امتیاز موضوع:
  • 29 رأی - میانگین امتیازات: 4.79
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مشاعره

#81
در اين دريا بسي كشتي براندم

به اخر رخت در دريا فشاندم
فیلمـ مسـפֿـره اے بہ نامـ "زنـבگـے"

با بازیگر مزפֿـرفـے بہ نامـ "مـלּ"

از کارگرבاטּ פֿــوبـے بہ نامـ "פֿــבا" واقعا بعیـב بوב ...
 سپاس شده توسط خانوم گل
آگهی
#82
مرا هرجور بخواهی دربه درکن
جفایت راازاین هم بیشترکن
بزن باعشق خود آتش به جانم
ولی آتش نشانی را خبرکن...

 سپاس شده توسط خانوم گل
#83
...
 سپاس شده توسط خانوم گل
#84
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
 سپاس شده توسط خانوم گل
#85
روضه خلد برین خلوت درویشان است / مایه محتشمی خدمت درویشان است
دم از بازی حکم میزنی !
دم از حکم دل میزنی !
پس به زبان “قمار” برایت میگویم !
قمار زندگی را به کسی باختم که “تک” “دل” را با “خشت” برید !
باخت زیبایی بود!
یاد گرفتم به دل ، “دل” نبندم
یاد گرفتم از روی “دل” حکم نکنم
دل را باید بر زد جایش سنگ ریخت که با خشت تک بری نکنند !
 سپاس شده توسط خانوم گل
#86
روزي فکر مي کردم اگر او را با غريبه اي ببينم
شهر را به آتش مي کشم ولي امروز
حاضر نيستم کبريتي روشن کنم تا ببينم او کجاست ...
 سپاس شده توسط خانوم گل
#87
(11-01-2012، 4:16)soltane ehsas m2 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
...

چه ربطی به موضوع داره؟تازه باید با ن بگی
 سپاس شده توسط خانوم گل
#88
قاطی پاتی شد !! Angel
 سپاس شده توسط خانوم گل
#89
تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.

جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟ من خود، خویشتن را بس اندک می‌بینم.
بی تو جز گستره بی کرانه نمی‌بینم میان گذشته و امروز.
از جدار آینه خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آنگونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.

تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانگیت که از آن من نیست
تو را برای خاطر سلامت
به رغم همه آن چیزها که به جز وهمی نیست دوست می‌دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
تو می‌پنداری که شکی، حال آنکه به جز دلیلی نیستی
تو همان آفتاب بزرگی که در سر من بالا می‌رود
بدان هنگام که از خویشتن در اطمینانم.
Big GrinBig GrinBig Grin
همیشه با خودم فکر میکنم برای سکوت هم معنی مثبت هست هم معنی منفی!

یه بار می گیم سکوت علامت رضاست ..

یه بارم میگیم جواب ابلهان خاموشی است ..
 سپاس شده توسط ~SoLTaN~ ، خانوم گل ، j0oj0o
#90
ما لعبتگانیم و فلک لعبت باز
از رو ی حقیقی نه از روی مجاز
ززززززززززززززز
 سپاس شده توسط ~SoLTaN~ ، خانوم گل


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  ▪◆▪مشاعره با شعر نو▪◆▪
  مشاعره با اشعار خودمان
  مشاعره (نسخه دوم)

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 242 مهمان