امتیاز موضوع:
  • 95 رأی - میانگین امتیازات: 4.36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥

♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ 95♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ 95
نماد عشق یک قلب است.

اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده.

کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند.

در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند

که اسمش زئوس بود.یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی

در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا.

مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست و حسابی هم نداشت

و بیش از حد شراب خورده بود. دیوانه باشی، مست هم شده باشی. چه شود!

خدایان از هر دری سخنی می‌گفتندتا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود.

حرف‌های خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامدو این دیوانه عالم ناگهان تیری را

در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد.

تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد.

هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند.

زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل،

دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است،

پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود. از آن زمان به بعد عشق هر کجا می‌خواهد برود

جنون دستش را می‌گیرد و راهنمایی‌اش می‌کند.

به همین دلیل است که می‌گویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون می‌شود.

پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که می‌بینید

ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.


بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند

و تنها نام خدایانشان را عوض کردند.در افسانه‌های روم باستان

زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس می‌نامیدند.

در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.

عشق واقعا جنون است اما اگر دو طرفه و واقعی باشد لذتی دارد که مپرس.

ولی عشق یکطرفه انسان را پریشان و خوار و حقیر می‌کند.[/
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط ...Sara SHZ... ، mahdi69 ، melodi+
آگهی
میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط melodi+

با سکوت خیلی از مشکلها خودبه خود حل میشه


وقتی میخوای کسی ندونه که عاشقی


وقتی بخوای هیچکس نفهمه دلگیری


وقتی نخوای کسی بدونه ازش بدت میاد


و حتی وقتی که داری تو تنهایی پرپر میزنی


سکوت چقدر میتونه به آدم کمک کنه

وقتی به وقتش ازش استفاده کنیم....اماخیلی وقتها


نباید سکوت کردوما سکوت میکنیم


مثل وقتی که آخرین فرصت و




برای گفتن دوست دارم از دست میدیم!!!
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط ...Sara SHZ... ، melodi+
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته

آسمان پر باران چشم هایم

بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه

بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد

وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط frozen✘girl ، melodi+
نمیشه که تو باشی من و من عاشقت نباشیم
فاصله را معنا کن با کتابی که زبانش آمدن است …
دست بر دیوار سیمانی بکش لمس قلب من به همین آسانی است …
بیراهه ای که به کوچه ی عشق می رسید اشتباه نبود راه را اشتباه آمده بودم پشیمان نیستم!
راهنما شده ام …. ‌
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط frozen✘girl ، Armina
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط frozen✘girl ، melodi+
مرا به تختم ببندید...

و سیگاری برایم روشن کنید...

و تنهایم بگذارید...

هر چقدر هم نالیدم و فریاد زدم به سراغم نیایید...

من دارم او را ترک می کنم!!!
. ҉ مـے روے !!!

.::هَـوایـتـ نـیـسـت::.

و بـہـ هـمـیـטּ راحـتـے .:: احـسـاسـات ِ مـטּ خَـفـه ::. مـے شَـونـב...

.::آبـے کـہــ روز آخـر پـشتـ سـرتـ ::. ریـخـتـمـ ؟!

.::آبـروے בلـمـ ::. بـوב... ҉
 سپاس شده توسط ...Sara SHZ... ، ~SoLTaN~ ، Armina

درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند

سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند

آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند

نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط sp_go
خواب و خیالنازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت

پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد

آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد

چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند

آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش

عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
آنان که با زندگی میسازند زندگی را میبازند
 سپاس شده توسط melodi+


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 69 مهمان