09-09-2014، 17:32
ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻡ
ﭘﯿﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ: ﺍﺯ ﺑﺮﻗـﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺷﻤـﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟـﻢ
ﺍﻣﯿـﺪﻭﺍﺭﻡ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨـــﺎﺭ ﻫـﻢ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﻨﯿــﻢ
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﺳﺖ
بابام اومده بهم میگه :
پسرم پاشو برو ماشین رو ببر تو پارکینگ
میگم : بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !
میگه : ده تومان می دم برو ، منم خسته م !
میگم : بیخیال … ده تومان میدم خودت برو …
پاشده شلوارش و می پوشه و میگه مرد نیستی اگه ندی
پای مردونگیم موندم ده تومان پیاده شدم بهش دادم !
داد میزنه میگه : خانوم پاشو بیا بریم بستنی بخوریم !
من
بابام
اﮔﻪ ﺍﺯ شوهر ﺧﻮﺩ ﺭﺍضی ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ
ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻼﻓﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻫﺮ ﻣﺎﺭ ﻭﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ
ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭی ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﻴﺪ !
ﺍﺻﻼ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ !!
مال ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﻛﻼ ﺍﻳﻨﺎ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭﻳﻦ ، فایده نداره درست بشو نیستن
مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند
و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند و تشیعش کنند،
زنش را دیدند که بادبزنی به دست گرفته
و کفن او را که از آب غسل مرطوب شده بود، باد می زند !
گفتند : عجب زن با مهر و محبتی که حتی بعد از مرگ شوهرش به فکر آسایش اوست
نزدیک رفتند و گفتند :
ای زن ، مرده را خیسی و خشکی و سردی و گرمی تفاوت نمی کند،
خودت را به رنج مینداز !
زن گفت : آخر، شوهرم وصیت کرده که تا کفنش خشک نشده، شوهر نکنم
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . .
در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره
ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه
شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس
بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس
بد زمونه ای شده بــــد
مورد داشتیم
دختره واسه اینکه برف پاک کن سریعتر کار کنه بیشتر گاز میداده
ناراحتم…
مثل پسری که همه خونوادش رفتن شمال،
باباش مونده خونه
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ ،
ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ، ﺩﻝ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺮﻗﺼﯽ !!
ﻣﻨﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺭﺍﺱ ﻣﯿﮕﻪ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺭﻗﺼﯿﺪﻡ
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
واقعا واقعیته
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ BMW ﺑﺮﺍﺵ ﺑﻮﻕ ﺯﺩ ﻭلی دختره سرشو ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ و ﮔﻔﺖ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ، ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ! :|||||||||||
ظهر توو تلویزیون دختره میگفت بابام گاواشو فروخته برا خواهرم جهاز خریده
بابام بهم گفت شانس آوردیم دختر نداریم وگرنه مجبور بودم بفروشمت !
ینی پدر واقعی من پیدا میشه !؟
دختره ریش و سیبیل داره در حد اصغرآقا مکانیک
بعد تو پروفایلش زده :
“زیبایی در سادگی است”
یعنی دمپایی جلو بسته توالت اعتماد به نفس اینو داشت الان پرایدوانت بود
اس ام اس زن به شوهر :
زنه : من که عشوه هایم دود میکند ابهت مردانه ات را …
پاسخ شوهر :
قلبونت بلم عچیچم من دَل بلابَل تو ابهتی ندالم ، بوچ بوچ
جواب من:اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق
سالها پیش در یکی از مدارس،
پسربچه ای به نام جعفر همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشد
هیچکدام از معلمان او را دوست نداشتند
روزی خانم احمدی مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرد
اما مادر بجای اصلاح فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کند،
بیست سال بعد خانم احمدی بعلت ناراحتی قلبی دربیمارستان بستری شد
و تحت عمل جراحی قرار گرفت، عمل خوب بود،
هنگام به هوش آمدن، دکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند میزد
میخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشت
با دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان خود را به حرکت در می آورد
انگار دارد تشکر میکند اما رنگ صورتش در حال تغییر بود و در حال کبود شدن بود
تا اینکه با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باخت ،
دکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است ،
وقتی به عقب برگشت جعفر نظافتچی بیمارستان را دید
که دوشاخه دستگاه بیماران قلبی را درآورده وشارژر گوشی خود را به جای آن زده است ،
نکنه یه موقع فکر کردین جعفر دکتر شده و از این حرفا ، نه بابا اونو چه به این حرفا !
مورد داشتیم شخصی توی عروسی مدعی شده غذا بهش نرسیده
داماد تقاضای ویدئو چک داده
از اونجاکه غیبت کردن حرومه و پشت سر مردم نباید حرف زد
نتیجه میگیریم که:
درس تاریخ حرام و خواندن آن گناه دارد !
به یارو گفتن : اگه پلنگ دنبالت کنه چکارمیکنی !؟
گفت : میرم بالای درخت.
گفتن : اگه اومد بالای درخت چی؟
گفت: میرم سر شاخه درخت.
گفتن : اگه اومد سر شاخه چی؟
گفت: والا پلنگ ولم میکنه ، ولی توی پدسگ ولم نمی کنی !
چرا به کسی که چشماش سبز و آبی و اینا میگن چشم رنگی
مگه قهوه ای و مشکی رنگ نیست ؟
تبعیض تاکجا !؟
یه چیزی که مدت ها نگهش داشتی و دیگه به دردت نمیخوره و بندازش دور،
حالا اگه یک ساعت بعدش همون جنس به کارت نیومد بیا بزن توو گوش من
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺁﺏ بگیری
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ پارت میکنه!
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ نمی ﻓﻬﻤﻢ انتظار[url=http://3ali3.com/category/پیامک-انتظار/][/url] ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺶ؟
ﺟﺪﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﺏ؟
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻫﻢ ﻗﺪ ﺗﻮﺋﻪ؟ ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﺕ؟
این جا موند
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ شونصد ﺩﻫﻪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ،
ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﯿﻢ ﺳﻨﺪﯼ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ . . .
ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﻥ : ﺍﻣﺸﻮ ﺷﻮ ﺷﻪ ﻟﯿﭙﮏ ﺭﯼ ﻫﯿﺮﻭﻧﻪ . . .
ﻟﯿﭙﮏ : ﻗﻄﺐ ﻧﻤﺎ
ﺭﯼ : ﺭﻭ
ﻫﻴﺮﻭﻧﻪ : ﻫﻴﺮﻭﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻳﺶ ﺑﻮﺷﻬﺮﯼ، میشه ﺷﻤﺎﻝ
ﻳﻌﻨﻲ : ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺒﺸﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻴﺮﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ !
ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ ؟!
ﺷﺎﻋﺮ ﺗﻮﻱ ﻣﺼﺮﻉ ﺑﻌﺪی ﺩﻟﯿﻠﺶ و ﻣﻴﮕﻪ : ﻳﺎﺭﻡ برﺍﺯﺟﻮﻧﻪ !
ﻭ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺯﺟﺎﻥ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻩ !
ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ چند نفر ﻓکر ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻣﯿﮕﻪ: ” ﻟﯿﭙﮏ ﻟﯽ ﻟﯽ ﻟﻮﻧﻪ ” ؟
چه فلسفهای داشته این سندی، اشک تو چشام جمع شد . . .
به این میگن؛ یه کار تحقیقاتی قوی !!!
ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺷﻮﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﭙﻮﺷﻮﻧﻦ
ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﯾﻪ جوراب ﭘﺎﺵ ﮐﻨﻢ !
همینجور داره بدون کفش میچرخه
ﭘﯿﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ: ﺍﺯ ﺑﺮﻗـﺮﺍﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺷﻤـﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟـﻢ
ﺍﻣﯿـﺪﻭﺍﺭﻡ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨـــﺎﺭ ﻫـﻢ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﻨﯿــﻢ
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﺳﺖ
بابام با ماشین تصادف کرده
زنگ زده به من فحش میده
می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم !
می گم چرا به من فحش می دی؟
میگه : وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می کردم
زنگ زده به من فحش میده
می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم !
می گم چرا به من فحش می دی؟
میگه : وقتی تصادف کردم داشتم به تو فک می کردم
آشنامون سگش گم شده، واسش یه میلیون مژدگونی گذاشته
اون وقت من به بابام میگم اگه من بچه بودم گم میشدم چی کار میکردی ؟!
برگشته میگه: خونمونو عوض میکردم که دیگه پیدا نشی
اون وقت من به بابام میگم اگه من بچه بودم گم میشدم چی کار میکردی ؟!
برگشته میگه: خونمونو عوض میکردم که دیگه پیدا نشی
بابام اومده بهم میگه :
پسرم پاشو برو ماشین رو ببر تو پارکینگ
میگم : بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !
میگه : ده تومان می دم برو ، منم خسته م !
میگم : بیخیال … ده تومان میدم خودت برو …
پاشده شلوارش و می پوشه و میگه مرد نیستی اگه ندی
پای مردونگیم موندم ده تومان پیاده شدم بهش دادم !
داد میزنه میگه : خانوم پاشو بیا بریم بستنی بخوریم !
من
بابام
اﮔﻪ ﺍﺯ شوهر ﺧﻮﺩ ﺭﺍضی ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ
ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ
ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﻼﻓﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﮔﻴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻫﺮ ﻣﺎﺭ ﻭﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ
ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺭی ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﻴﺪ !
ﺍﺻﻼ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ !!
مال ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﻛﻼ ﺍﻳﻨﺎ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭﻳﻦ ، فایده نداره درست بشو نیستن
مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند
و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند و تشیعش کنند،
زنش را دیدند که بادبزنی به دست گرفته
و کفن او را که از آب غسل مرطوب شده بود، باد می زند !
گفتند : عجب زن با مهر و محبتی که حتی بعد از مرگ شوهرش به فکر آسایش اوست
نزدیک رفتند و گفتند :
ای زن ، مرده را خیسی و خشکی و سردی و گرمی تفاوت نمی کند،
خودت را به رنج مینداز !
زن گفت : آخر، شوهرم وصیت کرده که تا کفنش خشک نشده، شوهر نکنم
ﮔﻮﺷﯿﻤﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﭘﺮﻭﺍﺯ . . .
ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ۱۲ ﺍﻡ ﭘﺮﺗﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ . . .
ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺧﻮﺭﺩﻭ ﺧﺎﮐﺸﯿﺮ ﺷﺪ !
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﯾﻪ !
ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ که . . .
ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ۱۲ ﺍﻡ ﭘﺮﺗﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ . . .
ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺧﻮﺭﺩﻭ ﺧﺎﮐﺸﯿﺮ ﺷﺪ !
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺍﯾﻪ !
ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ که . . .
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . .
در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره
ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه
شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس
بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس
بد زمونه ای شده بــــد
مورد داشتیم
دختره واسه اینکه برف پاک کن سریعتر کار کنه بیشتر گاز میداده
پسر ۱۴ساله نوشته دیشب طمع بوسه اش را نچشیدم
اونوقت من اولین باری که با یه دختر قرار داشتم ۲۵سالم بود
از شدت استرس جای اینکه به خودم ادکلن بزنم به آیینه زدم
اونوقت من اولین باری که با یه دختر قرار داشتم ۲۵سالم بود
از شدت استرس جای اینکه به خودم ادکلن بزنم به آیینه زدم
واقعا:|
ناراحتم…
مثل پسری که همه خونوادش رفتن شمال،
باباش مونده خونه
مکالمه بین زن ومرد :
مرد : ماشاءالله عزیزم خونه تمیز و مرتبه
انشاءالله وایبر قطع شده؟
زن : نه والا شارژر گوشی رو گم کردم ،
مجبور شدم خونه رو تمیز کنم تا پیداش کنم !
مرد : ماشاءالله عزیزم خونه تمیز و مرتبه
انشاءالله وایبر قطع شده؟
زن : نه والا شارژر گوشی رو گم کردم ،
مجبور شدم خونه رو تمیز کنم تا پیداش کنم !
:|
ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻋﺮﻭﺳﯽ ،
ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺷﮕﻠﯽ ، ﺩﻝ ﻣﯿﺒﺮﯼ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺮﻗﺼﯽ !!
ﻣﻨﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ ﺭﺍﺱ ﻣﯿﮕﻪ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻨﻢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺭﻗﺼﯿﺪﻡ
ﮔﺮﻭﻩ ﻻﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ . . .
ﺭﺿﺎ : ﺳﻼﻡ ﺑﮑﺲ
ﭼﺮﺍ ﮐﺴﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻤﯿﺪﻩ ؟
ﺍﻭﮐﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﺎﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑﻌﺪ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﭘﺨﺨﺨﺦ
ﻋﻠﯽ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﺣﺴﯿﻦ : ﺳﻼﻡ ﮔﻠﻢ
ﺣﺎﻣﺪ : ﺳﻼﻡ ﻋﺸﻘﻢ
ﻣﻬﺪﯼ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ
ﺟﻌﻔﺮ : ﺳﻼﻣﻤﻤﻢ
ﺍﺻﻐﺮ : ﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ
ﻣﺤﻤﺪ : ﺳﻼﻡ ﺏ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ
ﺍﺷﮑﺎﻥ : ﺳﻼﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﯼ
ﻣﻬﺮﺍﻥ : ﺳﺴﺴﺴﺲﻻﻣﻤﻢ
ﺯﻫﺮﺍ : ﺳﻼﻡ ﺍﺟﯽ
ﺳﺎﻧﺎﺯ : ﺱ
واقعا واقعیته
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ BMW ﺑﺮﺍﺵ ﺑﻮﻕ ﺯﺩ ﻭلی دختره سرشو ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ و ﮔﻔﺖ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ، ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ! :|||||||||||
ظهر توو تلویزیون دختره میگفت بابام گاواشو فروخته برا خواهرم جهاز خریده
بابام بهم گفت شانس آوردیم دختر نداریم وگرنه مجبور بودم بفروشمت !
ینی پدر واقعی من پیدا میشه !؟
دختره ریش و سیبیل داره در حد اصغرآقا مکانیک
بعد تو پروفایلش زده :
“زیبایی در سادگی است”
یعنی دمپایی جلو بسته توالت اعتماد به نفس اینو داشت الان پرایدوانت بود
اس ام اس زن به شوهر :
زنه : من که عشوه هایم دود میکند ابهت مردانه ات را …
پاسخ شوهر :
قلبونت بلم عچیچم من دَل بلابَل تو ابهتی ندالم ، بوچ بوچ
جواب من:اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق
سالها پیش در یکی از مدارس،
پسربچه ای به نام جعفر همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشد
هیچکدام از معلمان او را دوست نداشتند
روزی خانم احمدی مادرش را به مدرسه خواند و درباره وضعیت پسرش با وی صحبت کرد
اما مادر بجای اصلاح فرزندش تصمیم گرفت که به شهر دیگری مهاجرت کند،
بیست سال بعد خانم احمدی بعلت ناراحتی قلبی دربیمارستان بستری شد
و تحت عمل جراحی قرار گرفت، عمل خوب بود،
هنگام به هوش آمدن، دکترجوان رعنایی را در مقابل خود دید که به وی لبخند میزد
میخواست از وی تشکرکند اما بعلت تأثیر داروهای بیهوشی توان حرف زدن نداشت
با دست به طرف دکتر اشاره میکرد و لبان خود را به حرکت در می آورد
انگار دارد تشکر میکند اما رنگ صورتش در حال تغییر بود و در حال کبود شدن بود
تا اینکه با کمال ناباوری در مقابل دکتر جان باخت ،
دکتر ناباورانه و با تعجب ایستاده بود که چه اتفاقی افتاده است ،
وقتی به عقب برگشت جعفر نظافتچی بیمارستان را دید
که دوشاخه دستگاه بیماران قلبی را درآورده وشارژر گوشی خود را به جای آن زده است ،
نکنه یه موقع فکر کردین جعفر دکتر شده و از این حرفا ، نه بابا اونو چه به این حرفا !
مورد داشتیم شخصی توی عروسی مدعی شده غذا بهش نرسیده
داماد تقاضای ویدئو چک داده
از اونجاکه غیبت کردن حرومه و پشت سر مردم نباید حرف زد
نتیجه میگیریم که:
درس تاریخ حرام و خواندن آن گناه دارد !
به یارو گفتن : اگه پلنگ دنبالت کنه چکارمیکنی !؟
گفت : میرم بالای درخت.
گفتن : اگه اومد بالای درخت چی؟
گفت: میرم سر شاخه درخت.
گفتن : اگه اومد سر شاخه چی؟
گفت: والا پلنگ ولم میکنه ، ولی توی پدسگ ولم نمی کنی !
چرا به کسی که چشماش سبز و آبی و اینا میگن چشم رنگی
مگه قهوه ای و مشکی رنگ نیست ؟
تبعیض تاکجا !؟
یه چیزی که مدت ها نگهش داشتی و دیگه به دردت نمیخوره و بندازش دور،
حالا اگه یک ساعت بعدش همون جنس به کارت نیومد بیا بزن توو گوش من
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺁﺏ بگیری
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ پارت میکنه!
ﺁﺧﻪ ﻣﻦ نمی ﻓﻬﻤﻢ انتظار[url=http://3ali3.com/category/پیامک-انتظار/][/url] ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎﺷﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺶ؟
ﺟﺪﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﺏ؟
ﺗﻤﺴﺎﺡ ﻫﻢ ﻗﺪ ﺗﻮﺋﻪ؟ ﺷﻮﺧﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﻫﺎﺕ؟
این جا موند
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ شونصد ﺩﻫﻪ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ،
ﺗﺎﺯﻩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﯿﻢ ﺳﻨﺪﯼ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻪ . . .
ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﻥ : ﺍﻣﺸﻮ ﺷﻮ ﺷﻪ ﻟﯿﭙﮏ ﺭﯼ ﻫﯿﺮﻭﻧﻪ . . .
ﻟﯿﭙﮏ : ﻗﻄﺐ ﻧﻤﺎ
ﺭﯼ : ﺭﻭ
ﻫﻴﺮﻭﻧﻪ : ﻫﻴﺮﻭﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﻳﺶ ﺑﻮﺷﻬﺮﯼ، میشه ﺷﻤﺎﻝ
ﻳﻌﻨﻲ : ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺒﺸﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻴﺮﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ !
ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻤﺖ ﺷﻤﺎﻝ ؟!
ﺷﺎﻋﺮ ﺗﻮﻱ ﻣﺼﺮﻉ ﺑﻌﺪی ﺩﻟﯿﻠﺶ و ﻣﻴﮕﻪ : ﻳﺎﺭﻡ برﺍﺯﺟﻮﻧﻪ !
ﻭ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺍﯾﻨﻪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺯﺟﺎﻥ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻮﺷﻬﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻩ !
ﺧﺪﺍﯾﯿﺶ چند نفر ﻓکر ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﻣﯿﮕﻪ: ” ﻟﯿﭙﮏ ﻟﯽ ﻟﯽ ﻟﻮﻧﻪ ” ؟
چه فلسفهای داشته این سندی، اشک تو چشام جمع شد . . .
به این میگن؛ یه کار تحقیقاتی قوی !!!
ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺷﻮﻥ ﺟﺎﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﭙﻮﺷﻮﻧﻦ
ﻣﻦ ﺣﺘﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﯾﻪ جوراب ﭘﺎﺵ ﮐﻨﻢ !
همینجور داره بدون کفش میچرخه
برنامه روزانه
۱٫ از خواب بیدار میشم
۲ . سوار لامبورگینیم میشم
۳ . میرم سر کار
۴ . عصر با عشقم میرم بیرون
منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :
۲
۳
۴
۱
۱٫ از خواب بیدار میشم
۲ . سوار لامبورگینیم میشم
۳ . میرم سر کار
۴ . عصر با عشقم میرم بیرون
منم همین کارا رو میکنم ولی به این ترتیب :
۲
۳
۴
۱