مشاعره (نسخه دوم)

[خخخخ]

دانه ای را که دل موری از ان شاد شد

خوشیش روز جزا تاج سلیمان باشد

[sevda0]

دوش می امد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

[emira]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد       ننوشت کللامی و سلامی نفرستاد

[کیوان دربندی(ترافیک)]

دل میرود ز دستم
صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان
خواهد شد آشکارا

[فاطمه 1234]

آه آخر این آه تورا میگیرد

گاه یک کوه به یک کاه بهم میریزد

[خخخخ]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مگو

که چنان زو شده ام بی سروسامان که مگو

[Nυмв]

و زن که نشسته به دیوار مرگ خیره شده

هنوز یک نفر از مرد بی پناه تر است

من و تو هیچ زمان .. هیچوقت .. هیچ .. برو !!..

ز هر چه فکر کنی بخت ما سیاهتر است ..

[خخخخ]

تهمت سرمه به ان چشم سیه عین خطاست

سرمه گردیست که خیزد ز صف مژگانش

[فاطمه 1234]

شبست و شمع و شراب وشیرینی

غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

[خخخخ]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

می سپارم به تو از دست حسود چمنش