حجاب ایرانی
آن زمانی که دختران در هنگام بیرون آمدن پوشیه بر صورت داشتند هیچ صورت زنی پیدا نمیشد. زیاد دور نرو؛ اره همین شش هفت دهه پیش بود که بانوان متدین ما به دلیل ممنوعیت حجاب در آن زمان به بیرون نمیآمدند. به گزارش آراز آذربایجان، بین در ورودی خانهها پرده میانداختند تا مبادا زن و مردی همدیگر را ببینند.دختران جامعه را هیچکس نمیدید و به قول معروف آنان آفتاب مهتاب ندیده بودند و .......
ادامه در ادامه ی مطلب
حجاب ایرانی
آن زمانی که دختران در هنگام بیرون آمدن پوشیه بر صورت داشتند هیچ صورت زنی پیدا نمیشد. زیاد دور نرو؛ اره همین شش هفت دهه پیش بود که بانوان متدین ما به دلیل ممنوعیت حجاب در آن زمان به بیرون نمیآمدند. به گزارش آراز آذربایجان، بین در ورودی خانهها پرده میانداختند تا مبادا زن و مردی همدیگر را ببینند.دختران جامعه را هیچکس نمیدید و به قول معروف آنان آفتاب مهتاب ندیده بودند.
پس از مدتی کم کم پوشیه زدن به دلیل منع حجاب توسط رضا خان مخلوع در بین زنان استفاده نشد.دختران ما با چادر مشکی بیرون می آمدند آن هم با رو گرفتن سفت و یا با مانتو بلند و گشادی که حجاب کاملی بود. پس از مدتی مانتوهایمان به سر زانو رسید.آستینهای مانتومان تنگتر شد.جای مقنعه های بلندمان روسری و شالهای رنگارنگ شد.کم کم موهایمان از روسری به بیرون انداخته شد.موج استفاده از لوازم آرایش به سرعت فراگیر شد.انواع شلوار های لی و… جای شلوارهایمان آمد.
اما باز دشمنان به این هم راضی نشدند.مانتوهایمان را تبدیل به لباسی کردند که هیچ تفاوتی با بلوز و شلوار ندارد.انواع ساپورتها(یا همان جوراب شلواریهای سابق)جای شلوار آمد.آستین مانتو مان از سر آرنجهایمان بالا تر رفت.دیگر موهایمان چه از پشت و جلو به بیرون انداخته شد و کفشهای نوک تیز و پاشنه بلند به جای کفشهایمان مورد استفاده قرار گرفت.
در جامعه کنونی خانوم چادری یعنی عقبماندگی،اما چرا؟ میدانی برای چی؟برای اینکه دختر مسلمان ایرانی با پوشیدن این کفشها عضلات بدنش را دخالت بدهد.روسریهایمان باز شد و انواع گوشواره های رنگارنگ را به بازار آوردند که تو را بی حیا تر کنن.دیگر در فیلمهایمان خبری از جدا نشستن زن و مرد در پای سفره نبود.دیگر از دختر چادری خبری نبود.یا اگر هم بود به عنوان یه دختر عقب مانده بود. جورابهای ساق بلند زنانه از جامعه جوراب زنانه خداحافظی کرد و جایش را به جورابهای مچی داد،دست از سر دختران چادری ما هم برنداشتند. در قدیم دختران ایرانی از چادر قجری یا همان کمری استفاده میکردند.با چادر کمری، سنگینی روی سر احساس نمیشد و دیگر نیازی نبود با دست آن را جمعوجور کرد. از مزیتهای دیگر این نوع چادر، پوشیدگی کامل آن بود فرقی نمیکرد که زیر آن لباس مهمانی پرزرق و برق پوشیده شود و یا بدون مانتو بیرون بیایی، در هر صورت کسی متوجه لباس زیر چادر نمیشد.
چادر کمری در زمان قاجار دست خوش تغییراتی شد، در حالی که از پوشیدگی آن کم میشد دستها به راحتی امکان خارج شدن از زیر چادر را داشتند.
بعد از مدتی چادر نماز و یا چادری که در خانه برای مهمانیها استفاده میشد و معروف به چادر نیمدایره بود جایگزین چادر کمری در خیابان شد.
طراحان مد برای استقبال بیشتر از چادر و راحتی محجبهها نوعی چادر با عنوان چادر ملی طراحی کردند. مانتوی بلندی که به مقنعه وصل شده بود و جلوی آن را با دکمههای فشاری میتوان بست. این نوع پوشش هیچ همخوانی با پوشش ملی ایرانی ما ندارد و برعکس نوعی برهنگی را ترویج میکند. چه بسا زنان چادری را در مترو، اتوبوس و دیگر جاها میبینیم که به جای استفاده از چادر ساده یا همان قجری انواع چادرهای جلو باز را میپوشند.آن هم در زیرش مانتوهای کوتاه و رنگارنگ با ساقهایی رنگی.
*خواهرم حجاب خودش زیبا است
آنچنان سرگرم طراحی مدهای زیبای حجاب شدهایم که فراموش کردهایم حجاب خودش زیباست.
ما برای دل نشین شدن حجاب، تلاش میکنیم آن را با ملاکها زیبایی غربی تطابق دهیم، به گونهای که هم قسمتهایی که پوشیدنش واجب است، پوشیده باشد و هم زیبایی حفظ شود.
اگر با ارزشها و زیباییهای حقیقی و معنوی به مقابله حجاب با بدحجابی بپردازیم، ممکن است به نتیجه برسیم، اما رقابت براساس شاخصها و ارزشهای بدحجابی بیمعنا است. به عنوان نمونه میتوان به رقابت نادرست در خصوص چادر اشاره داشت.
هنگامی که چادر میپوشیم آنرا باز میگذاریم.با آن چادر مشکی انواع روسری و شالهای رنگی میپوشیم.تا رنگ مشکی چادر را که رنگی مطلقا مات است را کمرنگ کنیم.با چادر، کفشهای پاشنه بلند و جورابهای پارازین میپوشیم.و همراه آن جوراب شلواری(ساپورتای خودمون).با همین چادر مشکی مان آرایشهای تند و غلیظ میکنیم و عینک فلان میگذاریم.
*چادر مشکی، امانت امابیهاست برای زنان مسلمان
پس از آن چادر های رنگی را وارد کردن.تا چادر مشکیات را که امانت امابیهاست،از تو بگیرند.برای این هم بهانه جویی کردند که چادر مشکی افسردگی میآورد و…. دشمن چقدر لطیف عمل میکند، یادم هست درست بعد از ورود جورابهای مچی به بازار و حذف جورابهای ساق بلند، مد جدیدی به بازار شلوار زنانه آمد که به شلوارهای کوتاه معروف شدند اوایل دهه ?? موج هجوم فیلمهای مختلف هالیوودی و بالیوودی مستهجن به کشور همزمان با اکران برخی فیلمهای تلویزیونی و سینمایی که موضوع اصلی آن عشق بود و پسری گیتار به دست و دختری زیبا آغاز شد.
*جوانان آگاه باشید،دشمنان پروژه های خود را از راه غرایز جنسی در حال پیگیری هستند
با ورود ماهواره به حریم خانوادهها کم کم پازل تهاجم خاص فرهنگی بر پایه سوءاستفاده از غرایز انسانها و به خصوص نسل جوان کامل شد است.جامعه امروز ایران جامعه جوانی است؛ یکی از بهترین و موثرترین راهها هم در از هم پاشیدن چنین جوامعی با بافت جوان و مذهبی ورود از راه غرایز جنسی است؛ متأسفانه دشمن نیز پروژههای خود را بر این مبنا در کشور ما و در بسیاری از جوامع مذهبی و سنتی در حال پیگیری است.
این همه مد و ترویج پوششهای بدن نما مانتوهای کوتاه و حریر، شلوارها و تیشرتهای کوتاه مردانه و ساپورتها، برنامههای ماهواره و مطالب مندرج در سایتها هدفی بجز این ندارد که جامعه جوان در حال پیشرفتمان را به دست اسرائیل و آمریکا بکشاند. اکنون چه مخالفان حجاب و چه مدافعان، در یک اصل مشترک هستیم و آن هم این که پوشیدگی زشتی است و برهنگی زیبایی از این رو اکثر مدافعان حجاب نیز در تلاشند که حجاب را با دستکاریهایی بسیار جذاب نشان دهند.
به همین خاطر مدهای مختلف طراحی کرده و به دنبال رقابت با بدحجابها هستند و ما هر روز در جامعه شاهد تغییر مدل روسریها و حتی رنگ و جنس آنها هستیم. چادرها با انواع اسم و رسمی که برای خود انتخاب کردهاند تنوع و جذابیت را افزایش دادهاند.
غرض از بیان این مطالب این نیست که در شما نوعی جهت گیری ایجاد کنیم اما باید بدانیم که ما در جامعه اسلامی قرار داریم، جامعه و اسلامی که در راس آن رشادتهایی چون رشادتهای اباعبدالله (ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت زینب و حضرت فاطمه علیها سلام تنها برای حفظ اسلام وجود دارد که همگی به آن اعتقاد قلبی داریم.اما به نظر شما شایسته است که با وجود داشتن وجدانی آگاه و فهمیده در جوانانمان از دشمنان و غرایزشان تبعیت کنیم و با وجود آگاه بودن به اهدافشان، راه آنها را در از بین بردن اسلام واقعی ادامه دهیم؟
شاید بسیاری از شما خواستار این امر باشید که آزادی بیان باید در جامعه داشت تا همه سخنان خود را بگوییم، اما زمانی که بیان و فکر و نیاز ما تابع مدلهای رنگارنگ، افکار گوناگون و غیره باشد آیا میتوانیم آن بیانی که واقعا مورد نیاز جامعه است بیان کنیم؟اما قابل ذکر است جوانی که بی چون و چرا از تمامی الگوهای ضد ارزشی تبعیت میکند و فکر و ذهنش در انحصار غرب و دشمنان قرار گرفته است هرگز نخواهد توانست نیاز درونی و اصلی خود را بیان کند و اگر نیازی داشته باشد تنها در جهت برخلاف ارزشهای دین اسلام خواهند بود.جالب است پایان سخنانم را این گونه بیان کنم که شهید سعید زقاقی در وصیت نامه تکان دهنده خود به مادرش میگوید:مادرم زمانی که شهادتم را شنیدی گریه نکن…زمان تشییع و تدفینم گریه نکن…زمان خواندن وصیت نامهام گریه نکن…فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند و زنان ما عفت را…وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت، مادرم گریه کن که اسلام در خطر است…
آن زمانی که دختران در هنگام بیرون آمدن پوشیه بر صورت داشتند هیچ صورت زنی پیدا نمیشد. زیاد دور نرو؛ اره همین شش هفت دهه پیش بود که بانوان متدین ما به دلیل ممنوعیت حجاب در آن زمان به بیرون نمیآمدند. به گزارش آراز آذربایجان، بین در ورودی خانهها پرده میانداختند تا مبادا زن و مردی همدیگر را ببینند.دختران جامعه را هیچکس نمیدید و به قول معروف آنان آفتاب مهتاب ندیده بودند و .......
ادامه در ادامه ی مطلب
حجاب ایرانی
آن زمانی که دختران در هنگام بیرون آمدن پوشیه بر صورت داشتند هیچ صورت زنی پیدا نمیشد. زیاد دور نرو؛ اره همین شش هفت دهه پیش بود که بانوان متدین ما به دلیل ممنوعیت حجاب در آن زمان به بیرون نمیآمدند. به گزارش آراز آذربایجان، بین در ورودی خانهها پرده میانداختند تا مبادا زن و مردی همدیگر را ببینند.دختران جامعه را هیچکس نمیدید و به قول معروف آنان آفتاب مهتاب ندیده بودند.
پس از مدتی کم کم پوشیه زدن به دلیل منع حجاب توسط رضا خان مخلوع در بین زنان استفاده نشد.دختران ما با چادر مشکی بیرون می آمدند آن هم با رو گرفتن سفت و یا با مانتو بلند و گشادی که حجاب کاملی بود. پس از مدتی مانتوهایمان به سر زانو رسید.آستینهای مانتومان تنگتر شد.جای مقنعه های بلندمان روسری و شالهای رنگارنگ شد.کم کم موهایمان از روسری به بیرون انداخته شد.موج استفاده از لوازم آرایش به سرعت فراگیر شد.انواع شلوار های لی و… جای شلوارهایمان آمد.
اما باز دشمنان به این هم راضی نشدند.مانتوهایمان را تبدیل به لباسی کردند که هیچ تفاوتی با بلوز و شلوار ندارد.انواع ساپورتها(یا همان جوراب شلواریهای سابق)جای شلوار آمد.آستین مانتو مان از سر آرنجهایمان بالا تر رفت.دیگر موهایمان چه از پشت و جلو به بیرون انداخته شد و کفشهای نوک تیز و پاشنه بلند به جای کفشهایمان مورد استفاده قرار گرفت.
در جامعه کنونی خانوم چادری یعنی عقبماندگی،اما چرا؟ میدانی برای چی؟برای اینکه دختر مسلمان ایرانی با پوشیدن این کفشها عضلات بدنش را دخالت بدهد.روسریهایمان باز شد و انواع گوشواره های رنگارنگ را به بازار آوردند که تو را بی حیا تر کنن.دیگر در فیلمهایمان خبری از جدا نشستن زن و مرد در پای سفره نبود.دیگر از دختر چادری خبری نبود.یا اگر هم بود به عنوان یه دختر عقب مانده بود. جورابهای ساق بلند زنانه از جامعه جوراب زنانه خداحافظی کرد و جایش را به جورابهای مچی داد،دست از سر دختران چادری ما هم برنداشتند. در قدیم دختران ایرانی از چادر قجری یا همان کمری استفاده میکردند.با چادر کمری، سنگینی روی سر احساس نمیشد و دیگر نیازی نبود با دست آن را جمعوجور کرد. از مزیتهای دیگر این نوع چادر، پوشیدگی کامل آن بود فرقی نمیکرد که زیر آن لباس مهمانی پرزرق و برق پوشیده شود و یا بدون مانتو بیرون بیایی، در هر صورت کسی متوجه لباس زیر چادر نمیشد.
چادر کمری در زمان قاجار دست خوش تغییراتی شد، در حالی که از پوشیدگی آن کم میشد دستها به راحتی امکان خارج شدن از زیر چادر را داشتند.
بعد از مدتی چادر نماز و یا چادری که در خانه برای مهمانیها استفاده میشد و معروف به چادر نیمدایره بود جایگزین چادر کمری در خیابان شد.
طراحان مد برای استقبال بیشتر از چادر و راحتی محجبهها نوعی چادر با عنوان چادر ملی طراحی کردند. مانتوی بلندی که به مقنعه وصل شده بود و جلوی آن را با دکمههای فشاری میتوان بست. این نوع پوشش هیچ همخوانی با پوشش ملی ایرانی ما ندارد و برعکس نوعی برهنگی را ترویج میکند. چه بسا زنان چادری را در مترو، اتوبوس و دیگر جاها میبینیم که به جای استفاده از چادر ساده یا همان قجری انواع چادرهای جلو باز را میپوشند.آن هم در زیرش مانتوهای کوتاه و رنگارنگ با ساقهایی رنگی.
*خواهرم حجاب خودش زیبا است
آنچنان سرگرم طراحی مدهای زیبای حجاب شدهایم که فراموش کردهایم حجاب خودش زیباست.
ما برای دل نشین شدن حجاب، تلاش میکنیم آن را با ملاکها زیبایی غربی تطابق دهیم، به گونهای که هم قسمتهایی که پوشیدنش واجب است، پوشیده باشد و هم زیبایی حفظ شود.
اگر با ارزشها و زیباییهای حقیقی و معنوی به مقابله حجاب با بدحجابی بپردازیم، ممکن است به نتیجه برسیم، اما رقابت براساس شاخصها و ارزشهای بدحجابی بیمعنا است. به عنوان نمونه میتوان به رقابت نادرست در خصوص چادر اشاره داشت.
هنگامی که چادر میپوشیم آنرا باز میگذاریم.با آن چادر مشکی انواع روسری و شالهای رنگی میپوشیم.تا رنگ مشکی چادر را که رنگی مطلقا مات است را کمرنگ کنیم.با چادر، کفشهای پاشنه بلند و جورابهای پارازین میپوشیم.و همراه آن جوراب شلواری(ساپورتای خودمون).با همین چادر مشکی مان آرایشهای تند و غلیظ میکنیم و عینک فلان میگذاریم.
*چادر مشکی، امانت امابیهاست برای زنان مسلمان
پس از آن چادر های رنگی را وارد کردن.تا چادر مشکیات را که امانت امابیهاست،از تو بگیرند.برای این هم بهانه جویی کردند که چادر مشکی افسردگی میآورد و…. دشمن چقدر لطیف عمل میکند، یادم هست درست بعد از ورود جورابهای مچی به بازار و حذف جورابهای ساق بلند، مد جدیدی به بازار شلوار زنانه آمد که به شلوارهای کوتاه معروف شدند اوایل دهه ?? موج هجوم فیلمهای مختلف هالیوودی و بالیوودی مستهجن به کشور همزمان با اکران برخی فیلمهای تلویزیونی و سینمایی که موضوع اصلی آن عشق بود و پسری گیتار به دست و دختری زیبا آغاز شد.
*جوانان آگاه باشید،دشمنان پروژه های خود را از راه غرایز جنسی در حال پیگیری هستند
با ورود ماهواره به حریم خانوادهها کم کم پازل تهاجم خاص فرهنگی بر پایه سوءاستفاده از غرایز انسانها و به خصوص نسل جوان کامل شد است.جامعه امروز ایران جامعه جوانی است؛ یکی از بهترین و موثرترین راهها هم در از هم پاشیدن چنین جوامعی با بافت جوان و مذهبی ورود از راه غرایز جنسی است؛ متأسفانه دشمن نیز پروژههای خود را بر این مبنا در کشور ما و در بسیاری از جوامع مذهبی و سنتی در حال پیگیری است.
این همه مد و ترویج پوششهای بدن نما مانتوهای کوتاه و حریر، شلوارها و تیشرتهای کوتاه مردانه و ساپورتها، برنامههای ماهواره و مطالب مندرج در سایتها هدفی بجز این ندارد که جامعه جوان در حال پیشرفتمان را به دست اسرائیل و آمریکا بکشاند. اکنون چه مخالفان حجاب و چه مدافعان، در یک اصل مشترک هستیم و آن هم این که پوشیدگی زشتی است و برهنگی زیبایی از این رو اکثر مدافعان حجاب نیز در تلاشند که حجاب را با دستکاریهایی بسیار جذاب نشان دهند.
به همین خاطر مدهای مختلف طراحی کرده و به دنبال رقابت با بدحجابها هستند و ما هر روز در جامعه شاهد تغییر مدل روسریها و حتی رنگ و جنس آنها هستیم. چادرها با انواع اسم و رسمی که برای خود انتخاب کردهاند تنوع و جذابیت را افزایش دادهاند.
غرض از بیان این مطالب این نیست که در شما نوعی جهت گیری ایجاد کنیم اما باید بدانیم که ما در جامعه اسلامی قرار داریم، جامعه و اسلامی که در راس آن رشادتهایی چون رشادتهای اباعبدالله (ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و حضرت زینب و حضرت فاطمه علیها سلام تنها برای حفظ اسلام وجود دارد که همگی به آن اعتقاد قلبی داریم.اما به نظر شما شایسته است که با وجود داشتن وجدانی آگاه و فهمیده در جوانانمان از دشمنان و غرایزشان تبعیت کنیم و با وجود آگاه بودن به اهدافشان، راه آنها را در از بین بردن اسلام واقعی ادامه دهیم؟
شاید بسیاری از شما خواستار این امر باشید که آزادی بیان باید در جامعه داشت تا همه سخنان خود را بگوییم، اما زمانی که بیان و فکر و نیاز ما تابع مدلهای رنگارنگ، افکار گوناگون و غیره باشد آیا میتوانیم آن بیانی که واقعا مورد نیاز جامعه است بیان کنیم؟اما قابل ذکر است جوانی که بی چون و چرا از تمامی الگوهای ضد ارزشی تبعیت میکند و فکر و ذهنش در انحصار غرب و دشمنان قرار گرفته است هرگز نخواهد توانست نیاز درونی و اصلی خود را بیان کند و اگر نیازی داشته باشد تنها در جهت برخلاف ارزشهای دین اسلام خواهند بود.جالب است پایان سخنانم را این گونه بیان کنم که شهید سعید زقاقی در وصیت نامه تکان دهنده خود به مادرش میگوید:مادرم زمانی که شهادتم را شنیدی گریه نکن…زمان تشییع و تدفینم گریه نکن…زمان خواندن وصیت نامهام گریه نکن…فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش میکنند و زنان ما عفت را…وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت، مادرم گریه کن که اسلام در خطر است…