چت ړۅ(²)Ґ vêr§ïöñ²14

[~KiAηA~]

خود هانیه هم مشتاقه

پس اول نوبت حانیس -_-

نه اول من باید با کمک تو تو کلاس کنفرانس بدم،بعد میبریمت رخ کن،اونجا سیصد نفری حله دیگه..

اول هانیه !!

بعد من با بچه های نظام آباد و خاک سفید میام اونجا

دبیرستانیارو هم میارم..هانیه هم کل مدرسشو میاره...
پنصد شیصد نفریم درکل...
حله..
هانیه اماده باش بده...!

[Ƒαкє ѕмιƖє]

پارک خوش گذش?:v

پارک عالی بودددددد :|||||

[~KiAηA~]

ایسان جنه چ شکلی بود؟0.0

[Jack Daniel'ѕ]

زنگ آخر بارون گرفت !!

آخر زنگ اومدم بیرون کپ کردم O_O

یه سوییشرت پوشیده بودم -_-
بدون کلاه -_-

هیچی دیگه تو راه برگشت به خونه یه دوش گرفتم -_-

[இFATEMEHஇ]

هـِلــــو !(:

فاطمه^______^

 نیایشـــی ^_______^

خــوبــی ؟؟

[Δ.н.ο.υ.я.Δ]

پارک خوش گذش?:v

پارک عالی بودددددد :|||||

پارک بانوان کجا هس?
من فقد تو کرج جهانشهر دیده بودم:ag54:
خیلی دلم میخواست برم ولی نشدs32:

[Jack Daniel'ѕ]

خود هانیه هم مشتاقه

پس اول نوبت حانیس -_-

نه اول من باید با کمک تو تو کلاس کنفرانس بدم،بعد میبریمت رخ کن،اونجا سیصد نفری حله دیگه..

اول هانیه !!

بعد من با بچه های نظام آباد و خاک سفید میام اونجا

دبیرستانیارو هم میارم..هانیه هم کل مدرسشو میاره...
پنصد شیصد نفریم درکل...
حله..
هانیه اماده باش بده...!

نظام آباد و خاک سفید نمیدونی کجاس نه ؟؟ :v

[~KiAηA~]

زنگ آخر بارون گرفت !!

آخر زنگ اومدم بیرون کپ کردم O_O

یه سوییشرت پوشیده بودم -_-
بدون کلاه -_-

هیچی دیگه تو راه برگشت به خونه یه دوش گرفتم -_-

رشتو دیدی؟._.*

ما عین چیز خلا زنگ تفریح تو بارون دور میزدیم،بدون سوییشرت/:
خیس بودیم سر تاپا/:
تو سرویس رام نمیدادن/:

---

خود هانیه هم مشتاقه

پس اول نوبت حانیس -_-

نه اول من باید با کمک تو تو کلاس کنفرانس بدم،بعد میبریمت رخ کن،اونجا سیصد نفری حله دیگه..

اول هانیه !!

بعد من با بچه های نظام آباد و خاک سفید میام اونجا

دبیرستانیارو هم میارم..هانیه هم کل مدرسشو میاره...
پنصد شیصد نفریم درکل...
حله..
هانیه اماده باش بده...!

نظام آباد و خاک سفید نمیدونی کجاس نه ؟؟ :v

نه._.*

[hanie directioner]

جیغغغغغغ >_<
وای
من از الان دارم جر میخورم>_<
یادت باشه علی رو با خودمون ببریم ^_^
منم کلی برنامه ریزی کردم که سر کلاس چی بگم ^__^
مو ها ها
میخوام طوری آبروی پسرا رو بریزم که فقط بشه با کاردک جمش کرد

علی رو من میبرم سر کلاس._.*
میخوام بعنوان ادمک ازش استفاده کنم،توضیحاتمو با کمک اون بدم._.*

اگه منو ببرین همونجا به عنوان نمونه و به عنوان مثال …

رو یه کدومتون عملیات میرم

ما آماده ایم .____________.*

کیا بزن بریم!

بچه های مدرستونو بیار._.*

چش .__________.*

[Ƒαкє ѕмιƖє]

زنگ آخر بارون گرفت !!

آخر زنگ اومدم بیرون کپ کردم O_O

یه سوییشرت پوشیده بودم -_-
بدون کلاه -_-

هیچی دیگه تو راه برگشت به خونه یه دوش گرفتم -_-

باو ما همونکِ رسیدیمـ ساعت 11 اینا بارون گرفت بارون ک گرفت ما زیرش رفتیمـ قدم زنی :|

ساعت یه ربع یک اینا بارون شدید شُد اوففف

موهامون خیس شُده بود از سرما میلرزیدیمـ :|||||||||||||||

تازه چند نفر هم مجروح دادیمـ تُ پارک بانوان :|

ب قول ملینا تقصیر ما بود بارون اومد خشم اجنِ رومون تاثیر گذاشت :/

رفتی مدرسه هم رفتیمـ تُ نماز خونِ -___-

---

ایسان جنه چ شکلی بود؟0.0

ب قول اون دُختر هفتمیه مرد آزما بود :|

وای نمیدونید کِ

اصن باورم نمیشه !

---

پارک بانوان کجا هس?
من فقد تو کرج جهانشهر دیده بودم:ag54:
خیلی دلم میخواست برم ولی نشدs32:

سید خندان :|

ما پارسال رفته بودیمـ کرجش !

تازه دعوامون هم شده بود :|

-_- .. !