31-12-2014، 10:15
دشت شیمبار یا شیرین بهار، مرز استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری است که ۷۵ کیلومتری مسجدسلیمان قرار دارد و با ده هزار نفر جمعیت پراکنده روستایی و عشایری یکی از پرجاذبهترین نقاط تفریحی این شهرستان است.
اکثر مردم این سرزمین از ایل موری و گمار میباشند.از دیدنیهای دشت شیمبار کوه قلندران است که درگذشته پناهگاهی برای یاغیها و مخالفین حکومتهای وقت بود.دشت پر از انگورهای یاقوتی است که مالک خصوصی ندارد.
این منطقه از یک طرف در دامنه کوه دلا قرار دارد و محدودۀ آن از سرحونی شروع شده و شیرین بهار را به دو بخش بالا و پایین تقسیم می کند. شیرین بهار شامل مناطق: تنگ سنو (تنگ سنان)، پل نگین، گذرگاه، امامزاده صالح ابراهیم می باشد. وجود چشمه های متعدد و آبشارهای زیبا و همچنین وجود رودخانه ای معروف به شط شیمبار در کنار جنگل پوشیده از انواع درختان بلوط، بادام، بوته های وحشی مانند: قارچ، و انواع مرکبات، انگور کوهی، توت، انار و سیب زیبائی خاص به این منطقه داده است. وجود کوههای سر به فلک کشیده و مناسب کوهنوردی و پوشیده از گلها و بوته های متنوع و انواع حیوانات زیبائی منطقه را دوچندان کرده است. بدلیل وجود خاک مناسب و آب و هوای مساعد در این منطقه محصولات کشاورزی از قبیل گندم، جو، نخود و عدس کاشته می شود.
از لحاظ آثار تاریخی می توان به وجود نقش برجسته های تنگ بتا و تنگ سنان اشاره کرد. این سنگ نگاره ها بر سینه کوه کنده کاری شده اند که با در نظر گرفتن نوع پوشش و آرایش موی سر این سنگ نگاره ها می توان گفت که همزمان با دورۀ اشکانیان و مربوط به الیمائیدها (حکومت محلی همزمان با اشکانیان که اندیکا جزئی از قلمرو آنها محسوب می شده) هستند.
سید محمد علی شوشتری در تاریخ جغرافیای خوزستان در مورد تنگ بتا چنین می نویسد: ((در تنگ بتا دوازده نقش انسان در دو مجلس طراحی شده دیده می شود، نقش های سمت راست مشتمل بر سه نفر با قامتی کوتاهتر از بقیه افراد هستند در حالی که دست چپ بر روی دوش نفر کناری قرار دارد. سایر افراد نیز به همینگونه دیده می شوند. دو نفر تاج مانندی بر سر داردند که آنها را از دیگر افراد متمایز می نماید به نظر می رسد که ملکه و همسر شاه باشند همچنین سایر افراد شاید از درباریان باشند و تن پوش همگان مانند اشکانیان چین داراست اینگونه برداشت می شود که همگی آنان در حال انجام مراسم مذهبی هستند.
انواع بردگوری (استودان): ایرانیان دوران باستان به دلیل اعتقاد داشتن به قداست خاک که یکی از عناصر چهارگانه خلقت می باشد، پاک بودن آن را ضروری می دانستند لذا از تماس اجساد مردگان با خاک به شدت پرهیز می کردند به همین منظور مردگان خود را در هوای آزاد قرار می دادند تا گوشت آنها طعمه جانوران و پرندگان شود و بعد از مدتی که تنها استخوانهای مرده باقی می ماند آنها را درون استودان ها قرار می دادند این استودانها در دل کوه و یا در دل سنگهائی که به صورت مجزا در جاههای مختلف پراکنده بودند کنده می شده اند بعضی از این بردگوریها (استودانها) در جاهای دیگر به همراه نقش برجسته هستند.
البته نظر دیگری در مورد بردگوری وجود دارد و آن اینکه: هنگام کوچ، افراد کهنسالی که توانائی همراهی کردن با کوچندگان را نداشتند، درون این بردگوریها به همراه آب و غذای کافی قرار داده می شدند که هیچ سندی دال بر واقعیت این موضوع نه در کتب قدیمی بختیاری وجود دارد و نه حتی کسانی که این مطلب را بیان می کنند با چشمان خود دیده اند و صرفا به شنیده ها استناد می کنند.
با در نظر گرفتن عطوفت و مهربانی و احترام به بزرگان بخصوص افراد پیر و سالخورده در نزد بختیاریها و همچنین ناممکن بودن رعایت مسائل بهداشتی در چنین شرایطی، این نظریه دور از واقعیت به نظر می رسد.
یکی دیگر از آثار شیرین بهار پل نگین یا خدا آفرید می باشد. این پل آب شیرین بهار را به رودخانه کارون انتقال
می دهد و قدمت آن مربوط به دوران اشکانیان است. از آثار دیگر می توان به : امامزاده صالح ابراهیم، تپه های باستانی و نقوش برجسته و شیرهای سنگی اشاره کرد.
علاوه بر موارد ذکر شده در این منطقه قناتهای قدیمی نیز وجود دارند. قباد باقری در کتاب بختیاری در گذر زمان به نقل از مردم محلی بیان می کند که بر فراز کوه دلا و در جنوب غربی این نقش برجسته ها، قلعه هائی بنام قلعه کله قندی، قلعه آهنگری، و قلعه دزوراز (درمنا) وجود دارند.
این قلعه ها ممکن است زمانی محل فرمانروائی الیمائیدها بوده باشند. لایارد این نقش بر جسته ها را متعلق به دوران ساسانیان میداند.
از صنایع دستی شیرین بهار می توان از گلیم باقی، قالیبافی، لت (سیاه چادر) درست کردن مشک و دوختن لباسهای محلی و لچک یاد کرد.
از مراسم هائی که بعنوان بخشی از هویت قوم بختیاری به شمار می روند میتوان به مراسم عزاداری و جشنهای شادی اشاره کرد. بازیهای محلی این منطقه شامل: چوکلی بازی، الختر، اسب سواری، تیراندازی هستند که کودکان و بزرگسالان آنها را به مناسبتهای مختلف بازی می کنند. جمعیت این منطقه متغیر است. در تمامی فصول سال میتوان از مناظر زیبای شیرین بهار دیدن کرد.
از غذاهای سنتی این منطقه میتوان به کباب بختیاری، اوترشی، اوبسور، موسیر و قارچ سرخ شده، گرده و توچری اشاره کرد. سوغات روستا شامل انواع مرکبات، عسل، قارچ، روغن و نان محلی (نون تیری)، کره محلی، کشک و قارا و ….. می باشد.
شیرین بهار دارای طبیعت بسیار زیبا، بکر و نادر بوده که در نوع خود کم نظیر است. با قرار گرفتن مناظر طبیعی، آثار تاریخی و فرهنگ قومی درکنار هم، این منطقه استعداد تبدیل شدن به یک مکان توریستی را به شدت داراست.
مأخذ: بختیاری در گذر زمان – قباد باقری
کیلومترها تقریبی ذکر شده اند.
اکثر مردم این سرزمین از ایل موری و گمار میباشند.از دیدنیهای دشت شیمبار کوه قلندران است که درگذشته پناهگاهی برای یاغیها و مخالفین حکومتهای وقت بود.دشت پر از انگورهای یاقوتی است که مالک خصوصی ندارد.
این منطقه از یک طرف در دامنه کوه دلا قرار دارد و محدودۀ آن از سرحونی شروع شده و شیرین بهار را به دو بخش بالا و پایین تقسیم می کند. شیرین بهار شامل مناطق: تنگ سنو (تنگ سنان)، پل نگین، گذرگاه، امامزاده صالح ابراهیم می باشد. وجود چشمه های متعدد و آبشارهای زیبا و همچنین وجود رودخانه ای معروف به شط شیمبار در کنار جنگل پوشیده از انواع درختان بلوط، بادام، بوته های وحشی مانند: قارچ، و انواع مرکبات، انگور کوهی، توت، انار و سیب زیبائی خاص به این منطقه داده است. وجود کوههای سر به فلک کشیده و مناسب کوهنوردی و پوشیده از گلها و بوته های متنوع و انواع حیوانات زیبائی منطقه را دوچندان کرده است. بدلیل وجود خاک مناسب و آب و هوای مساعد در این منطقه محصولات کشاورزی از قبیل گندم، جو، نخود و عدس کاشته می شود.
از لحاظ آثار تاریخی می توان به وجود نقش برجسته های تنگ بتا و تنگ سنان اشاره کرد. این سنگ نگاره ها بر سینه کوه کنده کاری شده اند که با در نظر گرفتن نوع پوشش و آرایش موی سر این سنگ نگاره ها می توان گفت که همزمان با دورۀ اشکانیان و مربوط به الیمائیدها (حکومت محلی همزمان با اشکانیان که اندیکا جزئی از قلمرو آنها محسوب می شده) هستند.
سید محمد علی شوشتری در تاریخ جغرافیای خوزستان در مورد تنگ بتا چنین می نویسد: ((در تنگ بتا دوازده نقش انسان در دو مجلس طراحی شده دیده می شود، نقش های سمت راست مشتمل بر سه نفر با قامتی کوتاهتر از بقیه افراد هستند در حالی که دست چپ بر روی دوش نفر کناری قرار دارد. سایر افراد نیز به همینگونه دیده می شوند. دو نفر تاج مانندی بر سر داردند که آنها را از دیگر افراد متمایز می نماید به نظر می رسد که ملکه و همسر شاه باشند همچنین سایر افراد شاید از درباریان باشند و تن پوش همگان مانند اشکانیان چین داراست اینگونه برداشت می شود که همگی آنان در حال انجام مراسم مذهبی هستند.
انواع بردگوری (استودان): ایرانیان دوران باستان به دلیل اعتقاد داشتن به قداست خاک که یکی از عناصر چهارگانه خلقت می باشد، پاک بودن آن را ضروری می دانستند لذا از تماس اجساد مردگان با خاک به شدت پرهیز می کردند به همین منظور مردگان خود را در هوای آزاد قرار می دادند تا گوشت آنها طعمه جانوران و پرندگان شود و بعد از مدتی که تنها استخوانهای مرده باقی می ماند آنها را درون استودان ها قرار می دادند این استودانها در دل کوه و یا در دل سنگهائی که به صورت مجزا در جاههای مختلف پراکنده بودند کنده می شده اند بعضی از این بردگوریها (استودانها) در جاهای دیگر به همراه نقش برجسته هستند.
البته نظر دیگری در مورد بردگوری وجود دارد و آن اینکه: هنگام کوچ، افراد کهنسالی که توانائی همراهی کردن با کوچندگان را نداشتند، درون این بردگوریها به همراه آب و غذای کافی قرار داده می شدند که هیچ سندی دال بر واقعیت این موضوع نه در کتب قدیمی بختیاری وجود دارد و نه حتی کسانی که این مطلب را بیان می کنند با چشمان خود دیده اند و صرفا به شنیده ها استناد می کنند.
با در نظر گرفتن عطوفت و مهربانی و احترام به بزرگان بخصوص افراد پیر و سالخورده در نزد بختیاریها و همچنین ناممکن بودن رعایت مسائل بهداشتی در چنین شرایطی، این نظریه دور از واقعیت به نظر می رسد.
یکی دیگر از آثار شیرین بهار پل نگین یا خدا آفرید می باشد. این پل آب شیرین بهار را به رودخانه کارون انتقال
می دهد و قدمت آن مربوط به دوران اشکانیان است. از آثار دیگر می توان به : امامزاده صالح ابراهیم، تپه های باستانی و نقوش برجسته و شیرهای سنگی اشاره کرد.
علاوه بر موارد ذکر شده در این منطقه قناتهای قدیمی نیز وجود دارند. قباد باقری در کتاب بختیاری در گذر زمان به نقل از مردم محلی بیان می کند که بر فراز کوه دلا و در جنوب غربی این نقش برجسته ها، قلعه هائی بنام قلعه کله قندی، قلعه آهنگری، و قلعه دزوراز (درمنا) وجود دارند.
این قلعه ها ممکن است زمانی محل فرمانروائی الیمائیدها بوده باشند. لایارد این نقش بر جسته ها را متعلق به دوران ساسانیان میداند.
از صنایع دستی شیرین بهار می توان از گلیم باقی، قالیبافی، لت (سیاه چادر) درست کردن مشک و دوختن لباسهای محلی و لچک یاد کرد.
از مراسم هائی که بعنوان بخشی از هویت قوم بختیاری به شمار می روند میتوان به مراسم عزاداری و جشنهای شادی اشاره کرد. بازیهای محلی این منطقه شامل: چوکلی بازی، الختر، اسب سواری، تیراندازی هستند که کودکان و بزرگسالان آنها را به مناسبتهای مختلف بازی می کنند. جمعیت این منطقه متغیر است. در تمامی فصول سال میتوان از مناظر زیبای شیرین بهار دیدن کرد.
از غذاهای سنتی این منطقه میتوان به کباب بختیاری، اوترشی، اوبسور، موسیر و قارچ سرخ شده، گرده و توچری اشاره کرد. سوغات روستا شامل انواع مرکبات، عسل، قارچ، روغن و نان محلی (نون تیری)، کره محلی، کشک و قارا و ….. می باشد.
شیرین بهار دارای طبیعت بسیار زیبا، بکر و نادر بوده که در نوع خود کم نظیر است. با قرار گرفتن مناظر طبیعی، آثار تاریخی و فرهنگ قومی درکنار هم، این منطقه استعداد تبدیل شدن به یک مکان توریستی را به شدت داراست.
مأخذ: بختیاری در گذر زمان – قباد باقری
کیلومترها تقریبی ذکر شده اند.