دستای منو ول نکن که تعادل ندارن
ادا اطفاری برام نمونده که براتو درآرم
بذار همه غماتو برا من دارم هواتو الانم
بخدا کم بهاتو ندادم
مهم نیست حرفای مردم
گذشته ها گذشته
گدشته
مهم نیست هرکاری کردی منم همون کارارو کردم
همش از روی تنهایی و خشمه
نذا اینا چشماتو کنه خیس
مهم اینه که دیگه بد دورت نیست
سرگله نیست سرد و متری تنگو ورنیست
مهم اینه که بهتر از خودت نیست
دستای منو ول نکن که تعادل ندارن
ادا اطفاری برام نمونده که براتو درآرم
بذار همه غماتو برا من دارم هواتو الانم
بخدا کم بهاتو ندادم
دوباره تو اتاقم تنها میشینم
دوباره تو تنهایی تورو میبینم … تورو میبینم هرجا
همه جا پیش منی همجا با من حرف میزنی
یه حس مث بوسیدنی … یه احساس پوسیدنی
دوباره رو تن من عطر تنت هست … دوباره رو تن من هستا
باز همه وجودم از خندیدنت محو… دوباره رو تن من هستا
همینجا روبه رویی همجا حتی وقتی دوره دوری
ما با هم رو به نوریم
دستای منو ول نکن که تعادل ندارن
ادا اطفاری برام نمونده که براتو درآرم
بذار همه غماتو برا من دارم هواتو الانم
بخدا کم بهاتو ندادم