29-06-2014، 18:54
نیمه شعبان بود با مامانم رفته بودیم خونه دوستم بعد من و لیندا(دوستم) میخواستیم بریم بیرون مامان دوستم بهمون گفت اگه ی جا داشتن تخم شربت میدادن واسه ما هم بگیرین خلاصه من و دوستم ی 2،3 ساعتی بیرون گشتیم برگشتیم بریم خونه سرکوچه داشتن از همن تخم شربتا میدادن لیندا وایساد بگیره منم اومدم خونه مامان دوستم ازم پرسید:
پس لیندا کو؟؟؟
منم گفتم:
سر کوچس وایساده از همون {شربت تخمیا} بگیره...
حلالت نمیکنم اگه بخندی و سپاس ندی