09-09-2014، 13:54
2 سال بود که برای رسیدن به چنین روزی لحظه شماری می کرد، درست از آن روز که دیگر طاقتش طاق شد، آن روز که احساس کرد زندگی، دیگر زیر این سقف ممکن نیست، قید همه چیز را زد و از تمام حق و حقوقت خود گذشت تا بتواند جدا شود...
و حالا جدا شده بود. ۲سال تمام به این روز فکر می کرد. به روزی که مهر طلاق می تواند تمام روزهای سخت گذشته را از ذهن و زندگی او پاک کند و روزهایی بدون استرس، بدون دعوا، بدون تهمت، بدون ترس و شب هایی بدون گریه و بدون درد را برایش رقم بزند، این حس خوب وقتی طلاق نامه را با اختیار و اشتیاق امضا کرد همراهش بود. اما این «شیرینی» همچون مشکلاتی کوچک خیلی زود از بین رفت. درست وقتی تاکسی مقابل خانه پدری اش نگه داشت. او حالا با یک چمدان لباس به خانه ای باز می گشت که ۸سال پیش با هلهله و شادی آن را ترک کرده بود. تنهایی غریبی روی شانه هایش سنگینی می کرد...
بدون شک بیشتر کسانی که طلاق را به عنوان آخرین گزینه انتخاب کرده اند در زندگی مشترک خود به بن بست رسیده بودند، بن بستی که با هیچ مشاوره، تعامل و سازشی راه به زندگی آرام و بی تنش پیدا نکرده است. اما زندگی پس از طلاق همچنان ادامه دارد و افراد جدا شده هرچند باید در جاده ای سنگلاخی حرکت کنند اما باید حرکت کنند. آن ها باید ضمن پذیرفتن و اصلاح اشتباهات گذشته تمام تلاش خود را به کار گیرند تا زندگی از دست رفته خود را بازسازی کنند. اما قبل از آموختن هر مهارتی برای بازسازی مجدد زندگی پس از طلاق، افراد مطلقه باید با مراحل 10 گانه بازسازی هویت و زندگی بعد از جدایی آشنا شوند. شناخت این مراحل ۱۰گانه ابتدا به خودشناسی فردِ جداشده کمک می کند و سپس او را در مسیر عمل قرار می دهد و اجازه استفاده از راهکارهای توصیه شده توسط روان شناسان، مشاوران خانواده و یا اطرافیان نزدیک فرد را به او می دهد.
«ملیحه شهرستانی» کارشناس ارشد روان شناسی بالینی، روزهای چهارشنبه هر هفته شما را با یکی از این مراحل آشنا می کند، او در توضیح اولین گام از فرآیند بازسازی زندگی پس از طلاق می نویسد:
اولین گام فرآیند بازسازی زندگی پس از طلاق، مرحله فقدان و سوگواری است که با 3 واکنش رایج رفتاری و هیجانی از جمله «انکار»، «غم» و «اندوه همراه با اضطراب و عصبانیت» و در نهایت پذیرش «واقعیت» همراه است.
حضورش را احساس می کنید
در واقع جدا شدن از همسر، شبیه عزادار شدن است. یعنی فرد با پدیده فقدان رو به رو می شود. وقتی فردی می خواهد به هر دلیلی یک رابطه را پایان دهد، گویی طرف مقابل مرده است و باید برای وی عزاداری کند و مراحل سوگواری را پشت سر بگذارد. در این مرحله ابتدا فرد واقعیت جدایی را انکار می کند و در واقع بر سر این حقیقت که زندگی من به جدایی رسیده، شروع به چانه زنی می کند تا بدین وسیله از پذیرش حقیقت خودداری و آرامش خود را حفظ کند. شوک، ناباوری و انکار، به ویژه بلافاصله پس از وقوع فرآیند طلاق، بسیار شایع است. مثلا شما هنوز زمانی که مشغول خوردن ناهار یا شام هستید، حضور همسر سابق تان را در صندلی کنار خود حس می کنید.
عده ای از افراد حتی بعد از گذشت یک سال از وقوع طلاق، هنوز حلقه ازدواج خود را در دست دارند. بعد از «انکار» نوبت به واکنش غم و اندوه می رسد. غم و اندوه، واکنشی طبیعی و سالم نسبت به از دست دادن یک فرد با ارزش در زندگی است و مشخصه اش اغلب اضطراب و تشویش شدید توام با خشم و عصبانیت است و آخرین مرحله فقدان و سوگواری، پذیرش واقعیت طلاق است. اما یادگیری برخی مهارت ها به فرد جدا شده کمک می کند تا آسیب کمتری در این مراحل ببیند، برای آشنایی با این مهارت ها تا پایان مطلب با ما همراه باشید.
سوگواری چه نشانه هایی دارد؟
نشانه های هیجانی و روانی مرحله فقدان و سوگواری شامل موارد زیر است:
1- ناراحتی و کسلی: غصه، افسوس و حس ناراحتی ذهنی از موارد متداول در غم و اندوه است. افرادی که سوگوارند ممکن است به خاطر آنچه از دست داده اند آه بکشند، افسوس بخورند و یا گریه کنند. احساس این که بغضی در گلو دارند نیز شایع است.
2- خشم و تحریک پذیری:پس از انکار، خشم جای خود را باز می کند. فرد ممکن است از دست خودش یا دیگران به خاطر آن که چرا از وقوع طلاق جلوگیری نکرده اند یا حتی فرد را به گرفتن طلاق و جدا شدن از همسر سابقش تشویق کرده اند، خشمگین شود. این خشم ممکن است نثار زمین و زمان نیز بشود. در این بین، اطرافیان فرد به خصوص فرزندان از این خشم بی بهره نخواهند ماند!
3- گناه:احساس گناه اغلب پس از خشم بروز می کند. فرد ممکن است از بابت این که چرا در جلوگیری از بروز تعارضات و اصلاح رابطه زناشویی موفق نبوده، احساس گناه کند. احساس بی ارزشی و پوچی نیز ممکن است پیش آید امّا کاهش جدّی و شدید اعتماد به نفس در این مرحله می تواند علامت هشدار دهنده ای برای به وجود آمدن افسردگی حاد باشد.
4- افسردگی و نبود احساس لذت :بسیاری از افراد به هنگام غم و اندوه، علاقه خود را به فعالیت های روزمره از دست می دهند. سوگواری برای شکست عاطفی تا ۳ ماه اول طبیعی است اما اگر بیشتر از ۶ ماه طول بکشد دیگر طبیعی نیست و به افسردگی نزدیک می شود. در صورت طولانی شدن فرآیند سوگواری و ناتوانی در کاهش و تسکین آلام، حتما از یک روان شناس و مشاور خانواده باید کمک گرفته شود.
5- اضطراب:افراد جدا شده با آینده جدیدی مواجه شده اند که با زندگی قبلی که مدت ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند، متفاوت است و طبیعی است که این مسئله می تواند به راحتی ایجاد اضطراب کند.
همچنین مرحله فقدان نشانه ها و علایمی جسمی مانند: بی حسی، خستگی، اختلال در تغذیه و خواب، سوءمصرف مواد، درد، مشکل در تمرکز و ... را نیز در بر دارد.
آن چه باید انجام داد
اما راهکارهای مناسبی وجود دارد که به شما کمک می کند تا مرحله فقدان و سوگواری را با موفقیت پشت سر بگذارید و وارد مرحله دوم بازسازی زندگی یعنی مرحله «خودارزشمندی» شوید که هفته آینده درباره آن صحبت خواهیم کرد.
در ادامه می توانید با راهکارهایی برای کنار آمدن با سوگواری آشنا شوید:
1) مدتی سوگواری کنید:
بهتر است در نخستین روزهای بعد از طلاق به اندازه کافی به خود فرصت دهید تا در برابر این اتفاق سوگواری کنید و حتی تا جایی که می توانید گریه کنید. درد انگیزه ای است برای یادآوری این نکته که ما به درمان نیاز داریم.
2) احساسات خود را شناسایی کنید:
در چنین مواقعی تفکیک احساس ها از یکدیگر و شناسایی احساس واقعی بسیار مهم است. دفترچه ای تهیه و احساسات روزانه خود را با یادآوری خاطرات زندگی مشترک از ازدواج تا طلاق در آن یادداشت کنید و حس های مثبت و منفی خود را نسبت به همسر سابق تان با دلایل آن بنویسید. بعضی افراد نمی توانند احساسات خود را شناسایی کنند. از این رو در تغییر و سازگاری دچار مشکل می شوند. باید بیاموزید «هر رنجی را که بتوان احساس کرد، می توان التیام بخشید». در نهایت متوجه می شوید که یادآوری خاطرات و درگیری با احساساتی نظیر احساس گناه، پشیمانی، سرزنش، نفرت و انتقام جویی و... پس از متارکه مشکلی را حل نمی کند بلکه تنها باعث حزن و اندوه بیشتر می شود و طرفین را نسبت به آینده و فرصت های بعدی بدبین می کند.
3) پرهیز از تنهایی:
صحبت کردن با دوستان نزدیک و خانواده، قرار گرفتن در جمع آن ها و بیان احساسات، برای افراد سوگوار نوعی درمان تلقی می شود. شما در این گفت و گوها می توانید خودتان را بازیابی کنید. به علاوه حضور در جمع باعث فراموشی نسبی لحظات سخت و طاقت فرسا می شود. بسیاری از افراد در این مرحله به منظور رفع تنهایی و پر کردن خلاء عاطفی به سمت جنس مخالف گرایش پیدا می کنند که اشتباه محض است. دست نگه دارید تا در شماره های آینده و در معرفی گام های ۵ و ۶ و ۷ از مراحل بازسازی، نحوه ایجاد یک ارتباط سالم را به شما آموزش دهیم.
4) مراقبت از سلامت جسمانی:
اغلب مشکلات جسمانی ناشی از غم و اندوه با تغذیه مناسب، ورزش و استراحت کافی از بین می رود. ورزش به فرد اعتماد به نفس می دهد و سیستم ایمنی بدن را قوی می کند؛ در عین حال شما با ورزش می توانید بدن خود را برای دریافت بهتر موادغذایی آماده و به این ترتیب کم اشتهایی خود را جبران کنید، همچنین به خاطر خستگی ناشی از ورزش شب ها خواب طولانی تر و عمیق تری خواهید داشت.
5) به تعویق انداختن تصمیم گیری های مهم:
غم و اندوه می تواند در قضاوت فرد تاثیر بگذارد. بنابراین بهتر است تصمیم گیری های مهم به تعویق انداخته شود.
6) فعالیت(اصل ادامه زندگی):
این که انسان باید فعال بماند مربوط به یک زمان و مکان نیست و فعالیت، یک اصل مهم برای ادامه زندگی است. بی تحرکی، وقفه بیش از اندازه در تعطیل کردن فعالیت های روزانه و سستی کردن به تنهایی عامل افسردگی است. ازموضع ضعف به سوی مواضع قدرت پیش بروید تا زندگی خود را بازسازی کنید.
7) مراجعه به مشاور و روان شناس:
همچنین یاری گرفتن از روان شناسان و مشاوران خانواده در مرحله سوگواری و فقدان بسیار کمک کننده خواهد بود.
و حالا جدا شده بود. ۲سال تمام به این روز فکر می کرد. به روزی که مهر طلاق می تواند تمام روزهای سخت گذشته را از ذهن و زندگی او پاک کند و روزهایی بدون استرس، بدون دعوا، بدون تهمت، بدون ترس و شب هایی بدون گریه و بدون درد را برایش رقم بزند، این حس خوب وقتی طلاق نامه را با اختیار و اشتیاق امضا کرد همراهش بود. اما این «شیرینی» همچون مشکلاتی کوچک خیلی زود از بین رفت. درست وقتی تاکسی مقابل خانه پدری اش نگه داشت. او حالا با یک چمدان لباس به خانه ای باز می گشت که ۸سال پیش با هلهله و شادی آن را ترک کرده بود. تنهایی غریبی روی شانه هایش سنگینی می کرد...
بدون شک بیشتر کسانی که طلاق را به عنوان آخرین گزینه انتخاب کرده اند در زندگی مشترک خود به بن بست رسیده بودند، بن بستی که با هیچ مشاوره، تعامل و سازشی راه به زندگی آرام و بی تنش پیدا نکرده است. اما زندگی پس از طلاق همچنان ادامه دارد و افراد جدا شده هرچند باید در جاده ای سنگلاخی حرکت کنند اما باید حرکت کنند. آن ها باید ضمن پذیرفتن و اصلاح اشتباهات گذشته تمام تلاش خود را به کار گیرند تا زندگی از دست رفته خود را بازسازی کنند. اما قبل از آموختن هر مهارتی برای بازسازی مجدد زندگی پس از طلاق، افراد مطلقه باید با مراحل 10 گانه بازسازی هویت و زندگی بعد از جدایی آشنا شوند. شناخت این مراحل ۱۰گانه ابتدا به خودشناسی فردِ جداشده کمک می کند و سپس او را در مسیر عمل قرار می دهد و اجازه استفاده از راهکارهای توصیه شده توسط روان شناسان، مشاوران خانواده و یا اطرافیان نزدیک فرد را به او می دهد.
«ملیحه شهرستانی» کارشناس ارشد روان شناسی بالینی، روزهای چهارشنبه هر هفته شما را با یکی از این مراحل آشنا می کند، او در توضیح اولین گام از فرآیند بازسازی زندگی پس از طلاق می نویسد:
اولین گام فرآیند بازسازی زندگی پس از طلاق، مرحله فقدان و سوگواری است که با 3 واکنش رایج رفتاری و هیجانی از جمله «انکار»، «غم» و «اندوه همراه با اضطراب و عصبانیت» و در نهایت پذیرش «واقعیت» همراه است.
حضورش را احساس می کنید
در واقع جدا شدن از همسر، شبیه عزادار شدن است. یعنی فرد با پدیده فقدان رو به رو می شود. وقتی فردی می خواهد به هر دلیلی یک رابطه را پایان دهد، گویی طرف مقابل مرده است و باید برای وی عزاداری کند و مراحل سوگواری را پشت سر بگذارد. در این مرحله ابتدا فرد واقعیت جدایی را انکار می کند و در واقع بر سر این حقیقت که زندگی من به جدایی رسیده، شروع به چانه زنی می کند تا بدین وسیله از پذیرش حقیقت خودداری و آرامش خود را حفظ کند. شوک، ناباوری و انکار، به ویژه بلافاصله پس از وقوع فرآیند طلاق، بسیار شایع است. مثلا شما هنوز زمانی که مشغول خوردن ناهار یا شام هستید، حضور همسر سابق تان را در صندلی کنار خود حس می کنید.
عده ای از افراد حتی بعد از گذشت یک سال از وقوع طلاق، هنوز حلقه ازدواج خود را در دست دارند. بعد از «انکار» نوبت به واکنش غم و اندوه می رسد. غم و اندوه، واکنشی طبیعی و سالم نسبت به از دست دادن یک فرد با ارزش در زندگی است و مشخصه اش اغلب اضطراب و تشویش شدید توام با خشم و عصبانیت است و آخرین مرحله فقدان و سوگواری، پذیرش واقعیت طلاق است. اما یادگیری برخی مهارت ها به فرد جدا شده کمک می کند تا آسیب کمتری در این مراحل ببیند، برای آشنایی با این مهارت ها تا پایان مطلب با ما همراه باشید.
سوگواری چه نشانه هایی دارد؟
نشانه های هیجانی و روانی مرحله فقدان و سوگواری شامل موارد زیر است:
1- ناراحتی و کسلی: غصه، افسوس و حس ناراحتی ذهنی از موارد متداول در غم و اندوه است. افرادی که سوگوارند ممکن است به خاطر آنچه از دست داده اند آه بکشند، افسوس بخورند و یا گریه کنند. احساس این که بغضی در گلو دارند نیز شایع است.
2- خشم و تحریک پذیری:پس از انکار، خشم جای خود را باز می کند. فرد ممکن است از دست خودش یا دیگران به خاطر آن که چرا از وقوع طلاق جلوگیری نکرده اند یا حتی فرد را به گرفتن طلاق و جدا شدن از همسر سابقش تشویق کرده اند، خشمگین شود. این خشم ممکن است نثار زمین و زمان نیز بشود. در این بین، اطرافیان فرد به خصوص فرزندان از این خشم بی بهره نخواهند ماند!
3- گناه:احساس گناه اغلب پس از خشم بروز می کند. فرد ممکن است از بابت این که چرا در جلوگیری از بروز تعارضات و اصلاح رابطه زناشویی موفق نبوده، احساس گناه کند. احساس بی ارزشی و پوچی نیز ممکن است پیش آید امّا کاهش جدّی و شدید اعتماد به نفس در این مرحله می تواند علامت هشدار دهنده ای برای به وجود آمدن افسردگی حاد باشد.
4- افسردگی و نبود احساس لذت :بسیاری از افراد به هنگام غم و اندوه، علاقه خود را به فعالیت های روزمره از دست می دهند. سوگواری برای شکست عاطفی تا ۳ ماه اول طبیعی است اما اگر بیشتر از ۶ ماه طول بکشد دیگر طبیعی نیست و به افسردگی نزدیک می شود. در صورت طولانی شدن فرآیند سوگواری و ناتوانی در کاهش و تسکین آلام، حتما از یک روان شناس و مشاور خانواده باید کمک گرفته شود.
5- اضطراب:افراد جدا شده با آینده جدیدی مواجه شده اند که با زندگی قبلی که مدت ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند، متفاوت است و طبیعی است که این مسئله می تواند به راحتی ایجاد اضطراب کند.
همچنین مرحله فقدان نشانه ها و علایمی جسمی مانند: بی حسی، خستگی، اختلال در تغذیه و خواب، سوءمصرف مواد، درد، مشکل در تمرکز و ... را نیز در بر دارد.
آن چه باید انجام داد
اما راهکارهای مناسبی وجود دارد که به شما کمک می کند تا مرحله فقدان و سوگواری را با موفقیت پشت سر بگذارید و وارد مرحله دوم بازسازی زندگی یعنی مرحله «خودارزشمندی» شوید که هفته آینده درباره آن صحبت خواهیم کرد.
در ادامه می توانید با راهکارهایی برای کنار آمدن با سوگواری آشنا شوید:
1) مدتی سوگواری کنید:
بهتر است در نخستین روزهای بعد از طلاق به اندازه کافی به خود فرصت دهید تا در برابر این اتفاق سوگواری کنید و حتی تا جایی که می توانید گریه کنید. درد انگیزه ای است برای یادآوری این نکته که ما به درمان نیاز داریم.
2) احساسات خود را شناسایی کنید:
در چنین مواقعی تفکیک احساس ها از یکدیگر و شناسایی احساس واقعی بسیار مهم است. دفترچه ای تهیه و احساسات روزانه خود را با یادآوری خاطرات زندگی مشترک از ازدواج تا طلاق در آن یادداشت کنید و حس های مثبت و منفی خود را نسبت به همسر سابق تان با دلایل آن بنویسید. بعضی افراد نمی توانند احساسات خود را شناسایی کنند. از این رو در تغییر و سازگاری دچار مشکل می شوند. باید بیاموزید «هر رنجی را که بتوان احساس کرد، می توان التیام بخشید». در نهایت متوجه می شوید که یادآوری خاطرات و درگیری با احساساتی نظیر احساس گناه، پشیمانی، سرزنش، نفرت و انتقام جویی و... پس از متارکه مشکلی را حل نمی کند بلکه تنها باعث حزن و اندوه بیشتر می شود و طرفین را نسبت به آینده و فرصت های بعدی بدبین می کند.
3) پرهیز از تنهایی:
صحبت کردن با دوستان نزدیک و خانواده، قرار گرفتن در جمع آن ها و بیان احساسات، برای افراد سوگوار نوعی درمان تلقی می شود. شما در این گفت و گوها می توانید خودتان را بازیابی کنید. به علاوه حضور در جمع باعث فراموشی نسبی لحظات سخت و طاقت فرسا می شود. بسیاری از افراد در این مرحله به منظور رفع تنهایی و پر کردن خلاء عاطفی به سمت جنس مخالف گرایش پیدا می کنند که اشتباه محض است. دست نگه دارید تا در شماره های آینده و در معرفی گام های ۵ و ۶ و ۷ از مراحل بازسازی، نحوه ایجاد یک ارتباط سالم را به شما آموزش دهیم.
4) مراقبت از سلامت جسمانی:
اغلب مشکلات جسمانی ناشی از غم و اندوه با تغذیه مناسب، ورزش و استراحت کافی از بین می رود. ورزش به فرد اعتماد به نفس می دهد و سیستم ایمنی بدن را قوی می کند؛ در عین حال شما با ورزش می توانید بدن خود را برای دریافت بهتر موادغذایی آماده و به این ترتیب کم اشتهایی خود را جبران کنید، همچنین به خاطر خستگی ناشی از ورزش شب ها خواب طولانی تر و عمیق تری خواهید داشت.
5) به تعویق انداختن تصمیم گیری های مهم:
غم و اندوه می تواند در قضاوت فرد تاثیر بگذارد. بنابراین بهتر است تصمیم گیری های مهم به تعویق انداخته شود.
6) فعالیت(اصل ادامه زندگی):
این که انسان باید فعال بماند مربوط به یک زمان و مکان نیست و فعالیت، یک اصل مهم برای ادامه زندگی است. بی تحرکی، وقفه بیش از اندازه در تعطیل کردن فعالیت های روزانه و سستی کردن به تنهایی عامل افسردگی است. ازموضع ضعف به سوی مواضع قدرت پیش بروید تا زندگی خود را بازسازی کنید.
7) مراجعه به مشاور و روان شناس:
همچنین یاری گرفتن از روان شناسان و مشاوران خانواده در مرحله سوگواری و فقدان بسیار کمک کننده خواهد بود.