10-04-2015، 11:40
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا را وا کن و نامی بنویس
عشق به انضا شدنش می ارزد
گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
خوشبختی را در همین لحظه باور کن
لحظه ای که دلی به یاد توست !
اگر عاشقی کار دل است
پس چرا فکرم ذهنم هوشم و حواسم همیشه پیش توست ؟
باور کن میم مالکیتی که به آخر اسمم اضافه می کردی
زیباترین و گوش نوازترین عاشقانه ای بود که شنیدم
قشنگ ترین نگاهم را برایت کنار گذاشته ام
تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم !
با باران بارید و خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا
هر کجا هستی باش آسمانت آبی
و دلت از غصه ی دنیا خالی
حالا که دیگر قرار نیست
حوای من باشی با چه امیدی آدم شوم ؟
این فاصله ها که بین ما بسیارند
از بودن ما کنار هم بیزارند
یک روز برای دیدنت می آیم
اما اگر این فاصله ها بگذارند !
آنقدر از من و عشم دور شده ای که
چشمانم حتی خواب آمدنت را هم نمی بینند !
بوسه هایت انار را می ترکاند
نفس هایت سیب را می رساند
آغوشت ابر را می باراند
پاییزی ترینی تو !
پیام کوتاه عاشقانه | پیام کوتاه زیبا
عمق چشمات
قصه ی هزار و یک شب است
تمام نمی شود هر چه می خوانم
باید برای خودم کار دیگری دست و پا کنم
طوری که دل تو خواست باشم نشدم
دلخواه دل تنگ خودم هم نشدم
حوا تو به خانه بهشتی برگرد
من هم متاسفم که آدم نشدم
بگذار دیوانه صدایم کنند
مجنونم بگویند !
دیگر نامم را هر چه بگویند برایم فرقی ندارد
از روزی که تو دیگر اسمم را صدا نزدی !
بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا را وا کن و نامی بنویس
عشق به انضا شدنش می ارزد
گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
خوشبختی را در همین لحظه باور کن
لحظه ای که دلی به یاد توست !
اگر عاشقی کار دل است
پس چرا فکرم ذهنم هوشم و حواسم همیشه پیش توست ؟
باور کن میم مالکیتی که به آخر اسمم اضافه می کردی
زیباترین و گوش نوازترین عاشقانه ای بود که شنیدم
قشنگ ترین نگاهم را برایت کنار گذاشته ام
تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم !
با باران بارید و خیس شد خاطره ها
مرحبا بر دل ابری هوا
هر کجا هستی باش آسمانت آبی
و دلت از غصه ی دنیا خالی
حالا که دیگر قرار نیست
حوای من باشی با چه امیدی آدم شوم ؟
این فاصله ها که بین ما بسیارند
از بودن ما کنار هم بیزارند
یک روز برای دیدنت می آیم
اما اگر این فاصله ها بگذارند !
آنقدر از من و عشم دور شده ای که
چشمانم حتی خواب آمدنت را هم نمی بینند !
بوسه هایت انار را می ترکاند
نفس هایت سیب را می رساند
آغوشت ابر را می باراند
پاییزی ترینی تو !
پیام کوتاه عاشقانه | پیام کوتاه زیبا
عمق چشمات
قصه ی هزار و یک شب است
تمام نمی شود هر چه می خوانم
باید برای خودم کار دیگری دست و پا کنم
طوری که دل تو خواست باشم نشدم
دلخواه دل تنگ خودم هم نشدم
حوا تو به خانه بهشتی برگرد
من هم متاسفم که آدم نشدم
بگذار دیوانه صدایم کنند
مجنونم بگویند !
دیگر نامم را هر چه بگویند برایم فرقی ندارد
از روزی که تو دیگر اسمم را صدا نزدی !