نقل قول: تزار و کمونیسم فرقی برای آذری ها نداشت هر دوی آنان برای آذری ها کافر و ظالم محسوب می شدند
آنان ترجیح دادند زیر بیرق آذربایجان بجنگند تا این که دوباره زیر خفت روس ها بروند
شما واقعا باید کم سواد باشی که تزار را کافر بنامی در صورتی که تمام تزار ها اشخاص مذهبی بوده وبه مسلمین احترام می گذاشتند.حتی
تاتارها وقزاق ها که اکثرا مسلمان بودند به تزار نیکلای وفادار بودند اما لنین کثیف به مسلمانان قول ووعده هایی داد وآنهارا از تزارشان دور کرد.اما
ترک ها ومسلمانان بسیاری ومسیحیان با ایمانی بودند که هنوز به مذهبشان عشق می ورزیدند وبه ارتش سفید پیوستند.
نابودی
تزار=نابودی مذهب پس نگویید تزار وکمونیست فرقی برای ترک ها نداشت.این حرف شما توهینی به من وتزارشهید نیکلای است است
نقل قول: پس تنیجه می گیریم که کمونیسم بدون پرسیدن نظر مردم روی کار آمد و خود را به مردم تحمیل کرد و ملل دیگر را نیز به زنجیر کشید
درسته برخلاف آنچیزی که لنین می گفت.البته لنین مردم را فریب داد وطوری وانمود کرد که کمونیست نیازهای همه ی آنان را بر طرف می کرد
ولی او به معنای واقعی مرگ وبدتر از آن کفر را برای مردم به ارمغان آورد.
نقل قول: ولی ملحق شدن به ارتش سفید به معنای این بود که آذری ها تزار را تایید می کنند در صورتی که آنان کلا از روس های غیر هم دین نفرت داشتند و می خواستند که آذربایجان قفقاز استقلال پیدا کند مطمئنا اگر به ارتش سفید می پیوستند و ارتش سفید پیروز می شد آذربایجان دوباره تحت اشغال روس ها باقی می ماند در صورتی که آذری ها خواستار استقلال بودند
به نظر من در آن شرایط سخت که دین در خطر بود می بایست همه دست به دست هم ومتحد با هم به جنگ کمونیست ها می رفتند وچه موضعی بهتر از ارتش پاک سفید.سفید های سیبری به فرماندهی کولچاک
شجاع ترین دریاسالار وفادار به تزار که برای نجات تزار هم کوشید.وغالب قلمرو وسیع سیبری را در دست داشت.او خواهان بازگشت تزار بود
ژنرال کورنیلف شجاع فرمانده ارتش سفید تا1918آوریل
که خواهان نابودی بدون ترحم کمونیست ها وبرقراری دیکتاتوری بهرهبری خودش بود.
وفرمانده ارتش سفید پس از کورنیلف یعنی دنیکین
فرماندهی زیرک بود.
تمامی این افراد بزرگ آماده مارزه با کمونیست بودند وداوطلبانه در ارتش داوطلبانه وارتش سفید به سادگی عضو می گرفتند.اما اوکراینی ها
وآنارشیست ها موافق با سفید ها وکمونیست ها نبودند.ولی آذربایجانی ها,ارمنستانی ها,گرجستانی ها,استونیایی ها ولیتوانی ها همه با
ارتش سفید همکاری هایی داشتند وهمین طور امریکا,ژاپن,انگلیس,فرانسه,آلمان,یونان,چکی هاو... همه با سفید ها ضد کمونیست ها
همدست شدند و ژاپن برای کمک به ارتش سفید 72 هزار سرباز وایالات متحده هشت هزاار نیرو اعزام کردند ولی با این شرایط بازهم
کمونیست ها پیروز شدند.
یاد دلاورمردانی که برای ارتش سفید مبارزه کردند گرامی
نقل قول: پس ملحق شوندگان به ارتش آلمان نه مشتی خائن بلکه آزادی خواهانی بودند که فقط و فقط قصد رهایی از دست کمونیسم داشتند
از سرناچاری.ولی تزار اگر نجات پیدا می کرد.سفیدها روحیه وسازمان بهتری پیدا می کردند وبه احتمال زیاد پیروز می شدند.
نقل قول: به عبارت بهتر آنان تنها میخواستند که زنجیرهای کمونیستی را از دست و پای خویش باز کنند پس به آلمان پیوستند
نه تنها آلمان بلکه به فرانسه,ایالات متحده,انگلیس وکشورهایی که سرمایه داری یامذهبی بودند واز کمونسم احساس خطر می کردند.
نقل قول: آلمان هم با این شرایط مرض نداشت هزینه های اضافی برای خودش تراشید و ملت را بکشد بلکه در مواردی خود ارتش سرخ کشتار هایی در بین مردم راه انداخت و گناهش را گردن آلمان انداخت
ارتش سرخ گناهش را در جنگ داخلی خودش به گردن می گرفت وحتی در این مورد کشتار وحشتناک مردم از خود لنین سوال شد.لنین گفت:آنان مخالف انقلاب پرولتاریا می بودند وباید از بین می رفتند.وسربازان سرخ هنگام کشتن مردم فریاد برای انقلاب یا فدای انقلاب سر می دادند واز هیچ کار زشتی دریغ نمی کردند.سردسته این کارها هم تروتسکی بود.
نقل قول: مردم اگر بی سواد باشند نتیجه اش جز این نخواهد بود...
مردم زمان استالین سواد داشتند اما سواد استالینی وتحریف شده.حتما کتاب های درسی کره شمالی را دیده اید... سواد اون مردم هم اون تیپی بود.
نقل قول: البته که بیسواد نگهداشتن مردم از اصول بقای کمونیسم است چون که اگر مردم آگاهی داشته باشند متوجه خواهند شد که کمونیسم چه لجن زاری است پس تلاش خواهند کرد از آن رهایی یابند
ولی همه مردم شوروی ساده نبودند!
کمونیست از اهدافش از بین بردن بیسوادی بود ولنین بلافاصله پس از انقلاب عده ی زیادی را مامو کرد که به روستاها بروند وبه مردم سواد یاد بدهندزیرا زمان تزار مردم تهی دست سواد نداشتند.استالین هم به طور گشترده سواد ومدرسه را اجبار کرد و هرکسی که کار نمی کرد یا سواد نداشت باید به ارتش می رفت ودر غیر این صورت باید می مرد.
اما زمان تزار:
درزمان تزار های قبل از نیکلای جامعه بسیار فئودالی بود وفراگرفتن سواد برای همه ی مردم ممکن نبود.نیکلای دوم تعداد مدارس را در هر شهر از 200 تا به 120000 رساند,کلی امکانات برای تهی دستان بوجود آورد واجازه مشارکت مردم در سیاست,راداد وسیاستی آزاد تر از هر زمان در تاریخ قرار داد.(البته الکساندر دوم هم همین کاررا کرد که در نتیجه بی جنبگی افراد از آزادی کشتنش)
روزنامه های هر قشر سیاسی با هر لحنی منتشر می شد(البته توهین به تزار ممنوع بود).البته در زمان جنگ کمی شرایط آزادی سفت وسخت شد.ولی نتیجه اقدامات آزادی دهی نیکلای این شد که مردم وارد سیاست شدند,طمع کردند وعلیه نیکلای شوریدند.درصورتی که باید با مردم روسیه به صورت کار تزار نیکلای اول یا ایوان مخوف یا پتر کبیر رفتار می شد تا دم در نیارن وانقلاب کنن.