18-05-2015، 8:25
(آخرین ویرایش در این ارسال: 18-05-2015، 8:26، توسط sasha mbfr.)
رفتم خواهرم ناتاشا که الان 15 سالشرو سر کار بزارمش
داشت چت مکرد هی کرم ریختم
دیدم هیچی نمیگه بیشتر اذیت کردم یهو با جدیت و عصبانیت برگشت چشاشو گرد گرد کرد گفت:
ببین ساشا میام یه جور انقد با دمپایی ابری خیس میزنمت صدا سگ بدیا!!!!!!!!
حالا منو میگی
اصن نمیدونم محبتای ناتاشارو کجای خودم جا بدم
.
.
.
.
.
.
.
.
یه سریم میخواس بره بیرون داش موهاشو درس میکرد سشوآرو برداشتم روشن کردم موهاش به هم ریخت یهو مث یوز پلنگ پرید روم انقد با سشوآر زد تو سرم که سشوآرمون سوخت!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بار دیگه ام که داشتیم تو خیابون را میرفتیم یه زیر پا بش کشیدم خورد زمین همونجا وسط خیابون یه کشیده خوابوند در گوشم!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بارم که تو ماشین نشسته بودیم من و راشا و ناتاشا بد یه پیرمرد زش دیدم به شوخی گفتم :
اااااااااااااااااااااا ناتاشا شوورت!
بد کلی با راشا بش خندیدیم همونجا تو ماشین قفل فرمونو ورداش زد هم منو هم راشارو هم شیشه ی کناری ماشینو شتک کرد
عاخر سرم وختی بابام پرسید کی این غلطو کرده گریه کرد گف:
این ساشا و راشا عوضی...
داشت چت مکرد هی کرم ریختم
دیدم هیچی نمیگه بیشتر اذیت کردم یهو با جدیت و عصبانیت برگشت چشاشو گرد گرد کرد گفت:
ببین ساشا میام یه جور انقد با دمپایی ابری خیس میزنمت صدا سگ بدیا!!!!!!!!
حالا منو میگی
اصن نمیدونم محبتای ناتاشارو کجای خودم جا بدم
.
.
.
.
.
.
.
.
یه سریم میخواس بره بیرون داش موهاشو درس میکرد سشوآرو برداشتم روشن کردم موهاش به هم ریخت یهو مث یوز پلنگ پرید روم انقد با سشوآر زد تو سرم که سشوآرمون سوخت!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بار دیگه ام که داشتیم تو خیابون را میرفتیم یه زیر پا بش کشیدم خورد زمین همونجا وسط خیابون یه کشیده خوابوند در گوشم!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه بارم که تو ماشین نشسته بودیم من و راشا و ناتاشا بد یه پیرمرد زش دیدم به شوخی گفتم :
اااااااااااااااااااااا ناتاشا شوورت!
بد کلی با راشا بش خندیدیم همونجا تو ماشین قفل فرمونو ورداش زد هم منو هم راشارو هم شیشه ی کناری ماشینو شتک کرد
عاخر سرم وختی بابام پرسید کی این غلطو کرده گریه کرد گف:
این ساشا و راشا عوضی...