ܓܨبُـ ـغض قلََََـ ــ ـم ܓܨ

[نازلی=997664$%$%^4]

چــه بــد حـالیــه !

وقتـی نتـونـی بـه کسـی بفهمـونـی چـه حـالـی داری ...

[-Edgar]

کـــآش می شــב

آ בم گـــــآهی به انــــدازه ے نیــــــــــاز ، "بمیـــرב "
بعــב بلنــב شوב
آهسته آهسته خاکهایش را بتکانـــــــב
گرב هایش بمانــــــב

اگرב لش خواستـــــ ، بــــرگـــر בב به زنـ בگی . בلش نخواستــــ ،
بخوابــ ב تـــــــــا [..ابــــــــ ב ..]

[ḲℑℳℐÅ]

ما نسل بوسه های خیابانی هستیم

 نسل خوابیدن اس ام اسى

 نسل درد دل باغریبه های مجازی

 نسل غیرت روی خواهر،روشنفکری روی دختر همسایه

 نسل کادوهای یواشکی

 نسل شارژ های اینترنتی

  نسل جمله های کوروش و دکتر شریعتی

 نسل دفاع ازفاحشه ها

 نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس

 نسل سوخته

نسل من وتو یادمان باشد،هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم

 بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر‏

دنیای ما هم همین طور بود

 مثل جهنم

[First Star]

بعضــــــــــــــــیا اونقـــــــــــدر ماهـــــــــــــن

کــــه به جــــــــای این که دور خورشــــــــید بــــــــگردن

خورشـــــــید دورشــــــون می گـــــرده

[ღdorsaღ]

نـہ از اومـدטּ کسـے ذوق زده میشم ، 
نہ کسے از ڪنآرمـ بره حوصلـہ دارمــ نآزشو بـخـرمــ ڪہ بـرگرده ... 
مـטּ آدمــ بے احسآسے نیستمـ ! 
مـטּ بے معرفـتــ و نآمرد نیستمــ ... 
فقط خستہ امــ ... 
از همـہ چے ! 
چون یہ زمآنے ڪسآیے وارد زنـدگیم شـدטּ 
ڪـہ یہ سرے بـآورامو از بیـטּ بـردטּ ...

---

شیطاטּ نیستم / فرشتـﮧ هم نیستم

خدا هم نیستم / فقط دخترم

از نوع ساده اش

حوا گونـﮧ فکر میکنم

نـﮧ سیب خورده ام نـﮧ گندم

ولـے در سحرگاه یک روز

مرا از بهشت بـﮧ دنیاے زمینـے آوردند

همیـטּ . . .

فقط بـﮧ خاطر یک سیب تا کجا باید تاواטּ داد؟

مـטּ همینم

نـﮧ چشمان آبـے دارم / نـﮧ کفش پاشنـﮧ بلند

خالصانـﮧ همینم

✘اینجا مـטּ مینویسم

✔ لحظه هایم را . . .✔ عصبانیتهایم را . . .

✔ دلتنگیهایم را . . .✔ غر غر هایم را . . .

گلـﮧ هایـے کـﮧ هیچگاه بـﮧ زبان آورده نمیشوند

و مدام نوشتـﮧ میشوند

توے آشفتـﮧ تریـטּ لحظات هم

مرا ببینـے ظاهرم آرام است . . .

✘اینجا مال مـטּ است

مال خودم

هر جور دلم میخواد توش مینویسم . . .

✔تا آرامم کند

✔وقتے صدا کم مـے آورم✔وقتـے دردم میگیرد

✔وقتـے بغض میکنم✔وقتـے میمیرم

اگه خواستـے با نوشتـﮧ هام همراه باش . . .

و مـטּُ خوشحال کـטּ

[ற!ՖŠ Д¥Ť!Ñ]

خوشبحــال اونــایی که فقـد چشـآشون سگــ داره ..

مــآ که فقــد اخلــآقمون سگــ داره !

[-Edgar]

گـاهی یــه {دوســت} کـاری بـا آدم مـی کـنــه . . .
کــه دلــت خیـلـی بــرای {دشــمنـت} تـنـگ میـشـه...!

[ღ narges ღ]

من به تو خنديدم چون كه ميدانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت.

[-Edgar]

↡↺❂دلم سیگـــــار میــــــخواهد ولــــــی نه برای کشــــــــیدن برای داغ کردن دستــــــــی که خوبــــــــی میـــــــکند❂↻↟

[☆รคђคг★]

این جآ زَمین است:|

ارزانتر از همه چیز؛↔انسآنـ

امّا مصرفش تآریخ دارَد

سلآم ،تولیدش

خُداحآفظ ↙انقضآیش↘