01-01-2014، 20:22
ﺑﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ : ﺭﻓﺘﯽ ؟ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﺮﻭ ﻗﺎﻃﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻧﺸﯽ !!!
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ؛ ملتمسانه از تو میخواهم : دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد …
.
.
گفتم بیا … گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !!!
گرم شد …
رفت به سوی دیگری !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
تو اگر ماندنی بودی با یکی از قبلی ها مانده بودی …
فرستنده : دلآرام
.
.
خیابان چقدر سبز شده است از روزی که مرا کاشت و با دیگری رفت …
فرستنده : حمیدرضا
.
.
زخمی بود …
درمانش که کردم ، زخمیم کرد و رفت !
فرستنده : تارا
.
.
نترس حوا … سیب را با عشق گاز بزن !
آدم بی عشق ، لیاقت بهشت ندارد …
فرستنده : محدثه
.
.
انگار حرف “ر” اضافس !!!
به هر کس گفتم درکم کن ، دکم کرد …
فرستنده : دلآرام
.
.
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت …
خودم را گول میزدم که در حد منی !
فرستنده : محدثه
.
.
آنقدر زیبا عاشق او شده ای که آدم لذت می برد از این همه خیانت …
روزی هم اینگونه عاشق من بودی …
یادت هست لعنتی !؟!
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بعضی ها خود را یکرنگ می پندارند ؛ آری که به راستی یک رنگند اما سپید را کافیست یکبار با منشور گذر زمان دیدشان تا فهمید که همه رنگهای عالم را بلدند !
فرستنده : دلآرام
.
.
قرار نیست منم دل یکی دیگه رو بسوزونم ، برعکس اونو اونقدرخوشبخت میکنم که به هر روزی که جای اون نیستی لعنت بفرستی عزیزم !
فرستنده : تارا
.
.
چقدر احمقانه است از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن !
مثل من که از تو انتظار عشق داشتم …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بر تخته ی سیاه زندگی چه خوب احتمالات و فرضیات را به من آموختی !!!
گفتی احتمال اینکه عاشقت بمانم کم است ، پس فرض کن رابطه ای در کار نبوده …
فرستنده : دلآرام
.
.
پشیمانند کفش هایم که این همه راه را ، راه آمدند با نیامدن هایت …
.
.
به گوش خدا برسانید آدم این حوا سالهاست که رفته است …
این حواى تنها را برگردان پیش خودت …
بهشتش را نمیخواهم ؛ به جهنمش هم راضىم ؛ هرجایى باشد جز این دنیا …
این دنیا زیادی بوى آدم گرفته است !
فرستنده : دلآرام
.
.
کاش حرف دلمو به چاه مستراح میگفتم اما به تو نه …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
گفت دهانت بوی شیر میدهد و رفت …
به او بگویید حالا بوی دروغ میدهد ، برگرد !
فرستنده : محدثه
.
.
خواستم بگویم به جهنم که رفتی دیدم واژه ی بهتری هم وجود دارد …
به همین روزهای من که رفتی …
فرستنده : دلآرام
.
.
میدونی چیه رفیق ؟
اگه از زندگی کسی میری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون حتی پوست تخمه هاتم جمع کن با خودت ببر !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
تنهایی تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن تو …
فرستنده : محدثه
.
.
آرام می روم ، آنچنان آرام که ندانی کِی رفته ام ! اما وقتی جای خالیِ مرا ببینی ، آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمانِ رفتنم را فراموش نکنی !!!
.
.
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ به او ، ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ یک ﻗﺮﺹ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺸﯿﺪﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺁﺧﺮ ﺷﺒﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ !
فرستنده : دلآرام
.
.
حس خوبیه … به خودت میای میبینی به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده دیگه نه نیازی داری نه احساسی ولی اون داره از بی تو بودن میمیره !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بغض ها را گاهى باید قورت داد ، عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
فرستنده : تارا
.
.
همیشه از این می ترسم که نکند جفت من با دیگری جفت شود و سهم من فقط جفتک باشد !
فرستنده : محدثه
.
SMSkhor.IR
.
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
نه التماس هایم را
و نه احساسات این دل لعنتی را …
به جای آن احساسی که کشتی ، درختی از غرور کاشتم !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
ﺟﺴﻤﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭼﮑﺎﺭ ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺫﻫﻨﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺠﺴﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ !
فرستنده : دلآرام
.
.
هی لعنتی ، میخواهم توصیفت کنم :
خیاط نبودی اما خوب وصله های جور واجور به من زدی
آشپز نبودی اما چه آش چربی برایم پختی
کفاش نبودی اما چه به اندازه ، کفش رفتنم را دوختی
و من دیوانه نبودم …
فرستنده : محدثه
.
.
ببین چقدر عمرم برایش کوتاه بود که به من میگفت : “گلـــم”
فرستنده : دلآرام
.
.
فهمیده ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق قیمت دارد !
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
آهای گاو !!!
این انسانها چیزی از ما شدن نمیفهمند ، حالا تو هر روز هی بگو : ما… ما… ما…
فرستنده : محدثه
.
.
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻤﻼﺗﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ !!!
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺖ ﺧﻠﻊ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺪﻥ ؛ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﺮﻓﯿﻊ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ …
فرستنده : دلآرام
.
.
من آغوشی کسی را دوست دارم که بوی بی کسی میدهد نه بوی هرکسی !
فرستنده : تارا
.
.
زیادی که خودتو دست پایین بگیری میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
یکی برای هر نفس حوایی دارد و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد !
فرستنده : دلآرام
.
.
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید !
ارزش “خاص بودن” را نداشت …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بعضی از آدمهارا باید از دور دوست داشت ؛ نزدیکشان که میشوی بوی تعفن غرور آزارت میدهد ، شکسته میشوی و میرنجی و میگریزی !
فرستنده : تارا
.
.
خسته شدم از آدمایی که موقع رفتن میگن : تو خیلی خوبی ! من لیاقت تو رو ندارم !
بی لیاقت های عزیز لطفا برای رفتن یه ذره خلاقیت به خرج بدین …
فرستنده : دلآرام
.
.
احترام گذاشتن به بعضیا ، مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ؛ ملتمسانه از تو میخواهم : دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد …
.
.
گفتم بیا … گفت پاهایم یخ زده !
و من به پایش سوختم !!!
گرم شد …
رفت به سوی دیگری !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
تو اگر ماندنی بودی با یکی از قبلی ها مانده بودی …
فرستنده : دلآرام
.
.
خیابان چقدر سبز شده است از روزی که مرا کاشت و با دیگری رفت …
فرستنده : حمیدرضا
.
.
زخمی بود …
درمانش که کردم ، زخمیم کرد و رفت !
فرستنده : تارا
.
.
نترس حوا … سیب را با عشق گاز بزن !
آدم بی عشق ، لیاقت بهشت ندارد …
فرستنده : محدثه
.
.
انگار حرف “ر” اضافس !!!
به هر کس گفتم درکم کن ، دکم کرد …
فرستنده : دلآرام
.
.
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت …
خودم را گول میزدم که در حد منی !
فرستنده : محدثه
.
.
آنقدر زیبا عاشق او شده ای که آدم لذت می برد از این همه خیانت …
روزی هم اینگونه عاشق من بودی …
یادت هست لعنتی !؟!
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بعضی ها خود را یکرنگ می پندارند ؛ آری که به راستی یک رنگند اما سپید را کافیست یکبار با منشور گذر زمان دیدشان تا فهمید که همه رنگهای عالم را بلدند !
فرستنده : دلآرام
.
.
قرار نیست منم دل یکی دیگه رو بسوزونم ، برعکس اونو اونقدرخوشبخت میکنم که به هر روزی که جای اون نیستی لعنت بفرستی عزیزم !
فرستنده : تارا
.
.
چقدر احمقانه است از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن !
مثل من که از تو انتظار عشق داشتم …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بر تخته ی سیاه زندگی چه خوب احتمالات و فرضیات را به من آموختی !!!
گفتی احتمال اینکه عاشقت بمانم کم است ، پس فرض کن رابطه ای در کار نبوده …
فرستنده : دلآرام
.
.
پشیمانند کفش هایم که این همه راه را ، راه آمدند با نیامدن هایت …
.
.
به گوش خدا برسانید آدم این حوا سالهاست که رفته است …
این حواى تنها را برگردان پیش خودت …
بهشتش را نمیخواهم ؛ به جهنمش هم راضىم ؛ هرجایى باشد جز این دنیا …
این دنیا زیادی بوى آدم گرفته است !
فرستنده : دلآرام
.
.
کاش حرف دلمو به چاه مستراح میگفتم اما به تو نه …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
گفت دهانت بوی شیر میدهد و رفت …
به او بگویید حالا بوی دروغ میدهد ، برگرد !
فرستنده : محدثه
.
.
خواستم بگویم به جهنم که رفتی دیدم واژه ی بهتری هم وجود دارد …
به همین روزهای من که رفتی …
فرستنده : دلآرام
.
.
میدونی چیه رفیق ؟
اگه از زندگی کسی میری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون حتی پوست تخمه هاتم جمع کن با خودت ببر !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
تنهایی تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن تو …
فرستنده : محدثه
.
.
آرام می روم ، آنچنان آرام که ندانی کِی رفته ام ! اما وقتی جای خالیِ مرا ببینی ، آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمانِ رفتنم را فراموش نکنی !!!
.
.
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻡ به او ، ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ یک ﻗﺮﺹ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺸﯿﺪﻥ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺁﺧﺮ ﺷﺒﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ !
فرستنده : دلآرام
.
.
حس خوبیه … به خودت میای میبینی به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده دیگه نه نیازی داری نه احساسی ولی اون داره از بی تو بودن میمیره !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بغض ها را گاهى باید قورت داد ، عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !
فرستنده : تارا
.
.
همیشه از این می ترسم که نکند جفت من با دیگری جفت شود و سهم من فقط جفتک باشد !
فرستنده : محدثه
.
SMSkhor.IR
.
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
نه التماس هایم را
و نه احساسات این دل لعنتی را …
به جای آن احساسی که کشتی ، درختی از غرور کاشتم !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
ﺟﺴﻤﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭼﮑﺎﺭ ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺫﻫﻨﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺠﺴﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ !
فرستنده : دلآرام
.
.
هی لعنتی ، میخواهم توصیفت کنم :
خیاط نبودی اما خوب وصله های جور واجور به من زدی
آشپز نبودی اما چه آش چربی برایم پختی
کفاش نبودی اما چه به اندازه ، کفش رفتنم را دوختی
و من دیوانه نبودم …
فرستنده : محدثه
.
.
ببین چقدر عمرم برایش کوتاه بود که به من میگفت : “گلـــم”
فرستنده : دلآرام
.
.
فهمیده ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق قیمت دارد !
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
آهای گاو !!!
این انسانها چیزی از ما شدن نمیفهمند ، حالا تو هر روز هی بگو : ما… ما… ما…
فرستنده : محدثه
.
.
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻤﻼﺗﺖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ !!!
ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﺨﺘﯽ ﺳﺖ ﺧﻠﻊ ﻣﻘﺎﻡ ﺷﺪﻥ ؛ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﺮﻓﯿﻊ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ …
فرستنده : دلآرام
.
.
من آغوشی کسی را دوست دارم که بوی بی کسی میدهد نه بوی هرکسی !
فرستنده : تارا
.
.
زیادی که خودتو دست پایین بگیری میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
یکی برای هر نفس حوایی دارد و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد !
فرستنده : دلآرام
.
.
دنبال “مخاطب خاص” نوشته هایم نباشید !
ارزش “خاص بودن” را نداشت …
فرستنده : مرتضی ۰۶۳۱
.
.
بعضی از آدمهارا باید از دور دوست داشت ؛ نزدیکشان که میشوی بوی تعفن غرور آزارت میدهد ، شکسته میشوی و میرنجی و میگریزی !
فرستنده : تارا
.
.
خسته شدم از آدمایی که موقع رفتن میگن : تو خیلی خوبی ! من لیاقت تو رو ندارم !
بی لیاقت های عزیز لطفا برای رفتن یه ذره خلاقیت به خرج بدین …
فرستنده : دلآرام
.
.
احترام گذاشتن به بعضیا ، مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !