21-01-2015، 22:20
مهتری گر به کام شیر در است
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
|
مشاعره (نسخه دوم) |
|||||||||||||||||||||||||||||
21-01-2015، 22:20
مهتری گر به کام شیر در است
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
یک مشت خاک خونی و سقفی که ریخته
خانه خراب شد .. آبادی نمانده بود سرهای بی بدن همه در فکر خودکشی که هیچ چی به حالت عادی نمانده بود
21-01-2015، 22:30
دستم به ماه میرسد امشب اگر که عشق
دست مرا دوباره بگیرد مگر که عشق
قاطی ِ قاطی ام ..!!.. درد تو در سرم !!..
ای دردسرترین .. من واقعا خرم !!.. زل میزنم به هیچ .. مشروب میخورم مشروب میخورم با دوست دخترم !!.. [ پووف .. تو دلم مونده بود ی جا اینو بگم ._. ]
21-01-2015، 23:08
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه می پنداشتیم
21-01-2015، 23:22
میان خلق انان را پی خدمت رها کردم
مقدر داشتم خالی ز منت رزق مردم را
21-01-2015، 23:26
از وقتی که ما را افریدی
به غیر از معصیت ار ما چه دیدی؟
یا چشم مرا ز جای برکن
یا پرده به روی خود فروکش یا بارگذار تا بمیرم کز دیدن روزگار سیرم
21-01-2015، 23:33
منمو دلی که دانم به دو دست دارم اورا
اگرش نگاش داری به تو می سپارم او را
در به در به شیشه به دیوار هی به در
و پرت می شود به خودش روی صندلی یک سوسک .. زل زده وسط چشم های من یک من که زل زده وسطِ... « - واقعا خلی !! »
| |||||||||||||||||||||||||||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|