26-11-2014، 20:13
دین به عنوان اصول علمی و سنن و قوانین عملی که برگزیدن و عمل به آنها تضمین کننده سعادت حقیقی انسانهاست، در طول تاریخ همواره از قداست و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. ضرورت درک دین، تعمیق و به کار بستن آن به عنوان آنچه که به امور انسانها قالب و معنا می دهد، چنان است که کمتر حکومت هایی را می توان یافت که توجه به این ضرورت، هرچند با نگاه حداقلی و اجمالی از نظرشان مغفول مانده باشد.
جامعیت دین اسلام به عنوان کاملترین ادیان که توجه به همه زوایای وجود و نیازهای مادی و معنوی بشر و ارائه کننده برنامه حیات سعادتمندانه، آن را از دیگر ادیان متمایز ساخته، همواره بر کسی پوشیده نیست و همین امر باعث گردید تا استعمارگران و سلطه طلبان دین اسلام را همچون سدی در برابر دنیا طلبی خود پنداشته و از این رو از هیچ تلاش و کوششی برای ایجاد انشقاق و تفرقه بین مسلمانان و تحریف موازین انسان ساز این دین الهی فروگذاری نکنند. به عنوان مثال مستر همفر جاسوس وزارت مستعمرات انگلیس در سال ۱۷۱۰ میلادی که سالهای زیادی را برای محو اسلام و شناخت راه های درهم شکستن مسلمانان و نفوذ استعماری در ممالک اسلامی جاسوسی کرده است، درخصوص یکی از راه های رسیدن به این اهداف می گوید: "باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید ...و پس از آن که زنان را از زیر چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تعریف کنیم که دنبال آنان بیافتند تا در میان مسلمانان فساد رواج پیدا کند."
یکی از توجهات خاص دین اسلام هم بر اهمیت و جایگاه زن و توجه به ارزشهای درونی آن و لزوم حفظ پوشش ظاهری در مقابل چشمان نامحرمان و هوسرانان می باشد. اهمیت این ارزش تا حدی است که خداوند آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور را به عنوان شأن نزول حجاب نازل می فرماید و در آن، مردان و زنان را از نگاه های ناپاک برحذر می دارد. همچنین احادیث و روایات بسیاری در مقام و شأنیت زن وارد شده است که همگی نشان از نگاه معنوی، ارزشی و الهی است که اسلام نسبت به زن دارد.
از جمله آنکه امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای به امام حسن(ع) در بیان مسئله حجاب می فرمایند: ...(زنان را) در پرتو حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.
زن در طول تاریخ به جهت درک اهمیت ارزش و جایگاه انسانی او هماره در مضیقه بوده است. اما این رویکرد در غرب و مخصوصاً بعد از دوره رنسانس رنگ و بوی تازه ای گرفت و حتی به دنبال آن، برخی مکاتب مادی نظیر اومانیسم، فرویدیسم و... در بیان توجیه علمی آن ظهور پیدا کردند که ماهیت آنها چیزی جز نگاه مادی، حیوانی و جنسی به زن در لباس انسانیت و آزادی نبود. در حقیقت نگاهی که در آن زن به عنوان برده جنسی، رایگان در اختیار تروریست های جنسی قرار می گرفت. تبعات و آثار این نگاه تک رهبری افراطی به زن به گونه ای است که اصولاً در غرب بنیان خانواده معنا و مفهومی ندارد و در ورای بهشت خیالی برخی زنان در غرب چنان جهنمی نهفته است که تار و پود بشریت را به نابودی می کشاند.
بدون تردید، امروزه زن غربی به عنوان مظلوم ترین قربانی سرمایه داری غرب و در عین حال برنده ترین سلاح دست آنها از نگاه چشمان آزمند دنیاپرستان چونان طعمه ای برای گرمی بازار سرمایه برگزیده شده است.
حال به بررسی ضرورت درک دین و موانع تعمیق و گسترش آن در جامعه اسلامی که آثار و نتایج ناشی از عدم درک آن بعضاً به صورت ظاهری در قالب مشکلات و معضلات اجتماعی نمود پیدا می کند، می پردازیم.
نخستین دلیل ضرورت دینداری انسانها، همانا نیاز فطری و روحی بشر به دین و خداپرستی است که انسانها براساس حس مذهبی خود، نیازمند عشق و عبادت خدا می باشند.
دلیل دیگر نیاز به قوانین جامع و مترقی است زیرا قوانین دین الهی و به ویژه قوانین اسلامی، برنامه کامل زندگی مادی و معنوی انسانها بوده و به جنبه های زندگی دنیوی و اخروی توأمان توجه نموده است. و دیگر آنکه، نیاز به اخلاق و فضایل اخلاقی برای اصلاح روابط فردی و اجتماعی و ایجاد و ادامه یک زندگی سالم انسانی است. دین از طرق تقویت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی به کنترل اجتماعی فرد کمک مؤثری می کند و معمولاً افراد متعهد و دارای اعتقادات سالم مذهبی، در برابر مسئولیت های اجتماعی تعهد بیشتری دارند.
توجه به این نکته ضروری است که به دلیل عدم وجود هرگونه مقیاس علمی برای سنجش دینداری، نمی توان به صورت علمی ادعا کرد که جامعه کنونی ایران نسبت به چند سال قبل مذهبی تر و یا غیرمذهبی تر شده است و آنچه که بیان می شود، صرفاً قیاسی ظاهری از وضعیت کنونی نسبت به دوران گذشته می باشد اما ارزیابی اهداف، برنامه ها و چشم اندازهای فرهنگی کشور در جهت توسعه و تحقق دین می تواند ما را درک بهتر این وضعیت یابی رساند.
شناخت ابعاد ویژگی های دین و روش انتقال مفاهیم و معارف آن با توجه به مقتضیات زمان و نسبت کارایی آن در زمانی که از آن به عصر تجدد و مدرنیسم تعبیر می شود، از جمله ویژگی هایی است که می توان در میزان رشد باورهای دینی و اعتقادی مردم، حکومت ها را یاری نماید اما متأسفانه در کشور ما به این موضوع و با عنایت به کارکردهای رواشناختی و جامعه شناختی کمتر توجه شده است.
اولین نکته در زمینه نارسایی فرهنگ دینی و باورهای مردم، عملکرد، سخنان و برخوردهای مسئولین به عنوان جریان جمهوری اسلامی است که بدون تردید از بالاترین تأثیرات روانی و اجتماعی برخوردار است. مغایرت فاحش گفتار و کردار برخی مسئولین با اصول اخلاقی و دینی، لزوم پرداخت رشوه برای انجام کارهای اداری، اجبار به دروغ گفتن در بعضی امور، ربا، غش در معاملات و... از جانب افرادی که با قید التزام عملی به شرع، مناصب مختلف را در دست گرفته اند، ثمره ای جز بی اعتنایی و کاهش سطح اعتقادی جامعه ندارد. در حقیقت این افراد از موضع دین به اصل دین ضربه می زنند و ماهیت آنها از دشمن نیز بدتر است. در این زمینه می بایست به مردم آگاهی داده شود که حساب دینداران جداست و نباید به بهانه تخلف جریان به اصطلاح دیندار نسبت به دین و کلیت آن و وظیفه دینی خود مأیوس و دلسرد شد.
از سوی دیگر اختصاص حدود ۴ درصد از سهم بودجه کشور به امور فرهنگی در شرایطی که دشمنان اسلام با صرف میلیون ها دلار و ساخت بیش از صد شبکه ماهواره ای و صدها سایت اینترنتی ضد اخلاقی و ضد دینی به صورت شبانه روز برای بی هویت کردن مسلمانان و فرهنگ آنها و بی ارزش کردم ارزشها تلاش می کنند، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ آیا در دنیای امروز که جنگ رسانه ای حرف اول را می زند می توان با دست خالی به مقابله با دشمن پرداخت؟
امروز ضعف مدیریت فرهنگی و دستگاه های اجرایی و قانون گذار همچون وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، سازمان تبلیغات اسلامی، مجلس شورای اسلامی و ... در جهت تحقق سیاست های فرهنگی و تبلیغاتی و عملیاتی کردن آنها به نحو فاحشی نمود پیدا کرده است. برخی سیاست های غلط دولت های گذشته و بی توجهی به اختلاط گسترده زن و مرد در ادارات و دانشگاه ها با توجیه حضور فعال زن در اجتماع و مراکز علمی و همچنین کم کاری در حل مشکلات دینی و توجه به روابط دینی و توجه به روابط دختر و پسر خصوصاً در دوره اصلاحات و وزیر مستعفی مشارکتی چنان بود که امروز نتایج و آثار آن اینچنین به بار نشسته است و اکنون شاهد آن هستیم که همه دست روی دست نهاده وامیدوارانه برای موفقیت نیروی انتظامی که شجاعانه و فارغ از نگاه سیاسی به آینده، اقدام به انجام طرح ارتقاء امنیت اجتماعی کرده، دست به دعا برداشته اند اما همانطور که می دانیم این امری ظاهری نیست بلکه برخاسته از فطرت انسانهاست و نباید فراموش کرد همانگونه که استبداد و زور رضاخانی نتوانست حجاب را از زنان مؤمنه ما جدا کند، امروز نیز نمی توانیم با زور و فشار مردم را دیندار کنیم.
اکنون وقت آن است تا دولت اسلامی و برآمده از متن مردم نسبت به آموزش و تربیت دینی در آموزش و پرورش و دانشگاه ها، با درنظر گرفتن تحولات ذهنی و با استفاده از روش های روان شناختی بازنگری کند. کتاب های دینی می بایست در تمام مقاطع تحصیلی و دانشگاه ها با استفاده از روش های مناسب علمی و نوآوری های آموزشی و جلوگیری از پدیده اشباع و تکرار که باعث دلزدگی می شود و متناسب با نیاز آنها تجدید چاپ شوند. سیاست های فرهنگی، طرح ها و برنامه ها متناسب با نیاز جوانان، نیاز سنجی شده و به نحوی تدوین گردند که در اجرا وعملیاتی کردن آنها خلأیی وجود نداشته باشد. روحانیون محترم به عنوان مبلغان اصلی دین، زبان قابل فهم جوانان را پپدا نموده و با پرداختن به هر دو جنبه مادی و روحانی بودن دین در رسیدن به این مهم تلاش و همت بیشتری گمارند. نسبت به مساجد جهت ایجاد محیطی جذاب و روح انگیز برای جذب قشرهای مختلف مردم و تبلیغ مفاهیم و معارف اسلامی توجهی خاص و ویژه گردد.
در انتها چند نکته پیرامون چادر ملی عرض می گردد:
حدود ۲ سال است که پدیده جدیدی با عنوان "چادر ملی" به پوشش بانوان اضافه شده است و در تلاش است تا به بهانه راحتی بانوان در حفظ حجاب، خود را جایگزین مناسبی برای چادر اصیل ایرانی معرفی کند. این در حالی است که چادر اصیل ایرانیان سالهای متمادی است که مورد استفاده زنان با ایمان قرار می گیرد و حتی در دنیا به عنوان پوشش مختص زنان ایرانی شناخته می شود. حال در این میان جای این سئوال است که طراحان چادر ملی با چه هدفی و برگرفته از چه الگویی اقدام به طرح آن نموده اند و علاوه بر آن، از چه نهاد و ارگانی مجوز ملی بودن آن را اخذ نموده اند؟ اصولاً ویژگی های ملی بودن چیست؟ و آیا آنچه که تا به حال به عنوان پوشش زنان چادری استفاده می شد، ملی نبوده است؟
از سوی دیگر، چادر اصیل ایرانی به خاطر هویت و نوع طراحی خود همواره از گزند انواع طراحی ها و مدپرستی و تبرج به دور مانده و اصالت ملی و دینی خود را مطابق شأن زن مسلمان حفظ نموده است اما با اینکه از طراحی و ترویج چادر ملی بیش از ۲ سال نمی گذرد، دامن گیر انواع مدها و طراحی ها شده است. طراحی مدلهای تور در حاشیه آستین و قسمت سر و دیگر قسمت های حاشیه چادر از مهمترین آفت این چادر است. حتی در نوع حجاب گرفتن توسط این چادرها نیز انواع و اقسام متفاوتی وجود دارد که در اینجا لزومی به ذکر آن نمی رود.
همچنین، ادعا می شود که ورود این چادرها برای ترغیب بیشتر خانم های مانتویی جهت استفاده از آنهاست، در حالیکه مشاهدات و برخی تحقیقات نشان می دهد که اکثر مشتریان چادر ملی، زنان و مخصوصاً دختران جوانی هستند که قبلاً از چادر استفاده نموده و اکنون با ترویج چادر ملی به استفاده از آن ترغیب شده اند. بدون شک، هوشیاری و آگاهی زنان با ایمان و عفیف ایرانی و همچنین مسئولان فرهنگی کشور در بزنگاه های حساس توطئه دشمنان را شناخته و در جهت خنثی نمودن آن تلاش خواهند کرد.
جامعیت دین اسلام به عنوان کاملترین ادیان که توجه به همه زوایای وجود و نیازهای مادی و معنوی بشر و ارائه کننده برنامه حیات سعادتمندانه، آن را از دیگر ادیان متمایز ساخته، همواره بر کسی پوشیده نیست و همین امر باعث گردید تا استعمارگران و سلطه طلبان دین اسلام را همچون سدی در برابر دنیا طلبی خود پنداشته و از این رو از هیچ تلاش و کوششی برای ایجاد انشقاق و تفرقه بین مسلمانان و تحریف موازین انسان ساز این دین الهی فروگذاری نکنند. به عنوان مثال مستر همفر جاسوس وزارت مستعمرات انگلیس در سال ۱۷۱۰ میلادی که سالهای زیادی را برای محو اسلام و شناخت راه های درهم شکستن مسلمانان و نفوذ استعماری در ممالک اسلامی جاسوسی کرده است، درخصوص یکی از راه های رسیدن به این اهداف می گوید: "باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید ...و پس از آن که زنان را از زیر چادر و عبا بیرون آوردیم، باید جوانان را تعریف کنیم که دنبال آنان بیافتند تا در میان مسلمانان فساد رواج پیدا کند."
یکی از توجهات خاص دین اسلام هم بر اهمیت و جایگاه زن و توجه به ارزشهای درونی آن و لزوم حفظ پوشش ظاهری در مقابل چشمان نامحرمان و هوسرانان می باشد. اهمیت این ارزش تا حدی است که خداوند آیات ۳۰ و ۳۱ سوره نور را به عنوان شأن نزول حجاب نازل می فرماید و در آن، مردان و زنان را از نگاه های ناپاک برحذر می دارد. همچنین احادیث و روایات بسیاری در مقام و شأنیت زن وارد شده است که همگی نشان از نگاه معنوی، ارزشی و الهی است که اسلام نسبت به زن دارد.
از جمله آنکه امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای به امام حسن(ع) در بیان مسئله حجاب می فرمایند: ...(زنان را) در پرتو حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند زیرا که سخت گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.
زن در طول تاریخ به جهت درک اهمیت ارزش و جایگاه انسانی او هماره در مضیقه بوده است. اما این رویکرد در غرب و مخصوصاً بعد از دوره رنسانس رنگ و بوی تازه ای گرفت و حتی به دنبال آن، برخی مکاتب مادی نظیر اومانیسم، فرویدیسم و... در بیان توجیه علمی آن ظهور پیدا کردند که ماهیت آنها چیزی جز نگاه مادی، حیوانی و جنسی به زن در لباس انسانیت و آزادی نبود. در حقیقت نگاهی که در آن زن به عنوان برده جنسی، رایگان در اختیار تروریست های جنسی قرار می گرفت. تبعات و آثار این نگاه تک رهبری افراطی به زن به گونه ای است که اصولاً در غرب بنیان خانواده معنا و مفهومی ندارد و در ورای بهشت خیالی برخی زنان در غرب چنان جهنمی نهفته است که تار و پود بشریت را به نابودی می کشاند.
بدون تردید، امروزه زن غربی به عنوان مظلوم ترین قربانی سرمایه داری غرب و در عین حال برنده ترین سلاح دست آنها از نگاه چشمان آزمند دنیاپرستان چونان طعمه ای برای گرمی بازار سرمایه برگزیده شده است.
حال به بررسی ضرورت درک دین و موانع تعمیق و گسترش آن در جامعه اسلامی که آثار و نتایج ناشی از عدم درک آن بعضاً به صورت ظاهری در قالب مشکلات و معضلات اجتماعی نمود پیدا می کند، می پردازیم.
نخستین دلیل ضرورت دینداری انسانها، همانا نیاز فطری و روحی بشر به دین و خداپرستی است که انسانها براساس حس مذهبی خود، نیازمند عشق و عبادت خدا می باشند.
دلیل دیگر نیاز به قوانین جامع و مترقی است زیرا قوانین دین الهی و به ویژه قوانین اسلامی، برنامه کامل زندگی مادی و معنوی انسانها بوده و به جنبه های زندگی دنیوی و اخروی توأمان توجه نموده است. و دیگر آنکه، نیاز به اخلاق و فضایل اخلاقی برای اصلاح روابط فردی و اجتماعی و ایجاد و ادامه یک زندگی سالم انسانی است. دین از طرق تقویت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی به کنترل اجتماعی فرد کمک مؤثری می کند و معمولاً افراد متعهد و دارای اعتقادات سالم مذهبی، در برابر مسئولیت های اجتماعی تعهد بیشتری دارند.
توجه به این نکته ضروری است که به دلیل عدم وجود هرگونه مقیاس علمی برای سنجش دینداری، نمی توان به صورت علمی ادعا کرد که جامعه کنونی ایران نسبت به چند سال قبل مذهبی تر و یا غیرمذهبی تر شده است و آنچه که بیان می شود، صرفاً قیاسی ظاهری از وضعیت کنونی نسبت به دوران گذشته می باشد اما ارزیابی اهداف، برنامه ها و چشم اندازهای فرهنگی کشور در جهت توسعه و تحقق دین می تواند ما را درک بهتر این وضعیت یابی رساند.
شناخت ابعاد ویژگی های دین و روش انتقال مفاهیم و معارف آن با توجه به مقتضیات زمان و نسبت کارایی آن در زمانی که از آن به عصر تجدد و مدرنیسم تعبیر می شود، از جمله ویژگی هایی است که می توان در میزان رشد باورهای دینی و اعتقادی مردم، حکومت ها را یاری نماید اما متأسفانه در کشور ما به این موضوع و با عنایت به کارکردهای رواشناختی و جامعه شناختی کمتر توجه شده است.
اولین نکته در زمینه نارسایی فرهنگ دینی و باورهای مردم، عملکرد، سخنان و برخوردهای مسئولین به عنوان جریان جمهوری اسلامی است که بدون تردید از بالاترین تأثیرات روانی و اجتماعی برخوردار است. مغایرت فاحش گفتار و کردار برخی مسئولین با اصول اخلاقی و دینی، لزوم پرداخت رشوه برای انجام کارهای اداری، اجبار به دروغ گفتن در بعضی امور، ربا، غش در معاملات و... از جانب افرادی که با قید التزام عملی به شرع، مناصب مختلف را در دست گرفته اند، ثمره ای جز بی اعتنایی و کاهش سطح اعتقادی جامعه ندارد. در حقیقت این افراد از موضع دین به اصل دین ضربه می زنند و ماهیت آنها از دشمن نیز بدتر است. در این زمینه می بایست به مردم آگاهی داده شود که حساب دینداران جداست و نباید به بهانه تخلف جریان به اصطلاح دیندار نسبت به دین و کلیت آن و وظیفه دینی خود مأیوس و دلسرد شد.
از سوی دیگر اختصاص حدود ۴ درصد از سهم بودجه کشور به امور فرهنگی در شرایطی که دشمنان اسلام با صرف میلیون ها دلار و ساخت بیش از صد شبکه ماهواره ای و صدها سایت اینترنتی ضد اخلاقی و ضد دینی به صورت شبانه روز برای بی هویت کردن مسلمانان و فرهنگ آنها و بی ارزش کردم ارزشها تلاش می کنند، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ آیا در دنیای امروز که جنگ رسانه ای حرف اول را می زند می توان با دست خالی به مقابله با دشمن پرداخت؟
امروز ضعف مدیریت فرهنگی و دستگاه های اجرایی و قانون گذار همچون وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، سازمان تبلیغات اسلامی، مجلس شورای اسلامی و ... در جهت تحقق سیاست های فرهنگی و تبلیغاتی و عملیاتی کردن آنها به نحو فاحشی نمود پیدا کرده است. برخی سیاست های غلط دولت های گذشته و بی توجهی به اختلاط گسترده زن و مرد در ادارات و دانشگاه ها با توجیه حضور فعال زن در اجتماع و مراکز علمی و همچنین کم کاری در حل مشکلات دینی و توجه به روابط دینی و توجه به روابط دختر و پسر خصوصاً در دوره اصلاحات و وزیر مستعفی مشارکتی چنان بود که امروز نتایج و آثار آن اینچنین به بار نشسته است و اکنون شاهد آن هستیم که همه دست روی دست نهاده وامیدوارانه برای موفقیت نیروی انتظامی که شجاعانه و فارغ از نگاه سیاسی به آینده، اقدام به انجام طرح ارتقاء امنیت اجتماعی کرده، دست به دعا برداشته اند اما همانطور که می دانیم این امری ظاهری نیست بلکه برخاسته از فطرت انسانهاست و نباید فراموش کرد همانگونه که استبداد و زور رضاخانی نتوانست حجاب را از زنان مؤمنه ما جدا کند، امروز نیز نمی توانیم با زور و فشار مردم را دیندار کنیم.
اکنون وقت آن است تا دولت اسلامی و برآمده از متن مردم نسبت به آموزش و تربیت دینی در آموزش و پرورش و دانشگاه ها، با درنظر گرفتن تحولات ذهنی و با استفاده از روش های روان شناختی بازنگری کند. کتاب های دینی می بایست در تمام مقاطع تحصیلی و دانشگاه ها با استفاده از روش های مناسب علمی و نوآوری های آموزشی و جلوگیری از پدیده اشباع و تکرار که باعث دلزدگی می شود و متناسب با نیاز آنها تجدید چاپ شوند. سیاست های فرهنگی، طرح ها و برنامه ها متناسب با نیاز جوانان، نیاز سنجی شده و به نحوی تدوین گردند که در اجرا وعملیاتی کردن آنها خلأیی وجود نداشته باشد. روحانیون محترم به عنوان مبلغان اصلی دین، زبان قابل فهم جوانان را پپدا نموده و با پرداختن به هر دو جنبه مادی و روحانی بودن دین در رسیدن به این مهم تلاش و همت بیشتری گمارند. نسبت به مساجد جهت ایجاد محیطی جذاب و روح انگیز برای جذب قشرهای مختلف مردم و تبلیغ مفاهیم و معارف اسلامی توجهی خاص و ویژه گردد.
در انتها چند نکته پیرامون چادر ملی عرض می گردد:
حدود ۲ سال است که پدیده جدیدی با عنوان "چادر ملی" به پوشش بانوان اضافه شده است و در تلاش است تا به بهانه راحتی بانوان در حفظ حجاب، خود را جایگزین مناسبی برای چادر اصیل ایرانی معرفی کند. این در حالی است که چادر اصیل ایرانیان سالهای متمادی است که مورد استفاده زنان با ایمان قرار می گیرد و حتی در دنیا به عنوان پوشش مختص زنان ایرانی شناخته می شود. حال در این میان جای این سئوال است که طراحان چادر ملی با چه هدفی و برگرفته از چه الگویی اقدام به طرح آن نموده اند و علاوه بر آن، از چه نهاد و ارگانی مجوز ملی بودن آن را اخذ نموده اند؟ اصولاً ویژگی های ملی بودن چیست؟ و آیا آنچه که تا به حال به عنوان پوشش زنان چادری استفاده می شد، ملی نبوده است؟
از سوی دیگر، چادر اصیل ایرانی به خاطر هویت و نوع طراحی خود همواره از گزند انواع طراحی ها و مدپرستی و تبرج به دور مانده و اصالت ملی و دینی خود را مطابق شأن زن مسلمان حفظ نموده است اما با اینکه از طراحی و ترویج چادر ملی بیش از ۲ سال نمی گذرد، دامن گیر انواع مدها و طراحی ها شده است. طراحی مدلهای تور در حاشیه آستین و قسمت سر و دیگر قسمت های حاشیه چادر از مهمترین آفت این چادر است. حتی در نوع حجاب گرفتن توسط این چادرها نیز انواع و اقسام متفاوتی وجود دارد که در اینجا لزومی به ذکر آن نمی رود.
همچنین، ادعا می شود که ورود این چادرها برای ترغیب بیشتر خانم های مانتویی جهت استفاده از آنهاست، در حالیکه مشاهدات و برخی تحقیقات نشان می دهد که اکثر مشتریان چادر ملی، زنان و مخصوصاً دختران جوانی هستند که قبلاً از چادر استفاده نموده و اکنون با ترویج چادر ملی به استفاده از آن ترغیب شده اند. بدون شک، هوشیاری و آگاهی زنان با ایمان و عفیف ایرانی و همچنین مسئولان فرهنگی کشور در بزنگاه های حساس توطئه دشمنان را شناخته و در جهت خنثی نمودن آن تلاش خواهند کرد.