دوست ندارم و ازت خوشم نمیاد. چندبار بخاطرت اشک بریزم و تو هیچ توجهی به اشکای من نکنی و فقط بخندی و بگی بازم لوس شدی. خوبه دوست دارم همیشه بخندی ولی ایا اشک ریختن من باعث میشه لبخند روی لبات بیاد؟!! اگه واقعا گریه های پر از معنی من باعث خندودنه لبات میشه من همیشه گریه میکنم تا تو بخندی. داداش جونم وقتایی که دوست داشتم تو رو بغل کنم و بوست کنم و تو منو کنار میزدی و میگفتی از این لوس بازیا خوشم نمیاد قلبم به شدت میشکست و غمگین میشد. اون لحاظات همیشه میرفتم زیر پتو و گریه میکردم. داداش عزیز تر از جانم اون لحظه که برای اولین بار خواستی از خانواده جدا بشی و بری تهران تا به درسات برسی. نمیدونی اون روزای من همیشه با اشک برای تو سپری میشد. برادر نازنیم وقتی برای اولین بار از تهران به خونه برگشتی وای نمیدونی اون موقع با اینکه شب بود و دیر وقت ولی من چه شور و شوقی داشتم. تو برای اولین بار اجازه دادی من تورو بغل کنم و در اغوش بگیرم خیلی احساس زیبایی بود. بعد از دوباره برگشتن تو به تهران و از خونه جدا شدن بازم روز های من تلخ و بدون هیچ معنی سپری میشد. هنگامی که بازم خواستی به اغوش گرم خانواده سری بزنی من اون روز که خبر دار شدم داری میای اونقدر احساس دلتنگی کردم که تا حالا همچین احساسی رو تجربه نکرده بودم. عزیز دلم نفسم داداشم وقتی برگشتی چنان بغضی قلویم رو گرفته بود که داشتم خفه میشدم ولی با تمام این وجود سعی کردم اشک نریزم چون میدونستم تو از این چیزا خوشت نمیاد ولی بازم تعدادی اشک ریختم تا سبک بشم. اون موقع من هم تونستم تو رو در اغوش بگیرم و هم تورو بوس کنم. خیلی خوشحال بودم و در عین حال هیجان زده از بازگشتت. وقتی فهمیدم که میخوای تهران ساکن بشی و کاری پیدا کنی اونقدر تو فکر فرو رفتم و ناراحت شدم که نگو ولی باید بلاخره از تو جدا میشدم. بازم تحمل کردم بازم تحمل میکنم. هر موقع که تورو میبینم و چهره ی زیبا و مهربانت رو لمس میکنم روحم زنده و قلبم شاد میشه. داداش عزیزم خیلی دوستت دارم الان که دارم این چیزارو مینویسم اشک چشمانم کم کم سرازیر میشود و بر زمین میریزد. خیلی استرس دارم که بعد از خوندن این مطالب چه فکری درباره من میکنی و ایا خوشت میاید یا نه ؟!! امیدوارم که باز هم اجازه بدی به من که تو رو در اغوش بکشم و حتی برای چند ثانیه در اغوشت بمانم دوستت دارم برادر مهربانم دوست دار تو خواهرت مریم♥
فـــكـــر كنم
به بوي عطــــــــــر تـــو حســــاسيت دارم،
همین که در ذهنـــــم میپیچد
از چشـــمـم
اشــــکـــــ می آید ...
به مـــــن قــــول بده
در تمامی ســـــــــــال هایی که بـــــاقی مانده
تا ابـــــــــــــد
مــــــــــواظبــــــ خودتــــ باشی
دیگر نیـــســـتـــم که یــــــــــاد آوریـــت کنم.....!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اصـــلا
به ما چه پيش بيني هـــواشناسي؟!!!
همين كه
پيشـــــــم نيستي
هـــــــوا ابـــــــــري ست ...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
قاصــــدک
برو آن گوشــــه باغ
سمت آن نرگــــس مســــت و
بخوان در گوشــــش:یک نفر گوشــــه ی باغ
یـــــاد تــ ـو را
برو آن گوشــــه باغ
سمت آن نرگــــس مســــت و
بخوان در گوشــــش:یک نفر گوشــــه ی باغ
یـــــاد تــ ـو را
بــــوی تــ ـورا
لحظـــه ای از یـــــاد نخواهـــد برد . . .
لحظـــه ای از یـــــاد نخواهـــد برد . . .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
اغلب به چشم یك برادر دوستت دارم
كافی نباشد مثل خواهر دوستت دارم
اندازه ی مینا و مرجان و ملوك الملك
اندازه ی لیلا و هاجر دوستت دارم!
من به تمام خوبرویان عشق می ورزم
امّا تو را یك جور دیگر دوستت دارم!
اندازه ی جارو، فریزر، تخت، خاك انداز
اندازه ی شیر ِ سماور دوستت دارم!
اندازه ی وانت، پژو، پی كی، پرادو، وَن
اندازه ی ماشین خاور دوستت دارم!
گیرم مسلمانی و سر بر مُهر یا حتّی
گیرم كه باشی گبر و كافَر، دوستت دارم
شبها همیشه قبل خوابم می نویسم من
با رنگ قرمز، توی دفتر: دوستت دارم
دفتر كه چیزی نیست با پر می نویسم بر،
بال سپید هر كبوتر دوستت دارم
دیگر به چه شكلی بگویم دوستت دارم؟!
باید بفهمی خانم خَر! دوستت دارم!
وقتی كه مثل گاو ماده فربه و چاقی
یا عینهو زرّافه لاغر؛ دوستت دارم!
پروانه! بلبل! گربه سگ! طاووس! قو! آهو!
گوساله! بز! بوزینه! عنتر! دوستت دارم
خوب است ... حالا شد! چه كیفی داد! به به! جان!
انگار كردی خوب باور دوستت دارم!
پوزش اگر چیز بدی گفتم، غلط كردم!
خب راستش ... می دانی آخَر؟! دوستت دارم