09-05-2015، 15:40
سرنخی از یک دختر کافی بود تا راز حمله شبانه سه پسر نوجوان به راننده خودرویی فاش شود.
به گزارش ایران، ساعت 11 شب 17 اردیبهشت سال جاری صدای عربدهکشی عدهای از جوانان در فضای خیابان آریاشهر پیچید و درگیری خونینی میان آنان رخ داد. راننده خودرو در حالی که از خیابان آریاشهر به سمت خیابان خسرو شمالی میرفت با سه نوجوان موتورسوار روبهرو شد که قصد توقف خودروی وی را داشتند. راننده که ترسیده بود از خودرو پیاده شده و در همان لحظه مورد حمله دو موتورسوار قرار گرفت. آنها در حالی که چاقو به دست داشتند با زخمی کردن راننده دار و ندار وی را دزدیده و پا به فرار گذاشتند و این مرد برای مداوا به بیمارستان منتقل شد. همزمان ماجرای این سرقت فریبکارانه به مأموران کلانتری 188 ستارخان گزارش شد و آنها وارد تحقیقات شدند.
«سیروس» در حالی که بشدت زخمی شده بود به پلیس گفت: در حال حرکت از خیابان آریاشهر به سمت سازمان آب بودم که سه جوان ناشناس راهم را سد و مرا مجبور کردند از خودرو پیاده شوم. من که ترسیده بودم قفل فرمان را برداشتم تا از خودم دفاع کنم اما در چشم بر هم زدنی آنها با چاقو به من حمله کردند. خیلی ترسیدم و با رها کردن خودرو و وسایلم فرار کردم. دو موتورسوار هم که نتوانسته بودند خودرو را روشن کنند تلفن همراه و کیف مدارک و پولهایم را برداشتند و گریختند.
با اظهارات مرد راننده تحقیقات پلیسی برای شناسایی و ردیابی زورگیران موتورسوار آغاز شد. همزمان با بررسی دوربینهای مداربسته در محل سرقت شخصی ناشناس با سیروس تماس گرفت و درخواست دو میلیون تومان پول در ازای تحویل مدارک وی کرد.
مأموران نیز وقتی متوجه این باجگیری شدند صاحب سیمکارت را شناسایی کردند و تجسسهای پلیسی نشان میداد سیمکارت متعلق به یک زن است. وقتی آنان به خانه زن مرموز رفتند دریافتند کسی با چنین مشخصاتی در آن محل زندگی نمیکند. با بررسیهای مخابراتی پلیس به رد پای دختری 18 ساله برخورد که با این خط موبایل در تماس بوده است. بدین ترتیب وی شناسایی و به دادسرای نوجوانان تهران احضار شد.
«نیلوفر» در بازجوییها به بازپرس شعبه اول دادسرا گفت: دو سال پیش این سیمکارت را صاحبکار پدرم به وی داد و در این مدت این خط را من استفاده میکنم. «فرید» یکی از دوستانم از من تلفن همراه خواست تا با کسی تماس بگیرد ولی من در این باره هیچ اطلاعی ندارم.
با ادعاهای نیلوفر، مأموران خیلی زود فرید و دوستان تبهکار وی را به دام انداختند. فرید 17 ساله وقتی روبهروی بازپرس «مشفق» از شعبه اول دادسرای نوجوانان ایستاد، گفت: شب حادثه همراه دوستانم سوار بر موتور پرسه میزدیم که یک پراید به سمت ما پیچید و اگر حواسمان نبود حتماً تصادف میکردیم. ما خواستیم راننده را نگه داریم تا پلیس برسد اما او با قفل فرمان به جانمان افتاد و همین باعث درگیری بین ما شد. در آن لحظه یکی از دوستانم سریعاً به سمت خودرو رفت تا سوئیچ را بردارد و نگذارد این مرد فرار کند اما چون نتوانست خودرو را خاموش کرد و تلفن همراه و مدارک وی را برداشت. در این لحظه هم او فرار کرد و همه ما از ترس رفتیم. چندی قبل نیز از طریق یکی از دوستانم که به آگاهی آمده بود متوجه شدیم تحت تعقیب پلیس هستیم به همین خاطر با صاحب موبایل تماس گرفتیم و از او خواستیم با هم قرار بگذاریم تا مدارکش را تحویل بدهیم اما او ما را تهدید کرد.
با اعترافات پسر جوان پرونده برای رسیدگی بیشتر در دستور کار قرار گرفت و فرید که با چاقو راننده را زخمی کرده بود با قرار کفالت آزاد شد.
بنابر گزارش پزشکی قانونی، «سیروس» به دلیل ضربات چاقو به بازو، ضربه به چشم راست، لب و... صدمه دیده و پس از بررسیهای تخصصی برای وی سه دهم درصد دیه کامل انسان تعیین شده است که سه پسر نوجوان باید آن را پرداخت کنند.
به گزارش ایران، ساعت 11 شب 17 اردیبهشت سال جاری صدای عربدهکشی عدهای از جوانان در فضای خیابان آریاشهر پیچید و درگیری خونینی میان آنان رخ داد. راننده خودرو در حالی که از خیابان آریاشهر به سمت خیابان خسرو شمالی میرفت با سه نوجوان موتورسوار روبهرو شد که قصد توقف خودروی وی را داشتند. راننده که ترسیده بود از خودرو پیاده شده و در همان لحظه مورد حمله دو موتورسوار قرار گرفت. آنها در حالی که چاقو به دست داشتند با زخمی کردن راننده دار و ندار وی را دزدیده و پا به فرار گذاشتند و این مرد برای مداوا به بیمارستان منتقل شد. همزمان ماجرای این سرقت فریبکارانه به مأموران کلانتری 188 ستارخان گزارش شد و آنها وارد تحقیقات شدند.
«سیروس» در حالی که بشدت زخمی شده بود به پلیس گفت: در حال حرکت از خیابان آریاشهر به سمت سازمان آب بودم که سه جوان ناشناس راهم را سد و مرا مجبور کردند از خودرو پیاده شوم. من که ترسیده بودم قفل فرمان را برداشتم تا از خودم دفاع کنم اما در چشم بر هم زدنی آنها با چاقو به من حمله کردند. خیلی ترسیدم و با رها کردن خودرو و وسایلم فرار کردم. دو موتورسوار هم که نتوانسته بودند خودرو را روشن کنند تلفن همراه و کیف مدارک و پولهایم را برداشتند و گریختند.
با اظهارات مرد راننده تحقیقات پلیسی برای شناسایی و ردیابی زورگیران موتورسوار آغاز شد. همزمان با بررسی دوربینهای مداربسته در محل سرقت شخصی ناشناس با سیروس تماس گرفت و درخواست دو میلیون تومان پول در ازای تحویل مدارک وی کرد.
مأموران نیز وقتی متوجه این باجگیری شدند صاحب سیمکارت را شناسایی کردند و تجسسهای پلیسی نشان میداد سیمکارت متعلق به یک زن است. وقتی آنان به خانه زن مرموز رفتند دریافتند کسی با چنین مشخصاتی در آن محل زندگی نمیکند. با بررسیهای مخابراتی پلیس به رد پای دختری 18 ساله برخورد که با این خط موبایل در تماس بوده است. بدین ترتیب وی شناسایی و به دادسرای نوجوانان تهران احضار شد.
«نیلوفر» در بازجوییها به بازپرس شعبه اول دادسرا گفت: دو سال پیش این سیمکارت را صاحبکار پدرم به وی داد و در این مدت این خط را من استفاده میکنم. «فرید» یکی از دوستانم از من تلفن همراه خواست تا با کسی تماس بگیرد ولی من در این باره هیچ اطلاعی ندارم.
با ادعاهای نیلوفر، مأموران خیلی زود فرید و دوستان تبهکار وی را به دام انداختند. فرید 17 ساله وقتی روبهروی بازپرس «مشفق» از شعبه اول دادسرای نوجوانان ایستاد، گفت: شب حادثه همراه دوستانم سوار بر موتور پرسه میزدیم که یک پراید به سمت ما پیچید و اگر حواسمان نبود حتماً تصادف میکردیم. ما خواستیم راننده را نگه داریم تا پلیس برسد اما او با قفل فرمان به جانمان افتاد و همین باعث درگیری بین ما شد. در آن لحظه یکی از دوستانم سریعاً به سمت خودرو رفت تا سوئیچ را بردارد و نگذارد این مرد فرار کند اما چون نتوانست خودرو را خاموش کرد و تلفن همراه و مدارک وی را برداشت. در این لحظه هم او فرار کرد و همه ما از ترس رفتیم. چندی قبل نیز از طریق یکی از دوستانم که به آگاهی آمده بود متوجه شدیم تحت تعقیب پلیس هستیم به همین خاطر با صاحب موبایل تماس گرفتیم و از او خواستیم با هم قرار بگذاریم تا مدارکش را تحویل بدهیم اما او ما را تهدید کرد.
با اعترافات پسر جوان پرونده برای رسیدگی بیشتر در دستور کار قرار گرفت و فرید که با چاقو راننده را زخمی کرده بود با قرار کفالت آزاد شد.
بنابر گزارش پزشکی قانونی، «سیروس» به دلیل ضربات چاقو به بازو، ضربه به چشم راست، لب و... صدمه دیده و پس از بررسیهای تخصصی برای وی سه دهم درصد دیه کامل انسان تعیین شده است که سه پسر نوجوان باید آن را پرداخت کنند.