15-06-2014، 22:21
راننده خط بی توجه به صف مسافرانی که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد می زد: دربست دربست. نگاه معنی دار و اعتراض های گاه وبی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود هم ما رو به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه6000تومن دربست گرفتیم که برای هر نفری1500تومن می افتاددر حال که کرایه خط550تومن بود . به هرترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک وبنزین آزاد زدن و................................................................ صحبت کردن وگلایه نمودن. کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت . وقتی سخنرانی راننده در باره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یک گفت وگوی دو طرفه دنبال کنیم:راننده تاکسی: برادر خانمم یه وام6میلیون تومن میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو به عنوان وثیقه بذاره بنده خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره می کنند یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس می کنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت ببین چجوری این جوون رو سر می دوونند! مسافر:نوش جونش! راننده(نگاه متعجب) نوش جون کی؟ مسافر:نوش جون کسی که 3000میلیارد .خورده راننده با لحن عصبی آمیخته با تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده؟ -:نه ! فامیل من نبوده یکی بوده مثل همین مردم،مثل شما!مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس بوده؟ -:نه آقاجان اونا از ما بهترون اند من برای یک جفت لاستیک باید سه رئز برم تعاونی اون وقت یارو 3000میلیارد تومن میخوره یه آبم روش! -: خب بنده خدا راضی نیستی نخر لاستیک نخر؟! -:(باصدای بلند ) چرا نامربوط میگی مرد حسابی مجبورم بخرم لاستیک نخرم چجوری با ماشین کارکنم ؟-:شما به عنوان یک راننده عادی وقتی میبینی بارندگی شده میایی ماشینی که باید توی خط کار کنه رو دربست میکنی..... راننده پرید تو حرف طرف که:راضی نبودی سوار نمیشدی! -: (با خونسردی) میبینی من دقیقا حال تو رو موقع لاستیک خریدن دارم مرد حسابی فکر کردی که ماسوار ماشین تو شدیم و3 برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم؟ تو که به عنوان یک راننده عادی این طور سو استفاده می کنی از یه مدیر بانک چه انتظاری داری؟ اونم یکی مثل تو در مقیاس بالا تر راننده آچمز شده بود وسرش تو فرمون بود.... مسافرکه حالا کاملا دست بالا رو داشت ادامه داد: دزدی دزدیه با شما نیستما ولی خدا ئکیلی چند درصد از مردم ما اون کاری رو که بهشون محول شده رو درست انجام میدند که انتظار دارند یک مدیر بانک کارشو خو ب انجام بده منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمی بره اما گند کاری یه مدیر بانک رو همه میفهمند مشتی اول خودت رو اصلاح کن تا یه مدیر بانک همچین کاری نکنه راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت : چی بگم والا!! من اولین نفری بودم که تو مسیر پیاده میشدم و طیق قرار داد اجباری با راننده باید1500تومن کرایه میدادم وقتی خواستم پیاده بشم یه 2000تومن بهش دادم راننده گفت:50 تومنی دارید؟ با تعجب گفتم بله و ییک 50 تومنی بهش دادم راننده هم 1500تومن بهم برگردوندو گفت به سلامت! همون طور که با نگاهم تاکسی را دنبال میکردم چترم رو باز کردم وپولام رو توی کیفم گذاشتم. آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر می کردم که منم باید خودمو اصلاح کنم.