ارسالها: 6,369
موضوعها: 362
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 47972
سپاس شده 49580 بار در 15655 ارسال
حالت من: هیچ کدام
اتنا سلطان شوخی کرد یک چیزی ګفت واسه خنده!!!!
ابجییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی درود بر تو، کجا بودی؟؟ چرا انقدر نګرانی که جلوی پات رو هم ندیدی؟؟ عیبی نداره بګذار بتکونمت ، اخه لباست خاکی شده.
اگر اینجا قدیمی هستی و دوست داری یک گفتگو عجیب
درباره گذشته و حال داشته باشی، راههای ارتباطی رو گذاشتم پروفایل!
ارسالها: 48
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2011
سپاس ها 1
سپاس شده 43 بار در 31 ارسال
حالت من: هیچ کدام
چرا بین این همه بقل باید بیوفته تو بقل من؟ شانسه داریم؟
ارسالها: 532
موضوعها: 28
تاریخ عضویت: Dec 2011
سپاس ها 110
سپاس شده 2044 بار در 484 ارسال
حالت من: هیچ کدام
پانیذ ابجی خودمه،تو بغل من نیفته تو بغل کی بیفته؟
روزگاری شده است که شیطان فریاد میزند : آدم بیاورید سجده خواهم کرد!!!
ارسالها: 1,425
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Sep 2011
سپاس ها 966
سپاس شده 3521 بار در 1457 ارسال
حالت من: هیچ کدام
میگیرمش میگم بیا بریم هات چاکلت بخوریم من سردمه
همه چی ویران شد
تو کجایی سهراب ؟
اب را گل کردند .. چشمهارا بستند
وچه با دل کردند ... وای سهراب کجایی اخر ؟
زخم ها بر دل عاشق کردند
خون به چشمان شقایق کردند
کجایی اخر ؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند
همه جا سایه ی دیوار زدند
صبر کن ... قایقت جا دارد ؟
من هم میخواهم دور شوم از این خاک غریب
تو کجایی اخر؟
ارسالها: 48
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2011
سپاس ها 1
سپاس شده 43 بار در 31 ارسال
حالت من: هیچ کدام
به به بالاخره یک دخمل افتاد تو بقل ما :دی
شوخی کردم