امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نیایی از دستت رفته! خخخخخ

#1
   


پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: “قیمتت 


چنده خوشگله؟”


سواره از کنارت گذشتم، گفتی: “برو 


پشت ماشین لباسشویی بنشین!”


در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت 


بلندتر بود!


در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون 


قدت 


بلندتر بود!


زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل 


دادی 


و خودت سوار شدی!


در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر 


هر پیچ وزنت را بیندازی روی من!


در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا 


مجبور 


نشوی جایت را به من تعارف کنی!


در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد 


کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: “زهر 


مار!”


در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت 


فحش خواهر و مادر بود!


در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم 


پاهایم را دراز کنم!


نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو 


شعارهای آب نکشیده میدادی!


من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ 


کنی!


مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!


تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن 


حماقت است!


من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده 


ام!


عاشق که شدی مرا به زنجیر 


انحصارطلبی کشیدی!


عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا 


بپسندد!


من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم 


تا به تو بگویند خوش تیپ!


من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به 


تو بگویند آقای دکتر!


وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، 


گفتی بچه مال مادر است!


وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه 


مال پدر است!


نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای 


گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها
 
استوار و مستحکم ایستاده ام زیرا به 


هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی


از حق خود نخواهم گذشت.

من با تو برابرم، مرد



احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی 


تا من بنشینم


احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی


احتیاجی ندارم که تو حامی باشی


خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان 


آورخود باشم


با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!


من اندک اندک می آموزم که برای 


خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا 


دوست بدارد نیستم


من اندک اندک عزت نفس پایمال شده 


خود را باز پس می گیرم


به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی 


بگو. اما افتخار همبستری و


همگامی با مرا نخواهی یافت تا زمانی 


که 


به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی!


گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم 


منتظر مردی بودند که آنها را


بپسندد و در غیر اینصورت ترشیده می 


شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی 


بودند


امروز تو برای هم گامی با من (و نه 


تصاحب من – که من تصاحب شدنی
 
نیستم) باید لیاقت و شرافت و فروتنی 


خود را به اثبات برسانی


حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. 


فرزندم را به تو نخواهم داد


خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد 


کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم 


فروخت


روزگاری می رسد که می فهمی برای 


همگامی با من باید لایق باشی – و


نیز خواهی فهمید همگام شدن با من به 


معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من 


نخواهد بود


هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی 


درنگ مرا از دست خواهی داد


ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو 


نخواهم شد …

و این هم درد دل مرد ایرانی با زن هموطن خود

پیاده از کنارم گذشتی و اخمت سهم نگاه مشتاق من 

بود و لبخندت نصیب



آنکه سواره بود!
 

سواره از کنارم گذشتی و مرا اصلاً ندیدی و 

کرشمه ات را به آنی ارزانی



دادی که قیمت ماشینش از خونبهای من 


بیشتر بود


در صف نان صدای لطیفت نانوای خسته 


را 


به وجد آورد و نوبتم را گرفتی و


بروی خودت هم نیاوردی


زیر باران خیلی قبل تر از تو منتظر تاکسی 


بودم اما ماشین که آمد آب گل


آلود را بر من پاشید و جلوی تو ایستاد


در تاکسی که نشستم آرزو کردم کنارم 


ننشینی تا اگر ماشین تکانی خورد


و به تو خوردم، حیوان خطابم نکنی در 


جواب عذرخواهیم


در اتوبوس بین ما نرده آهنی بود، جایم را 


اگر به تو تعارف میکردم میگفتی یا


دیوانه است یا مرض دارد


در سینما، دیدم که تهمینه میلانی تمام 


مردان را شیطان تصویر کرده، کفرم


درآمد، نیکی کریمی جیغ زد و گفتم 


زهرمار


دعوا که کردم، او که میدانست مادر و 


خواهرم را بیشتر از خودم دوست


دارم به آنها ناسزا گفت تا بیشتر بسوزم


آزادی ات را صاحبان قدرت گرفتند، همانان 


که از قدرت ثروت اندوختند و تو


که مدل ماشین پسرانشان را میدیدی 


دست و پایت شل میشد


من ازدواج نکردم چون تو چشم و همچشمی داشتی 


و به انگشتر سه
 

میلیونی نظر داشتی، تازه این فقط یک حلقه بود از 

زنجیر خواسته هایت



صفت ترشیده را اولین بار از خودت 


شنیدم، کوچکتر بودی یادت هست


میگفتی معلم ریاضیتان شوهر نکرده، 


گفتی ترشیده!


عاشق که شدم تلفنم را قطع میکردی و 


بهانه ات حضور میهمانهایتان بود


عاشق که شدی، فردا که مادر میشوی 


را 


ندیدی؟ دلت نمیخواهد همسر


پسرت را بپسندی؟ تو و مادرم یکی 


هستید!


من باید اضافه کاری کنم تا تو در هر 


میهمانی لباسی جدید بپوشی تا به تو 


بگویند خوش تیپ


من باید شبها هم کار بکنم تا تو سفره ات 


رنگین باشد و به تو بگویند کدبانو


خسته از اضافه کاری برگشتم و گفتی 


پوشک بچه را عوض کن چون من 


ناخنهایم 


را تازه لاک زده ام


وقتی خواستی طلاق بگیری، “گفتند” 


بچه 


مال پدر است! من نگفتم، همان


دینی گفت که تو برایش از پس اندازمان 


سفره ابوالفضل می انداختی و


یکهو خواب میدی که باید به حج بروی، 


آنهم در اوج گرفتاریمان


آری، اینچنین است خواهر من! رفتارهای 


زشت ما از پس هم می آیند


تو چنان کردی که خشم در دل من ها 


کاشتی و من ها شکستند و بسته به 


صبرشان دو فوج شدند


آنان که ضعیفتر بودند خرد شدند و 


خشمشان کینه شد و کینه شان عقده


و در هر کوی و برزن و بازار از هر اندک 


قدرت خود نهایت سوء استفاده را کردند و 


بر تو تاختند


خوشحالم حالا که میخواهی تغییر کنی 


من هم برآنم که بهتر باشم و شادتر 


باشیم


در کنار هم، من و تو ای هموطن، بدون هر نوع 


بغض و کینه و تبعیض
 
جنسی مایی بهتر برای فردا و آینده ای بهتر
پاسخ
 سپاس شده توسط اذیتا ، p@ria ، ηἔ∂Δ ، ℙ@я☤ᾔ@ℨ ، ♥ فرشته 87♥
آگهی
#2
ایوووووووووووووول عالی بود
به سلامتی قشنگترین موسیقی دنیا یعنی صدای قلب کسی که همه ی زندگیمهHeartHeart
پاسخ
#3
بسیارعالی
نیایی از دستت رفته! خخخخخ 1
پاسخ
#4
خعلی باحال بود
نیایی از دستت رفته! خخخخخ 1
پاسخ
#5
سپاس 
عالی بودن 
پاسخ
#6
همه شو نخوندم ولی خیلی خوب بود.اتو این جوری نوشته میشه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نیایی از دستت رفته! خخخخخ 1
پاسخ
 سپاس شده توسط Berserk


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اگه نفر قبلیت بیوفته دستت چیکارش میکنی؟
  اگه الان لب دریا تنها باشی و یه چوبم دستت باشه ؛ چی مینویسی روی شن ها ؟؟
  اگه یه ماژیک دستت باشه ...
Big Grin متولد کدوم ماهی؟نیای از دست رفته ها!!!
Bug در رختخواب شبیه کدام حیوان هستی بیاتو نیای از دستت رفته هاااا
  حشره ماه تولد بدوووو بیا از دستت نره
  طالع بینی ماه تولد ستاره ها.نیای از دست رفته ها.
  سوالات تصویری؟؟؟(اگه نیای از کفت رفته!!)
Wink شما چه نژادی هستید +عکس (نبینی از دستت رفته)
  جوک (نیای از دسته رفته)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان