ماندگارترین دیالوگ تاریخ سینمای جهان
گفتگو یا دیالوگ که یکی از مهمترین عناصر داستان است به صورت صحبت میان شخصیتهای داستان تعریف میشود.
به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سخنوري يکي از ارکان ادبيات ايران زمين است و نغزگويي و شاعرانگي دو بن مايه اصيل در زبان محاوره ما هستند.
با توجه به همين اصل يکي از پايههاي ماندگاري فيلم هاي سينمايي و مجموعههاي تلويزيوني را بايد در ديالوگهايي جستجو کرد که در حافظه تاريخي مخاطبانشان نقش بستهاند.
در زير به بخش مهمي از ديالوگهاي ماندگار سينما و تلويزيون اشاره ميکنم.
Mystic River | 2003 | Clint Eastwood
جیمی : تا حالا به این فکر کردی یه تصمیم کوچولو میتونه کل زندگی رو تغییر بده؟
شنیدم مادر هیتلر میخواسته اونو سقط کنه ، اما تو لحظه آخر تغییر عقیده داده !
میفهمی چی میگم؟
وحشی | The Wild One|1953
جانی (مارلون براندو ) : ترجیح میدم رو موتورم بشینم و به فکر خدا باشم ، تا اینکه تو کلیسا بشینم و به فکر موتورم باشم.
واقعا جُملهـ قشنگی گُفت مارلون براندو روحش شاد!
Red Beard | 1965
هیچ چیز باوقارتر از آخرین لحظات زندگی یک انسان نیست ، به دقت نگاه کن.
خانه سبز | 1375 | بیژن بیرنگ ،مسعود رسام
به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشه .
میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه . میتونه تو یه کوچه قدیمی که زیر یه بازارچه ست باشه.
میتونه بزرگ یا میتونه کوچیک باشه. میتونه برای هرکس مفهومی داشته باشه ، یا هررنگی داشته باشه .
میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه .میتونه رنگ قرمز یا به رنگ...
ولی من ، یعنی بهتر بگم ما ،معتقدیم خونه هرچی که باشه ، باید سبز باشه ، بله . سبزو همیشه سبز...
Chungking Express | 1995
همه ی ما گاهی اوقات دلمون می شکنه...
من هروقت دلم می شکنه، میرم میدوم..
وقتی میدوی بدنت آب شو از دست میده... ودیگه به راحتی گریه ت نمی گیره ...