امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 4.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گــفـتگـوے آزاد . 156.

الان صادق داره میگه این سارآ م چ نفهمیه آ ._. :| !
plαy wιтн тнe вιɢ ɢυɴѕ
 سپاس شده توسط Ƒαкє ѕмιƖє
آگهی
هعـی .. ^_^

هوی .. >_<

هیییی .. -__-

هـآی *_*

هرهرهر ^_-

هریـ استایلز ^.^

حوصلم سریدههه خدآآآآآآآآآ :|
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ƊЄƤƦЄƧƧЄƊ

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
گــفـتگـوے آزاد . 156. 59
 سپاس شده توسط Shadow of Death ، Ƒαкє ѕмιƖє
هییییییم
دارین رمان مینویسین؟
گــفـتگـوے آزاد . 156. 59
saret ro barnagardundi bebini
dare donya saram avar mishe
chegad in sahne tarike raftan
dare tu zandegim tekrar mishe
 saret ro barnagardundi bebini
 cheghad khahesh tuye cheshmam daram
bebini kari az man barnemiyad
be joz inke azat chesh barnadaram
 سپاس شده توسط ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀
(29-06-2014، 21:14)amir303 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(29-06-2014، 21:13)Jastin نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(29-06-2014، 21:11)amir303 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(29-06-2014، 21:09)Jastin نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
دودود .

امیـر چـه گیری دادیا !! رمز اون جـا چـه بدرد تو میخوره ؟؟


میخام کمکت کنم من انجمن باز ش بدرک نخوا

1 بار نشد مثه آدم حرف بزنی 4 تا کلمه بفهمیم .

من انجمن باز ش بدرک نخوا ؟!

مـدیر فنی محـسنِ . خـودش ردیفــــ میکنه . امروز بیشتر چیزا رو اون درس کرد .

انجمن منو محسن یکیه اونم تا فردا مدیر فنیه از فردا مدیر کله انجمن خودش

جدی ؟!

محـسن گفت از انجمن من بازدید کن . گفتم لینک بده . بعد غیب شد .

بیخـیـال انجمن . وللش .
سلام.
 سپاس شده توسط Shadow of Death ، Ƒαкє ѕмιƖє ، !~IмДи~! ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀ ، ~Mahnaz~
(29-06-2014، 21:11)Magical Girl نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
صادق؟من اون قسمت ستاره رو نفهمیدم :|

جیغغغ ایسان خیلی گلی *^_^*

بعله،سردی .. همش راجب اسکار حرف زدی باهام :|

منظورم استعاره و ایهامه و جناسه!
ستاره ی سهیل اسم یه ستارست که 8 تا پر داره. چند وقت یه بار پیداش میشه. یه چیزی نوشته بودما! نیست! :|
سرد نیستم سارا..ببخشید
Take The Gun
&
Count To Three
 سپاس شده توسط Ƒαкє ѕмιƖє ، Magical Girl
(29-06-2014، 21:14)sjmmc نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
قشنگ بود.
من الان نزدیک 80 صفحه نوشتم هنوز وسطاشم. داستانو وقت شد برات میفرستم نظر بده. البته آخرایی که نوشتم رو خیلی بد نوشتم میخوام تغییرش بدم. یهو تند رفتم.

من در حدی نیستم که بخوام درباره ی داستان نویسی نظر بدم .. ولی داستان نویسی صبر و حوصله و تمرکز و ی اخلاق خوب میخواد میدونی که /: ! ..

:| ..

هعیی من منتظرم نتم قطع بشه و شروع کنم ب داستان نوشتن .. :| ! ..
  Do ɴoт dαre тo ѕтop мe jυѕт ιɴ cαѕe ѕoмeoɴe ѕтopped мe گــفـتگـوے آزاد . 156. 59
 سپاس شده توسط Magical Girl ، sjmmc ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀
(29-06-2014، 21:12)Thief نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
مال من اینه فقط محرومم نکیین 
چون فایل ورد هست کپی می کنم 
هرج و مرج تمام ایران را فرا گرفته است و در تمامایران شورش هایی به وجود آمده است . شورش هایی که سالیان درازیست که ادامه دارد و انگار قرار نیست تمام شود . در طی این شورش ها افرادی خانواده هایشان را از دست داده اند و سالیان دازی است که بی خانواده هستند . افراد زیادی در تلاش بوده اند تا جلوی این شورشها بیاستند ولی از بین رفته اند انگار هیتلر دوباره زنده شده است و به ایران آمده است. سال ها می گذرد و علاوه بر اینکه این جنگ و شورش ها کم نشده اند بلکه افزایش یافته و هر روزافرادزیادی از بین می روند .
   فردی بانام ........ در هنگام کودکی در طی این شورشها خانواده ی خود را از دست داده است و از همان کودکی به فکر انتقام از آنها بوده است .
   سال هاگذشت ....... بزرگ شد و هنوز هم به فکر انتقام از شورشیان بود . یکی از نزدیک ترین دوستان او با نام ....... می خواست به او در انجام چنین کاری کمک کند اما آیا این دو نفر به تنهایی می توانستند شورشی که سال هاست که در ایران به وجود آمده است را پایان دهند ؟
...... دوستان زیادی داشت و از آنها هم درخواست کردکه در چنین کاری آیا می توانند به او کمک کنند یاخیر ولی آنها قبول نکردند شاید او هم مانند دیگرانی که در تلاش برای انجام این کار بوده اند ناموفق بماند ولی او  در تلاش برای انجام چنین کاری بود !
   او به شهرهای مختلفی رفت و با افاردی که در تلاش برای اتمام این شورش ها بوده اند حرف زد و از آنها درخواست کرد که آیا او را درانجام چنین کاری یاری می کنند یا خیر ؟! افرادی قبول کردند و افرادی هم قبول نکردند . سرانجام پس از اتمام جست و جو ها تعداد افراد گروه از 2 نفر به 10 نفر افزایش یافت .
   آنها بابا نیرو و اسلحه کم برای رسیدن به هدفشان تلاش کردند یک پایگاه کوچگ از شورشیان آمریکایی در سمنان وجود داشت و علاوه بر پایگاه در آن منطقه انبار مهماتی نیز بود .
آنها پس از گذشت زمان نقشه هایی را طرح کردند کهسرانجام تصمیم گرفتند که به دو گروه تقسیم شوند و پایگاه را تصرف کنند . آنها موفق شدندولی 2 نفر از افراد زخمی و یه نفر کشته شد که برای آنها این خبر بسیار بد بود آنها سعی کردند تا به شهر های کوچک دیگری نیز حمله کنند .
این گفت گوی رئیس گروه با دیگر افراد است . ( لطفااین گفت و گو به شکل محاوره ایخوانده شود ! )
سروش لنگری : خیلی خوب شماها از اون طرف برین منم ازاین طرف می رم
افراد :باشه
از این به بعد داستاناز زبان سروش گفته می شود :
در حال رفتن بودم تا افراد دیگری رو بکشم ولیخوبریسک بزرگی بود که من به تنهایی برم چی! اون کیه ؟ بزار برم نزدیک تر آآآآآآآآه تو کی هستی چون نه شبیه افراد معمولی هستی و نه شبیه شورشیان ؟
ناشناس : فکر می کنی می تونی با این حرف ها گولمبزنی ؟ تو یک شورشی هستی و اینجا پایان زندگیته !!!!
لنگری : نه باور کن من شورشی نیستم من یکی از افرادمعمولیهستم که برای آزادی می جنگم !!
یک از افراد صدای لنگری را شنید و به سرعت دیگرافراد را خبر کرد تا به او کمک کنند . ولی تا رسیدند سرگروه گفت که نه حمله نکنید او هم همانند ما به دنبال آزادی است و می تواند به ما کمک کند .
افراد خود را معرفی کردند ولی آن فرد هیچ چیزی ازخود نگفت ...
فرد ناشناس گفت که می توانید مرا روح صدا کنید ! اوپس از گذشت مدتی نقشه ای در آورد و حقه ای که در سر داشت را برای افراد گروه بازگو کرد .
گفت و گوی افراد گروه :
روح : به نظر من بهتره که اول شهر های کوچک شروعکنیم و وسایل مورد نیاز خود را از آنها تامین کنیم و برای خودمون یه مخفیگاه درست کنیم به بعضی از افراد هم پول می دیم تا برامون تبلیغ کنن !
لنگری : پول رو از کجا بیاریم ؟ ما هیچ پولی نداریم!
روح : یه بانک هست که بزرگ ترین بانک برای شورشیانهست می ریم از اونجا دزدی می کنیم و علاوه بر اینها من یه فردی رو می شناسم که در نیویورک زندگی می کنه هکری بسیار قدرتمند هست اون در داشتن پول کمکمون می کنه !
سایر افراد : درسته ولی ما اینگلیسی (English)بلدنیستیم پس چه جوری می تونیم با اون در ارتباط باشیم ؟
روح : من یه دستگاهی دارم که یه کلمه گفتاری رو به زبان های مختلفترجمه می کنه ما اینطوری می تونیم با اون در ارتباط باشیم ! به نظر من این تنها راه حله !
همه افراد قبول کردند به جز سر گروه چون اعتماد زیادی به روح نداشتچون روح عضو تازه گروه بود و علاوه بر این او با خودش می گفت که حتی این عضو جدید مشخصات خود را نگفت !
آیا امکان برد این افراد هست ؟ آیا این افراد می توانند در برابرشورشیان دوام آورند ؟ کسی نمیداند چه سرنوشتی در انتظار آنهاخواهدبود و آیا به راستی روح فردی قابل اعتماد است ؟!
آنها فردای آن روز به بانک حمله کردند و تمام پولبانک که شورشیان آن را ذخیره کرده بودند را دزدیدند و به آمریکا رفتند!
روح همانطور که وعده داده بود به وعده اش عمل کرد وافراد گروه را پیش هکری که معرفی کرده بود برد .
نام آن هکر هنریک(Henrik)بود که از کشور ها آفریقایی برای داشتن زندگیی بهتر به شهر نیویورک آمده بود . روح و هنریک همدیگر را می شناختند و روح داستان را برای هنریک تعریف کرد و او هم قبول کرد تا به آها کمک کند

 
و ادامه دارد ..


میشه اینو بم پ.خ کنی؟ ._.
ادامشم نوشتی بفرس ..

آیس ..
توهم میشه بفرسی؟تا جایی ک نوشتی بفرس لطفن ^_^ !
plαy wιтн тнe вιɢ ɢυɴѕ
 سپاس شده توسط Ƒαкє ѕмιƖє
(29-06-2014، 21:15)★★ Ali ★★ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
ایمان اومدم اونجا

یهو غیب میشید . 2 دیقه بعد مثه جن ظاهر میشید : admin، Ali، rozaieta، ~ArTaBaNoOs~
منم رمان مینویسم دو تا
هه ولی برا کسی رونمایی نکردم
گــفـتگـوے آزاد . 156. 59
saret ro barnagardundi bebini
dare donya saram avar mishe
chegad in sahne tarike raftan
dare tu zandegim tekrar mishe
 saret ro barnagardundi bebini
 cheghad khahesh tuye cheshmam daram
bebini kari az man barnemiyad
be joz inke azat chesh barnadaram
 سپاس شده توسط !~IмДи~! ، ❀இℬℯѕ✟♚ℊⅈℛℒஇ❀


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان