دلـ ــــم کــه میگیرد ..
به خودم وعـ ـــده هاے روز خوب را میدهــ ـمـ
از همـ ـان وعده هاے خوبــے که :
سالهـ ـــاست به امیـ ــد رسیدنشـان
تقویـ ـم را خط خطے میکنمـ ..
بعضے از اشیا حس دارند …
گریه مے کنند …
مثل بالش من …
هر شب غرق اشک است !
پلے چوبے و پوسیده بر رودخانه اے طغیانگرم
چه بیهوده است انتظارِ عبورِ تو . . .
هر شب پتروس شهر من خواب است
وقتے چشمانم چکه مے کنند . . .
دنیاے من …
“مجازیش” هم
غمگین بود!
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﻮﺁﻧـﮧ ﺗــَـﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ !
ﻭ ﻫﯿﭻ ڪﺲ ﻧـِـﻤـﮯﺩﺁﻧﺪ
ﭘﺸﺖ ﺍﯾـن ﺩﯾﻮﺁﻧﮕـﮯ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺷـﮯ
ﭼـﮧ ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎטּ ڪﺮﺩﻩ ﺍَﻡ . . .
ﺩﺭﺩ ﻧـﺒﻮﺩﻧﺖ!
لباس هایم به تنم زار مے زنند
کفش هایم مے خندند
به ریش من …
منے که بعد از تو در برابر آینه اے شکسته
نشسته است
و فیلم
اشک ها و لبخند ها را تماشا مے کند …
گاهے با خود مے اندیشم
که انسان ها حقیقتاً در غم ِ یکدیگر سهیم هستند ؟
در مے یابم که هیچ کس
براستے
نمے تواند در اندوه ِ کسے شریک شود
و هیچ کس
حاضر نیست شادے اش را با کسے تقسیم کند
و تظاهر
جنینِ میلیون ساله ایست که در رحم ِ دنیایمان
مُدام لگد مے پراند
دلم مے خواهد کاغذے بردارم
بچسبانم روے دیوارهاے شهر
رویش بنویسم
عشق من سالهاست که از خانه رفته است
و هنوز بر نگشته است
اگر کسے پیدایش کرد
باشد براے خودش !
او از اول هم مال من نبود …
بعضے از اشیا حس دارند …
گریه مے کنند …
مثل بالش من …
هر شب غرق اشک است !
پلے چوبے و پوسیده بر رودخانه اے طغیانگرم
چه بیهوده است انتظارِ عبورِ تو . . .
هر شب پتروس شهر من خواب است
وقتے چشمانم چکه مے کنند . . .
دنیاے من …
“مجازیش” هم
غمگین بود!
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﻮﺁﻧـﮧ ﺗــَـﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ !
ﻭ ﻫﯿﭻ ڪﺲ ﻧـِـﻤـﮯﺩﺁﻧﺪ
ﭘﺸﺖ ﺍﯾـن ﺩﯾﻮﺁﻧﮕـﮯ ﻭ ﺳﺮﺧﻮﺷـﮯ
ﭼـﮧ ﺩﺭﺩﯼ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎטּ ڪﺮﺩﻩ ﺍَﻡ . . .
ﺩﺭﺩ ﻧـﺒﻮﺩﻧﺖ!
لباس هایم به تنم زار مے زنند
کفش هایم مے خندند
به ریش من …
منے که بعد از تو در برابر آینه اے شکسته
نشسته است
و فیلم
اشک ها و لبخند ها را تماشا مے کند …
گاهے با خود مے اندیشم
که انسان ها حقیقتاً در غم ِ یکدیگر سهیم هستند ؟
در مے یابم که هیچ کس
براستے
نمے تواند در اندوه ِ کسے شریک شود
و هیچ کس
حاضر نیست شادے اش را با کسے تقسیم کند
و تظاهر
جنینِ میلیون ساله ایست که در رحم ِ دنیایمان
مُدام لگد مے پراند
دلم مے خواهد کاغذے بردارم
بچسبانم روے دیوارهاے شهر
رویش بنویسم
عشق من سالهاست که از خانه رفته است
و هنوز بر نگشته است
اگر کسے پیدایش کرد
باشد براے خودش !
او از اول هم مال من نبود …