26-10-2014، 18:40
تصور شما از نامی شبیه «جزیره عروسک ها» چیست؟ یک نام فانتزی دخترانه که به دنیای کارتونی بچه ها مربوط می شود یا اسمی که احتمالا قرار است روی یک شهربازی گذاشته شود؟
مکزیکی ها پیش از آنکه این نام برای یک شهربازی دخترانه در نظر گرفته شود، آن را روی وحشتناک ترین جاذبه توریستی دست سازشان گذاشته اند! شهری که نماد گردشگری سیاه در مکزیک به شمار می رود و شما را به دیدن هزاران عروسک زشت حلق آویز دعوت می کند!
جزیره عروسک ها، با نام دون ژولیان سانتانا عجین شده است. مرد گوشه نشینی که دنیا و خانواده اش را ترک کرد تا پنجاه سال از عمرش را صرف ساخت چنین باغ وحشتناکی کند. اطرافیان دون می گویند که گوشه نشینی او درست از زمانی آغاز شد که او شروع به جمع آوری عروسک های کهنه از زباله دان های شهر کرد.
او همچنین بعضی از عروسک های باغ وحشتناکش را از طریق مبادله میوه های باغ با عروسک ها کهنه خریداری کرد تا با آویزان کردنشان از درخت ها، بازدید کننده ها را وحشت زده کند. ایده ای که این روزها در سینمای ژانر وحشت هالیوود هم جای خود را باز کرده است!
خیلی ها معتقدند که انگیزه اصلی دون ژولیان از ساخت چنین باغی، راضی کردن روح دختربچه ای بوده است که سال ها پیش در کانال نزدیک منزل او غرق شد و دون ژولیان نتوانست او را نجات دهد. عده ای دیگر اما این باغ را یک اثر هنری سیاه می دانند که از بیماری های حاد روحی او نشأت گرفته است.
با تمام اینها، انگیزه دون ژولیان هر چه که بود، منجر به ساخت عجیب ترین جاذبه توریستی کشورش شد که اگرچه تماشای آن لذتی به گردشگران نخواهد داد، اما هر سال کنجکاوی هزاران توریست خارجی را بر می انگیزد تا به بهانه دیدن زشت ترین باغ دنیا هزینه زیادی را صرف سفر به مکزیک و جزیره عروسک ها کنند!
دون ژولیان افسرده، سرانجام در سال 2001 خود را در همان کانالی که شاهد مرگ دخترک بود، غرق کرد تا از آن تاریخ، باغ وحشتناک او بیشتر از گذشته مشهور شود و رسانه ها به زوایای پنهان زندگی او و انگیزه ای که از ساختن این باغ داشته بپردازند.
شاید نمونه ایرانی این ژانر از گردشگری را بتوانید در باغ درویش خان ببینید که البته هم در انگیزه های شکل گیری آن تفاوت چشمگیری با جزیره عروسک ها وجود دارد و هم در شخصیت سازنده اش. با این حال، وجه اشتراک این دو باغ، خلق یک جاذبه گردشگری خوفناک است که در اثر یک اندوه عمیق درونی خلق شده اند و در گذر زمان توانسته اند در حد و اندازه یک جاذبه گردشگری مطرح شوند.
باغ سنگی درویش خان در 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان قرار گرفته و از 40سال پیش که زمین زراعی درویش خان دستخوش اصلاحات ارضی شد، به این شکل درآمد.
درویش خان به نشانه اعتراض و در واقع به خاطر رنجی که از این اتفاق کشید، درختهای باغش را که دیگر خشک شده بودند، در جای دیگری کاشت و سنگهایی را از کوههای اطراف جمع کرد تا میوه درختان ازدست رفتهاش باشند؛ کاری که باعث شد خیلیها بگویند پیرمرد چون نتوانسته این حادثه را تحمل کند، مجنون شده است.
کرولال بودن درویشخان و اینکه نمیتوانست چیزی از گذشته و حالش بگوید هم باعث شده بود که اهالی روستا او را یک مرد عجیبوغریب بدانند. تا زمانی که چند سال پیش تعدادی گردشگر و مسافر، اتفاقی باغ سنگی را دیدند و این باغ به عنوان یک جاذبه گردشگری رونق گرفت.
مکزیکی ها پیش از آنکه این نام برای یک شهربازی دخترانه در نظر گرفته شود، آن را روی وحشتناک ترین جاذبه توریستی دست سازشان گذاشته اند! شهری که نماد گردشگری سیاه در مکزیک به شمار می رود و شما را به دیدن هزاران عروسک زشت حلق آویز دعوت می کند!
جزیره عروسک ها، با نام دون ژولیان سانتانا عجین شده است. مرد گوشه نشینی که دنیا و خانواده اش را ترک کرد تا پنجاه سال از عمرش را صرف ساخت چنین باغ وحشتناکی کند. اطرافیان دون می گویند که گوشه نشینی او درست از زمانی آغاز شد که او شروع به جمع آوری عروسک های کهنه از زباله دان های شهر کرد.
او همچنین بعضی از عروسک های باغ وحشتناکش را از طریق مبادله میوه های باغ با عروسک ها کهنه خریداری کرد تا با آویزان کردنشان از درخت ها، بازدید کننده ها را وحشت زده کند. ایده ای که این روزها در سینمای ژانر وحشت هالیوود هم جای خود را باز کرده است!
خیلی ها معتقدند که انگیزه اصلی دون ژولیان از ساخت چنین باغی، راضی کردن روح دختربچه ای بوده است که سال ها پیش در کانال نزدیک منزل او غرق شد و دون ژولیان نتوانست او را نجات دهد. عده ای دیگر اما این باغ را یک اثر هنری سیاه می دانند که از بیماری های حاد روحی او نشأت گرفته است.
با تمام اینها، انگیزه دون ژولیان هر چه که بود، منجر به ساخت عجیب ترین جاذبه توریستی کشورش شد که اگرچه تماشای آن لذتی به گردشگران نخواهد داد، اما هر سال کنجکاوی هزاران توریست خارجی را بر می انگیزد تا به بهانه دیدن زشت ترین باغ دنیا هزینه زیادی را صرف سفر به مکزیک و جزیره عروسک ها کنند!
دون ژولیان افسرده، سرانجام در سال 2001 خود را در همان کانالی که شاهد مرگ دخترک بود، غرق کرد تا از آن تاریخ، باغ وحشتناک او بیشتر از گذشته مشهور شود و رسانه ها به زوایای پنهان زندگی او و انگیزه ای که از ساختن این باغ داشته بپردازند.
شاید نمونه ایرانی این ژانر از گردشگری را بتوانید در باغ درویش خان ببینید که البته هم در انگیزه های شکل گیری آن تفاوت چشمگیری با جزیره عروسک ها وجود دارد و هم در شخصیت سازنده اش. با این حال، وجه اشتراک این دو باغ، خلق یک جاذبه گردشگری خوفناک است که در اثر یک اندوه عمیق درونی خلق شده اند و در گذر زمان توانسته اند در حد و اندازه یک جاذبه گردشگری مطرح شوند.
باغ سنگی درویش خان در 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان قرار گرفته و از 40سال پیش که زمین زراعی درویش خان دستخوش اصلاحات ارضی شد، به این شکل درآمد.
درویش خان به نشانه اعتراض و در واقع به خاطر رنجی که از این اتفاق کشید، درختهای باغش را که دیگر خشک شده بودند، در جای دیگری کاشت و سنگهایی را از کوههای اطراف جمع کرد تا میوه درختان ازدست رفتهاش باشند؛ کاری که باعث شد خیلیها بگویند پیرمرد چون نتوانسته این حادثه را تحمل کند، مجنون شده است.
کرولال بودن درویشخان و اینکه نمیتوانست چیزی از گذشته و حالش بگوید هم باعث شده بود که اهالی روستا او را یک مرد عجیبوغریب بدانند. تا زمانی که چند سال پیش تعدادی گردشگر و مسافر، اتفاقی باغ سنگی را دیدند و این باغ به عنوان یک جاذبه گردشگری رونق گرفت.