02-04-2014، 22:11
1-آن چیست که چه پرباشدوچه خالی وزنش یکی است
2-یک زن وشوهرهفت پسردارندوهرپسریک خواهراین خانواده چندنفرند
3-آن چیست که دررادیو ودریامشترک وهردوآن رادارند
4-آن چیست سفیداست قندنیست ریشه دارد درخت نیست
5-آن چیست سخت است ولی سنگ نیست تخم می گذاردومرغ نیست چهارپا داردوسگ نیست
6-چه پرنده ای است اگرنامش رابرعکس کنیم نام پرنده دیگری می شود
7-آن چیست که باگریستن اسمان اشک آن روان می شود
8-بالای آن جای حساب است،پایین آن بازی تاب است
9-آن کدام گیاه است که اگرنصفش کنی نیم آن لنگ ونیم دیگرش غصه باشد
10-آن چیست به قدر یک گلابی ست.هم سرخ وسفیدوسبزوآبی ست.مه نیست ولی چوماه روشن.بی جان بود وستانداوجان.محفوظ همیشه درحبابی ست
11-آن چیست که پراشک بود دامن او.ازدورچه استخوان نماید تن او.می سوزدومی گویدواین شدفن او.خواهی که شودزده بزن گردن او
12-آن چیست می خوردخون سیاه می رود راه سفید
13-آن چیست اولم هست خانه ومسکن .دومم کشوری ورای ختن.همه ام هست جزوادویه.طبع شدگرم ازان وتنددهن
14-آن چیست من می روم واومی ماند
15-سه دکان تودرتواولی چرم فروش دومی پرده فروش سومی یاقوت فروش
16-آن جیست درختی راکه ایزدآفریده.دوده شاخه بهرش برگزیده.که به هرشاخه ای سی برگ دارد.به هربرگش دودانه میوه دارد
17-آن چیست که همه خورده اندجزحضرت آدم
18-آن چیست که همه می بینندولی خدانمی بیند
19-آن چیست که همه دارندولی اکرم (ص) ندااشت
20-آن چیست که خداوند آن رابه زنان واگذارنکرد
21-آن کدام زمین است که ازاول خلقتش تاکنون فقط یک بارخورشید به آن تابیده
22-آن کدام یکی است که دونمی شود وکدام دوتااست که سه تانمی شود
23-چهارحرف است نام مطلوبی.که تمنای اهل عالم گشت.هست جهانی چنان عجیب.یکی اگرکم کنی بماندهشت
24-آن چیست که مالک ازداشتن ان بی نصیب ومستاجردارا است
25-آن چیست که با یک نجوا می توان شکست
26-آن چیست که دوچشم دارد و وقتی انگشت به چشمانش فرو می کنی گوشهایش تیزمی شود
27-آن چیست که درهرقرن یک بارودرهردقیقه دوبارمی آیدولی درسال هیچ وقت نمی آید
28-آن چیست که برخی حیوانات دردهان وبعضی دردم دارند
29-آن کدام سه هست که هرگزچهارنمی شود
30-از قول من و تو قصه ها مي گويد.آن چيست كه بي زبان سخن مي گويد.بي پرده ز كار اين و آن مي گويد. با آن كه در او نيست نه دندان و نه لب.بي هدف ره مي برد با قلب خون
31- چيست آن ، كز چشمه اي آيد برون.مي شود از سنگ سختي سر نگون.مدتي بر دشت خشكي چون برفت.بيرون و درون شهر جايي دارد
32- آن چيست كه ارغوان قبايي دارد.مانند دم موش پايي دارد. گرد است و مدور است و تاجش بر سر.صد پاره تنش ، ولي ز يك پايه نگون
33- آن چيست كه روز مي نمايد شبگون.همچون دل عاشقان فرو ريزد خون.چون دست به او نهي زند اندازه فزون.اندر وسطش كشتي قير اندوده
34- جامي است در او آب خوش و آسوده.بر جاي نشسته و جهان پيموده.كشتي باني در آن به رنگ دوده.خود جامه همي بافد و او باشد عريان
35-آن چيست كه خودريسد و خود بافد جامه.پوست در پوست گرد يكديگر
36- چيست آن گرد گنبد بي در.رخش از آب ديده گردد تر. هر كه بگشايد اين معما را.گاهي حلال و طيب .گاهي حرام مطلق
37- آن چيست گرد و كوچك ، آويز و معلق.گرد است و دراز و در ندارد
38-آن چيست كه پا و سر ندارد.جز نام دو جانور ندارد اندر شكمش ستارگانند.اندام ظريف چون صنوبر دارد
39-آن چيست قباي زرد در بر دارد.تلخ است ولي طعمي چو شكر دارد زرد است و معطر آيد به مشام.با هزاران سوار مي گردد
40- چيست آن پادشاه هفت اقليم.آمد و فوج شاه در پيچيد ناگهان يك سوار زرد نقاب.چار پاست ، نه كه گاو است
41- سخت است نه كه سنگ.بيابان گرد است نه كه مرد است . تخم ريز است نه كه مرغ است.كليد آهنين قفلش گشايد
42- كدام است گنبدي كه در ندارد.زهر بچه دو صد مادر بزايد،هزاران بچه دارد در شكم بيش.كه ندارد به آشيانه قرار
43- چيست آن مرغ آتشين منقارو قنا عذاب النار ؟ شب و روز اندر آب مي گويد.سرخ و سبز و سپيد پوشيده
44- چيست آن لعبت پسنديده.با دو صد احترام خوابيده ؟ در ميان دو كاسه چوبين.رخت سيه و سبز كلاهي دارد
45- آن چيست كه در برگ پناهي دارد.من در عجبم كاين چه گناهي دارد؟ پوستش بكنند و سينه اش چاك كنند.گر آب تني كني، تنش آب شود
46- آن چيست كه در سه و قت كمياب شود.گر سرد شود ، زندگي از سر گيرد؟ گر گرم شود گريه كند تا ميرد.از خمي هر دو سر به هم دارد
47- اين چه باشد كه پشت خم دارد.صد مني را به پشت بر دارد ؟ وزن او نيست خود به صد مثقال.پرنيان پيكر و آهن دل و فولاد پر است
48-آن چه مرغيست تا اوج هوا رهسپاراست.كاندرين صحرا بديدم يك عجايب جانور
49-يك معما از تو پرسم اي حكيم پر هنر.پاي او مانند اره ، شير سينه، اسب سر، مور چشم ،مار دم ،كركس پرو عقرب شكم.نيم پر شد پر تهي ، يعني چه چيز
50- يك معما با تو دارم، اي حكيم با تميز.مرغ آتشخوارم و آتش پر و بال من است
51-بلبل اين باغم واين باغ بستان من است.هر كه حل كرد اين معما پيرو استاد من است. استخوانم نقره و اندر شكم دارم طلا.كه آتش در ميان آب مي گشت
52- عجايب صنعتي ديدم در اين دشت.دو اسم زنده دارد از دو حيوان
53- عجايب لعبتي زرد است و بي جان.رعنا پسران شوخ و دلكش دارد
54- شيراز پري رخان مهوش دارد.بنگر كه دلم از تو چه خواهش دارد از هر سر مصرعي حروفي بردار.نه در دارد نه ديوار و حصاري
55- عجايب گنبد والا تباري.درونش هست لشكر بيشماري .بنازم قدرت پروردگاري.پريرويان به بستان تازه ديدم
56- عجايب صنعت ناديده ديدم.به يك محمل دو صد دردانه ديدم! چو دست بردم گل از باغش بچينم.همه چادر سفيد سينه بلوري
57- از آن بالا مياد يك دسته حوري.چون به سن سي رسد بچه شود!
58- دختري چهارده ساله بالغ شود.پرش سيب و گلابي
59-دستمال آبي آبي .چشمه آبش را ببين شط فراتش را ببين
60- گنبد سرخ چمني ،توش گل سرخ يمني.لب تا لب آن ميان زنجير است
61- در خانه ما درخت انجير است.آبش بخورم كه گوئيا چون شير است! خنجر بكشم ميانه را پاره كنم.اهل حقه تمام سر بسته
62- حقه اي ديده ايم در بسته.صاف و رنگين به يكديگر بسته! همه ياقوت رنگ و لعل صفت.داس ظفرم چو كشت دولت دروند
63-من خود كج و راستان زمن راست روند.از هر طرفي زمزمه زه شنوند! پشت از پي خدمت چه كنم خم كه و مه.زنده نبود تا نكني زاتش بريان
64- چيزي چه بود مرده به يك كنج نهاده.سرش تا نبري نگويد خبر ؟
65-چه چيز است ، مرغي است بي بال و پر.صد پاره تنش بود ولي به يك پاي نگون
66- آن چيست كه روز مي نمايد شبگون.همچون عاشق زچشم او ريزد خون؟ چون ناز كني تنش ز اندازه فزون.به شباهت نظير يكدگر است
67- آن چه باشد كه زرد مثل زر است.معدنش در ميان دشت و در است ؟ قيمت آن بسي گران نبود.پاي او غرق در دل خاك است
68- آن چه باشد كه سر بر افلاك است.گوشت شيرين و استخوان چاك است ؟ رنگ او سرخ و زرد و گاه سياه .اندر صف مردان خدا جا دارد
69- آن چيست كه جا به كوه و صحرا دارد.سيصد سر و ده شكم دو صد پا دارد از هيبت او جمله بلرزد عالم.مشاطه زلف دلبران است
70- آن چيست كه پيك عاشقان است.رقص چمن از نواي آن است ؟ خنديدن گل ز بوسه اوست.روز و شب گردد و قدم نزند
71- چيست گردنده يي كه دم نزند.برف بارد و ليك دم نزند ؟ نعره او به سان شير بود.اهل حقه ، تمام سر بسته
72- حقه اي ديده ايم در بسته.صاف و رنگين به يكديگر بسته! همه ياقوت رنگ و لعل صفت.وز آتش سرخش تاج و افسر دارد
73- اين چيست كه تاج نقره بر سر دارد.بر گردنش از هر طرفي زنجير است ؟ نا كرده گناه روي او چون قير است.جفتند ولي زهم جدايند
74- يك جفت كبوترند ابلق.از كالبدشان برون نيايند پرواز كنند گرد عالم.برسر هر شاخ او سه دختر افسونگر است
75- اژدري ديدم كه او چارشاخ اندر سراست.هر پسر را بيست و چار فرزند ديگر درخور است برسر. هردختري بنشسته باشد سي پسر.اندر كف مهوشان موزون گردد
76- آن چيست كز او حسن بت افزون گردد.چون آب بدو رسد همه خون گردد،سبز است تنش تا نرسد آب،بدوكهربا پيكر و آدم دم و فولاد سر است؟
77-آن چيست كه برسينه خصمش گذرست.بار دوم كه زاد جان آورد!
78- بار اول كه زاد بي جان بود.در يك گلاب پاش دو رنگ گلاب چيست ؟
79- دارم سوال خواجه بفرما جواب چيست.آتش بدو رسيدن و بستن ، جواب چيست؟ سرماي زمهرير كه يخ بست او نبست
80-از همه جا خبر داره نه دست داره نه پا داره.مكان و منزلش زير زمينه!
81- اگر بر سر زند تاج مرصع.رو آتش مي زاري ، يخش مي بنده
82- كاسه چيني،آبش دو رنگه.درون او پر از بچه!
83- نه در داره نه دريچه.چار تا داداش تو يه قوطي
84- قوطي قوطي. سمر قوطي.سفيد كنم لباس و رخت
85- يه ميخ دارم دو سنگ تخت.فوري ميره پاي تو
86- بالا يك و پايين دو.هي قر بزن هي قل بزن
87- لبم به لبت،دستم به گردنت.دو روغن تو يه شيشه
88- اشيشه و مشيشه.آقا خوابيده دراز و باريك!
89- دالون دراز تنگ و باريك.چل عروس تو يه قوطي
90- چل قوطي چل بند قوطي.همه چادر سفيد قوم كلونتر!
91- از اون بالا مياد يه گله دختر.گرده،نه گردكانه!
92- زرده،نه زعفرانه.اگه جات داري.يكيشو وردار!
93- دستمال انار ، پيش زن سالار.كسي رو ندارم بشمره!
94- سيني دارم پر گشواره.صداش نعره ي شيره
95- خودش دسته ي بيله
96- آن چيست كه روز مي دود و شب پاسبان اتاق است؟
97- آن چيست كه امروز مهمان ماست، فردا نوبت شماست؟
98- آن چيست كه اگر از ارتفاع زياد به زمين افتد نمي شكند اما اگر در دخمه اي افتد مي شكند؟
99- آن كدام جانور است كه صبح با چهار پا ظهر با دو پا و عصر با سه پا راه مي رود؟
100- آن چيست كه روز و شب دستش را به كمرش زده وايستاده؟
101- آن چيست كه من يكي دارم تو دو تا داري شاه سه تا و پسر پادشاه نه تا؟
102- آن چيست كه در دنياست، دنيا هم دراوست؟
103- آن چيست كه تا اسمش را به زبان مي راني مي شكند؟
104- آن چيست كه هر چه آب در آن بريزند پر نمي شود؟
105- آن چيست كه هر چه مي دويم به آن نمي رسيم؟
106- آن كيست كه براي همه ي مردم لباس مي دوزد اما خودش لخت است؟
107- آن چيست كه ما تصور مي كنيم او را مي خوريم اما در حقيقت او ما را مي خورد؟
108- آن چيست كه شيرين است و طعم ندارد، سنگين است و وزن ندارد؟
109- آن چيست كه من مي روم و او مي ماند؟
110- آن چيست كه بي علم و دانش ،همه چيز را همانگونه كه هست آشكار مي سازد؟
111- آن چيست كه تا سرش را نبرند حرف نمي زند؟
112- آن چه كشوري است كه در پيشاني ماست؟
113- آن چه كشوري است كه در چشم ماست؟
114- آن چيست كه هر چه آن را بيشتر بكشيم كوتاه تر مي شود؟
115- آن چيست كه هر چه آن را بيشتر بكشيم بلند تر مي شود؟
116- آن چيست كه اگر باشد (كور) است و اگر نباشد (كر) است؟
117- آن چيست كه پدر و پسر دارند اما مادر ندارد؟
118- آن چيست كه بسيارش كم است و آن چيست كه كمش بسيار است؟
119- آن كدام يك است كه دو نمي شود؟
120- آن كدام دو است كه سه نمي شود؟
121- آن كدام سه است كه چهار نمي شود؟
122- آن كدام چهار است كه پنج نمي شود؟
123- آن كدام پنج است كه شش نمي شود؟
124- آن كدام شش است كه هفت نمي شود؟
125- آن كدام هفت است كه هشت نمي شود؟
126- آن كدام هشت است كه نه نمي شود؟
127-آن كدام نه است كه ده نمي شود؟
128- آن كدام ده است كه يازده نمي شود؟
129- اون چي چيه كه روش نقرس ، زيرش طلا؟
130- اون چيه كه مال توهست ، اما خودت كمتر ازهمه به كارش مي بري؟
131- آن كدام درنده است كه آدم سرش را مي خورد؟
132- آن چيست كه در ميان (گربه) ، ماهي است؟
133- منظور از خروس بيوه چيست؟
134- فرق چيني و ژاپني در چيست؟
135- آن چيست كه پر و خاليش يك وزن دارد؟
136- خداوند متعال چه مي خورد ، چه مي پوشد و چقدر توانايي دارد؟
137- از صفر تا صد چند تا 9 وجود دارد؟
138- آن چيست که دو پا دارد و دو پاي ديگر هم قرض مي کند و مي رود و کسي هم به گردش نمي رسد؟
139- آن چه گرد سبز رنگي است که اگر در آب بريزند،قرمز مي شود؟
140- نام گلی است که باحذف کردن حرف اولش روی آب شناورمی شود
.