28-01-2015، 18:06
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در پایان پاسخ مراجع تقلید به پرسش مزبور را یاد آور می شویم: [9]
1. آیة الله خامنه ای دام ظله: کسى که زیاد شک مىکند کثیرالشک مىباشد و در نماز اگر کسى در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم (مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر) شک کند، کثیرالشک است و چنانچه زیاد شک کردن او از غضب یا ترس یا پریشانى حواس نباشد، به شک خود اعتنا نکند و کثیرالشک تا وقتى یقین نکند که به حال معمولى مردم برگشته باید به شک خود اعتنا نکند.
2. آیة الله مکارم شیرازی دام ظله: طبق فتوای ما «کثیرالشّک» یعنى کسى که زیاد شک مى کند نباید به شکّ خود اعتنا کند، خواه در عدد رکعات نماز باشد، یا در اجزاى نماز، یا شرایط نماز.
کثیرالشّک کسى است که بگویند زیاد شک مى کند و اگر کسى در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سرهم شک کند کثیرالشّک است.
3. آیة الله صافی گلپایگانی دام ظله: بطور کلی کثیر الشک در افعال نماز چه در اذکار و چه رکعات، چه افعال از قبیل رکوع و سجود باید به شک خود اعتنا نکند.
4. آیة الله سیستانی دام ظله: بله.
سوال: آیا کثیر الشکی که نباید به شک خود اعتنا کند، شامل هر نوع شکی است؟ و آیا نظر همه مراجع همین است، یا در این مسئله اختلاف نظر وجود دارد؟
طبق قاعده «لا شکّ لکثیر الشک»، کثیر الشک (کسی که زیاد شک می کند) نباید به شک خود اعتنا کند، امّا آیا این قاعده – علاوه بر عبادات – شامل امور دیگری؛ مانند معاملات، حقّ الناس، اعتقادات و ... نیز می شود یا خیر؟ در این باره چند نظریّه وجود دارد:
اول. دیدگاه بیشتر فقها: طبق نظر اکثر فقها این قاعده مختصّ خود نماز نبوده، بلکه شامل مقدّمات آن؛ مانند: وضو، غسل و تیمّم، و همچنین شامل عبادات مرکّبی؛ مانند: حجّ و معاملات و اعتقادات نیز می شود. اینان برای دیدگاهشان دلایلی بیان می کنند؛ مانند این که قاعده «لا شکّ لکثیر الشک» تعلیلی بوده که عمومیّت دارد. [1] به شرط آن که این شخص شرایط کثیر الشک را داشته و شک او ناشی از وسوسه باشد؛ به طوری که عرفاً به او کثیر الشک بگویند؛ از این رو، گفته اند:
1. شکّی که ناشى از وسوسه باشد، نباید به آن اعتنا شود. [2]
2. انسانى که وقتى به مهمانى مى رود، در حلال بودن غذایى که مى خواهد بخورد زیاد شک مىکند، نباید به شک اعتنا کند و باید بنا را بر حلیّت بگذارد. [3]
3. در امور حقّ الناس، شخص وسواسى نباید به شکّ خود اعتنا کند و باید بنا را بر تمام بودن و صحت عمل بگذارد. [4]
4. وظیفه کسى که در همه اعمال عبادى و غیر عبادى خود شک هاى مختلفى مى کند، این است که اگر شرایط کثیر الشّک را دارد، به شک هاى خود اعتنا نکند. [5]
5. کسانى که به خدا و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ایمان دارند، ولى وسوسه هایى براى آنها پیدا مى شود و به مطالعه و تحقیق مىپردازند، پاک اند و این وسوسه ها ضررى ندارد؛ [6] یعنی کافر شمرده نشده و نجس نیستند.
دوم: دیدگاه عدّه ای از فقها: اما عده ای از فقها این قاعده را فقط مختصّ نماز دانسته و آن را در موارد دیگر جاری نمی دانند، بلکه می گویند در موارد دیگر باید به حکم مخصوص همان مورد عمل کرد. [7]
طبق قاعده «لا شکّ لکثیر الشک»، کثیر الشک (کسی که زیاد شک می کند) نباید به شک خود اعتنا کند، امّا آیا این قاعده – علاوه بر عبادات – شامل امور دیگری؛ مانند معاملات، حقّ الناس، اعتقادات و ... نیز می شود یا خیر؟ در این باره چند نظریّه وجود دارد:
اول. دیدگاه بیشتر فقها: طبق نظر اکثر فقها این قاعده مختصّ خود نماز نبوده، بلکه شامل مقدّمات آن؛ مانند: وضو، غسل و تیمّم، و همچنین شامل عبادات مرکّبی؛ مانند: حجّ و معاملات و اعتقادات نیز می شود. اینان برای دیدگاهشان دلایلی بیان می کنند؛ مانند این که قاعده «لا شکّ لکثیر الشک» تعلیلی بوده که عمومیّت دارد. [1] به شرط آن که این شخص شرایط کثیر الشک را داشته و شک او ناشی از وسوسه باشد؛ به طوری که عرفاً به او کثیر الشک بگویند؛ از این رو، گفته اند:
1. شکّی که ناشى از وسوسه باشد، نباید به آن اعتنا شود. [2]
2. انسانى که وقتى به مهمانى مى رود، در حلال بودن غذایى که مى خواهد بخورد زیاد شک مىکند، نباید به شک اعتنا کند و باید بنا را بر حلیّت بگذارد. [3]
3. در امور حقّ الناس، شخص وسواسى نباید به شکّ خود اعتنا کند و باید بنا را بر تمام بودن و صحت عمل بگذارد. [4]
4. وظیفه کسى که در همه اعمال عبادى و غیر عبادى خود شک هاى مختلفى مى کند، این است که اگر شرایط کثیر الشّک را دارد، به شک هاى خود اعتنا نکند. [5]
5. کسانى که به خدا و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ایمان دارند، ولى وسوسه هایى براى آنها پیدا مى شود و به مطالعه و تحقیق مىپردازند، پاک اند و این وسوسه ها ضررى ندارد؛ [6] یعنی کافر شمرده نشده و نجس نیستند.
دوم: دیدگاه عدّه ای از فقها: اما عده ای از فقها این قاعده را فقط مختصّ نماز دانسته و آن را در موارد دیگر جاری نمی دانند، بلکه می گویند در موارد دیگر باید به حکم مخصوص همان مورد عمل کرد. [7]
در این قسمت نکاتی را درباره شک و تردید بیان می کنیم:
یک. وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است؛ چنان که طمأنینه، یقین و ثبات از افاضات رحمانی و ملکوتی است. شیطان برای بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسایل و حیله های متفاوتی استفاده می کند و از آن جا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگی های ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد می شود. بهترین راه مبارزه با این وسوسه ها، بی اعتنایی به وسوسه ها و القائات شیطانی است. وقتی شیطان، انسان را به پندارهای بد و باطل وا می دارد، او باید فکر خود را به مسائل دیگر مشغول سازد.
دو. آدمی، موجودی دارای عقل و فکر است و بدین وسیله بایستی راه حق را بشناسد و به آن ملتزم گردد. مسلّم است که این راه نیاز به تلاش علمی و فکری منظّم و روش مند دارد تا فرد بتواند برای خود جهانی معنادار بسازد و در آن به «حیات طیّبه» دسترسی پیدا کند. در این عرصه هر چه تلاش صورت گیرد، کم است و این تلاش، بهایی است که هر کس بایستی برای کسب معرفت بپردازد. برای این منظور، باید گام به گام به تحکیم مبانی عقیدتی پرداخت و آن را استحکام بخشید تا دستگاه فکری و سازمان آن، از ارتعاشات در امان بماند و دچار آسیب و صدمه نگردد. اولین نقطه این حرکت، تفکر، تعمّق، مطالعه و نتیجه گیری درست درباره «هستی جهان و هستی انسان» است. در این راه، شک و تردید هایی که برای انسان حاصل می شود، طبیعی بوده و صرفاً یک سری خلجانات ذهنی است و چنان نیست که همیشه مضر و گمراه کننده باشد، بلکه گاهی می تواند پُلی به سوی یقین و راه صعود به مراتب بالاتر باشد. البته این در صورتی است که انسان به سرعت از این مرحله بگذرد و در آن توقّف نکند؛ چرا که درنگ در آن زیانبار است. [8]
یک. وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانی است؛ چنان که طمأنینه، یقین و ثبات از افاضات رحمانی و ملکوتی است. شیطان برای بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسایل و حیله های متفاوتی استفاده می کند و از آن جا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگی های ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد می شود. بهترین راه مبارزه با این وسوسه ها، بی اعتنایی به وسوسه ها و القائات شیطانی است. وقتی شیطان، انسان را به پندارهای بد و باطل وا می دارد، او باید فکر خود را به مسائل دیگر مشغول سازد.
دو. آدمی، موجودی دارای عقل و فکر است و بدین وسیله بایستی راه حق را بشناسد و به آن ملتزم گردد. مسلّم است که این راه نیاز به تلاش علمی و فکری منظّم و روش مند دارد تا فرد بتواند برای خود جهانی معنادار بسازد و در آن به «حیات طیّبه» دسترسی پیدا کند. در این عرصه هر چه تلاش صورت گیرد، کم است و این تلاش، بهایی است که هر کس بایستی برای کسب معرفت بپردازد. برای این منظور، باید گام به گام به تحکیم مبانی عقیدتی پرداخت و آن را استحکام بخشید تا دستگاه فکری و سازمان آن، از ارتعاشات در امان بماند و دچار آسیب و صدمه نگردد. اولین نقطه این حرکت، تفکر، تعمّق، مطالعه و نتیجه گیری درست درباره «هستی جهان و هستی انسان» است. در این راه، شک و تردید هایی که برای انسان حاصل می شود، طبیعی بوده و صرفاً یک سری خلجانات ذهنی است و چنان نیست که همیشه مضر و گمراه کننده باشد، بلکه گاهی می تواند پُلی به سوی یقین و راه صعود به مراتب بالاتر باشد. البته این در صورتی است که انسان به سرعت از این مرحله بگذرد و در آن توقّف نکند؛ چرا که درنگ در آن زیانبار است. [8]
در پایان پاسخ مراجع تقلید به پرسش مزبور را یاد آور می شویم: [9]
1. آیة الله خامنه ای دام ظله: کسى که زیاد شک مىکند کثیرالشک مىباشد و در نماز اگر کسى در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم (مثلاً در نماز صبح و ظهر و عصر) شک کند، کثیرالشک است و چنانچه زیاد شک کردن او از غضب یا ترس یا پریشانى حواس نباشد، به شک خود اعتنا نکند و کثیرالشک تا وقتى یقین نکند که به حال معمولى مردم برگشته باید به شک خود اعتنا نکند.
2. آیة الله مکارم شیرازی دام ظله: طبق فتوای ما «کثیرالشّک» یعنى کسى که زیاد شک مى کند نباید به شکّ خود اعتنا کند، خواه در عدد رکعات نماز باشد، یا در اجزاى نماز، یا شرایط نماز.
کثیرالشّک کسى است که بگویند زیاد شک مى کند و اگر کسى در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سرهم شک کند کثیرالشّک است.
3. آیة الله صافی گلپایگانی دام ظله: بطور کلی کثیر الشک در افعال نماز چه در اذکار و چه رکعات، چه افعال از قبیل رکوع و سجود باید به شک خود اعتنا نکند.
4. آیة الله سیستانی دام ظله: بله.