ارسالها: 131
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 191
سپاس شده 249 بار در 119 ارسال
حالت من: هیچ کدام
18-07-2012، 11:28
(آخرین ویرایش در این ارسال: 18-07-2012، 11:43، توسط مرواريد سرخ.)
يه روز غضنفر ميره كنار دريا عينك آفتابي مي زنه مي گه واي چقد نوشابه
مظفر رفت سربازي فرماندشون همه رو به صف كرد از اولي پرسيد اسمت چيه گفت علي قربان گفت اين چيه دستت گفت تفنگ قربان فرمانده داد زد گفت بايد بگي مادرم اين مثل مادرت قربان رفتو رفت تا رسيد به مظفر گفت اسمت چيه گفت مظفر قربان گفت اين چيه دستت گفت مادر علي قربان
يه روزيه پسره با نامزدش رفت بيرون داشتن با هم صحبت مي كردند دهن دختره بوي بد مي داد پسره پرسيد اه اين بوي چيه گفت نترس پل گذاشتم گفت حتما يكي اومده زير پل خرابكاري كرده
اسمم احمدرضاست دوست دارم خلبان هواپيماي مسافربري بشم اگه نشد مهماندار
ارسالها: 36
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
سپاس ها 71
سپاس شده 58 بار در 30 ارسال
حالت من: هیچ کدام
این یک معمای کاملا سخت اگر تونستی حل کنی
1=5
2=25
3=125
4=625
5=؟ پاین رانگاه نکن اول فک کن (بدون ماشین حساب ها )
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
5=1 بالا را نگاه کن میفهمی چرا
------------------------------------------------
اگه از این پست خوشت اومد سپاس بزن خواهشن جو گیر نشی هر چی جلو چشمت بود هی بهش سپاس بدی
محروم بودم جام خالی بود می دونم
ارسالها: 2,435
موضوعها: 777
تاریخ عضویت: Jul 2012
سپاس ها 4296
سپاس شده 11406 بار در 4839 ارسال
حالت من: هیچ کدام
[size=large][color=#FF0000]چگونگی انقراض نسل ایرانی ها
واااااااااااقعا خیلی باحاله!!!
بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :
اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.
1) در مسیر برگشت از مهد کودک :
لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !
رضا : مامان چیه ؟!
۲) ۳ سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه
راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!
جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟
۳ ) ۵ سال بعد از ۳ سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی
رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.
جواد : چی ؟
رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم
جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !
۴) ۴ سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا
رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا
جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!
رضا : تو چی گفتی ؟
جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !
۵ ) ۶ سال بعد ؛ دانشگاه
جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!
رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟
۶ ) چند سال بعد ، شب خواستگاری
جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!
۷ ) چند ماه بعد ، شب ازدواج
جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!
خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما هم برو تو اتاق خودت بخواب!
۸ ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت
جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟
خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ، تو چرا نخریدی یه دونه ؟
۹) خیلی سال بعد
انقراض نسل ایرانی ها!!!
ارسالها: 1,654
موضوعها: 68
تاریخ عضویت: Jun 2012
سپاس ها 1489
سپاس شده 4618 بار در 2330 ارسال
حالت من: هیچ کدام
18-07-2012، 14:28
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-11-2013، 15:04، توسط ღღ KaYiP pRenses ღღ.)
متاسفانه فقط یک نفر قادر به پاسخ دادن به سوال من شد کوکوی گرامی من در پیام های خصوصی به شما خواهم گفت که جایزه ی خودتان را دریافت کنید
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
سپاس ها 1
سپاس شده 1 بار در 1 ارسال
حالت من: هیچ کدام
از یارو میپرسن شراب زندگی یعنی چی؟میگه:نمیدونم,من فقط دوغ میخورم