14-06-2015، 18:20
(آخرین ویرایش در این ارسال: 14-06-2015، 18:37، توسط Xx - wounded -xX.)
به خودشم گفتم تا حالا عاشق نشدم و این اجازه رو ندارم تا عاشق شم....................اما ..........
بـــــــــــــرو
امــآ حرفـــآمو بــشنو بعــد بــرو
یه شـــبــآیی اصلا نگذشت امــآ من ازش گذشتم
یه شبایی هم بد گذشت
سخــت گذشت
با درد گذشت
یه شبایي داد زدم
اماجزدلم هیچکس صدامونشنید
یه شبایی همه چی بو الـآ اون کسی که باید میبوداما نبود
یه شبایی هواعجیب دونفره بود
اماهمون شبامن بودمو تنهـآییم
یه شبایی نفسم برید از این همه بغض
یه شبایی نفس کم آوردم
اما دوام آوردم
یه روزایی فقط زنده بودم اما زندگی نکردم
یه شبایی زنده هم نبودم فقط بودم همین
حالا دیـــــــــــــــگه بـــــرو
بـــــــــــــرو
امــآ حرفـــآمو بــشنو بعــد بــرو
یه شـــبــآیی اصلا نگذشت امــآ من ازش گذشتم
یه شبایی هم بد گذشت
سخــت گذشت
با درد گذشت
یه شبایي داد زدم
اماجزدلم هیچکس صدامونشنید
یه شبایی همه چی بو الـآ اون کسی که باید میبوداما نبود
یه شبایی هواعجیب دونفره بود
اماهمون شبامن بودمو تنهـآییم
یه شبایی نفسم برید از این همه بغض
یه شبایی نفس کم آوردم
اما دوام آوردم
یه روزایی فقط زنده بودم اما زندگی نکردم
یه شبایی زنده هم نبودم فقط بودم همین
حالا دیـــــــــــــــگه بـــــرو