مشاعره (نسخه دوم)

[Ֆℋ£¥∂α]

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم

وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم

تشريف غمت بر دل و با درد فراقت

جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم

[Nυмв]

من مانده ام میان تو و بغض های سخت

مغزم هنوز در بنماندن مردد است

آغوش تو مرکز دنیاست و حول آن

دنیا جهنمی ست که پر از درد من شده ست

[خخخخ]

تو را توش هنر می باید اموخت

حدیث زندگی میباید اندوخت

[ⓕⓐⓚⓔ ⓛⓘⓕⓔ♰]

تنهایی و دلواپسی و غم و بی کسی و فراق و هجر تو یارا
رفتنت کرد مرا دیوانه و دارا(خودم)

[Nυмв]

اوضآع خرآب است.. مرآعآت کنید
ته مآنده ی آب است مرآعآت کنید

از خآطره هآ شکرگذآرم.. بروید !
مآل خودتآن دآر و ندآرم.. بروید !..

[ازیتا18]

درکجارسم براین است که عاشق نشوی
باغبان باشی ودلتنگ شقایق نشوی

[Nυмв]

یادش همه جا هست.. خودش نوش شما !

ای ننگ بر و مرگ بر اغوش شما

شمشیر بر آن دست که بر گردنش است

لعنت به تنی که در کنار تنش است

[کیوان دربندی(ترافیک)]

تن ° شد تشنه سرابی '' 'لب یک چشمه مات
چشمه اش بود چه آبی. چه سرابی. هیهات

[ازیتا18]

تاتوانی ساده ویکرنگ باش
قالی ازصدرنگی زیرپاافتاده است

[خخخخ]

تا توانی دلی به دست اور

دل شکستن هنر نمی باشد