14-07-2013، 22:25
ادوین پائول هابل E.Hubble(1953 _ 1883)
هابل در دانشگاه شیکاگو، ریاضیات و اختر شناسی آموخت و در سال 1289 هـ.ش. به عنوان دانشجوی کمک هزینه بگیر به کالج کوئین اکسفورد رفت. در 1291از اکسفورد در رشته حقوق لیسانس گرفت.در دستگاه قضایی کنتاکی پذیرفته شد و زمان کوتاهی به قضاوت پرداخت؛ سپس به رصدخانهی یرکیز در دانشگاه شیکاگو رفت. در 1296 به دریافت مدرک دکتری نایل شد. پس از خدمت در جنگ جهانی اول در رصدخانهی ماونت ویلسن در پسادینای کالیفرنیا به ج.ا. هیل پیوست. در 1304 نخستین فردی بود که روش معقول برای دستهبندی کهکشانها عرضه کرد. آن روش پایهی نظامی است که در حال حاضر به کار برده می شود.
هابل بنیانگذار اخترشناسی جدید فراسوی کهکشانها بود و نخستین فردی بود که دلایلی از راه مشاهده برای منبسط شدن جهان فراهم آورد. این موضوع را وی به صورتی که اکنون به قانون هابل معروف است، مطرح کرد.در آن قانون گفته میشود که: به فواصل میان کهکشانها به طور مداوم افزوده میشود و بنابراین جهان در حال منبسط شدن میباشد.او قانونش را در 1308 عنوان کرد و آن را بر بررسی نوری که از کهکشانهای دور دریافت میکرد، مبتنی نمود. به نسبتی که کهکشانها از کهکشان ما، که راه شیری است، دور میشوند، رنگ نور صادر از اختران این گونه کهکشانها به سوی انتهای سرخ طیف، حرکت میکنند(جابهجایی سرخ).این کشف موجب شد که وی بسیار بیشتر از اخترشناسان حرفهای معمولی شهرت به دست آورد.
وی در سال 1929م. گزارش حیرت آوری راجع به بسط جهان هستی منتشر ساخت. استیون هاوکینگ در این باره میگوید:
« هابل پس از اثبات وجود کهکشانهای دیگر ، سالهای باقی عمر خود را صرف فهرستکردن فاصله و مطالعهی طیف نوری آنها نمود. در آن هنگام بیشتر مردم انتظار داشتند که کهکشانها خط سیری کاملاً تصادفی را بپیمایند و در نتیجه شمار طیفهای انتقال یافته به سرخ، با طیفهای انتقال یافته به آبی برابر باشد.در کمال تعجب، طیف بیشتر کهکشانها،انتقال یافته به سرخ از آب درامد و به این ترتیب تقریباً همهی کهکشانها از ما دور میشوند.حیرت آورتر از آن،چیزی بود که در سال 1291م. منتشر شد: حتی میزان انتقال به سرخ طیفها نیز کمیتی تصادفی نیست؛ بلکه مستقیماً با فاصلهی کهکشان از ما متناسب است؛ به عبارت دیگر هر چه کهکشان از ما دورتر است، با سرعت بیشتری از ما فاصله میگیرد. این اکتشاف به معنای آن بود که برخلاف تصور رایج آن زمان، جهان ایستا نیست و در حقیقت مرزهای آن در حال گسترش است.فاصلهی کهکشانهای مختلف از یکدیگر ، همواره در حال افزایش است. کشف این که جهان در حال گسترش است، یکی از انقلابهای فکری بزرگ قرن بیستم بود.اگر ما مروری بر آن داشته باشیم، از این که زودتر از اینها کسی به این موضوع پی نبرده، دچار شگفتی میشویم.
هابل در دانشگاه شیکاگو، ریاضیات و اختر شناسی آموخت و در سال 1289 هـ.ش. به عنوان دانشجوی کمک هزینه بگیر به کالج کوئین اکسفورد رفت. در 1291از اکسفورد در رشته حقوق لیسانس گرفت.در دستگاه قضایی کنتاکی پذیرفته شد و زمان کوتاهی به قضاوت پرداخت؛ سپس به رصدخانهی یرکیز در دانشگاه شیکاگو رفت. در 1296 به دریافت مدرک دکتری نایل شد. پس از خدمت در جنگ جهانی اول در رصدخانهی ماونت ویلسن در پسادینای کالیفرنیا به ج.ا. هیل پیوست. در 1304 نخستین فردی بود که روش معقول برای دستهبندی کهکشانها عرضه کرد. آن روش پایهی نظامی است که در حال حاضر به کار برده می شود.
هابل بنیانگذار اخترشناسی جدید فراسوی کهکشانها بود و نخستین فردی بود که دلایلی از راه مشاهده برای منبسط شدن جهان فراهم آورد. این موضوع را وی به صورتی که اکنون به قانون هابل معروف است، مطرح کرد.در آن قانون گفته میشود که: به فواصل میان کهکشانها به طور مداوم افزوده میشود و بنابراین جهان در حال منبسط شدن میباشد.او قانونش را در 1308 عنوان کرد و آن را بر بررسی نوری که از کهکشانهای دور دریافت میکرد، مبتنی نمود. به نسبتی که کهکشانها از کهکشان ما، که راه شیری است، دور میشوند، رنگ نور صادر از اختران این گونه کهکشانها به سوی انتهای سرخ طیف، حرکت میکنند(جابهجایی سرخ).این کشف موجب شد که وی بسیار بیشتر از اخترشناسان حرفهای معمولی شهرت به دست آورد.
وی در سال 1929م. گزارش حیرت آوری راجع به بسط جهان هستی منتشر ساخت. استیون هاوکینگ در این باره میگوید:
« هابل پس از اثبات وجود کهکشانهای دیگر ، سالهای باقی عمر خود را صرف فهرستکردن فاصله و مطالعهی طیف نوری آنها نمود. در آن هنگام بیشتر مردم انتظار داشتند که کهکشانها خط سیری کاملاً تصادفی را بپیمایند و در نتیجه شمار طیفهای انتقال یافته به سرخ، با طیفهای انتقال یافته به آبی برابر باشد.در کمال تعجب، طیف بیشتر کهکشانها،انتقال یافته به سرخ از آب درامد و به این ترتیب تقریباً همهی کهکشانها از ما دور میشوند.حیرت آورتر از آن،چیزی بود که در سال 1291م. منتشر شد: حتی میزان انتقال به سرخ طیفها نیز کمیتی تصادفی نیست؛ بلکه مستقیماً با فاصلهی کهکشان از ما متناسب است؛ به عبارت دیگر هر چه کهکشان از ما دورتر است، با سرعت بیشتری از ما فاصله میگیرد. این اکتشاف به معنای آن بود که برخلاف تصور رایج آن زمان، جهان ایستا نیست و در حقیقت مرزهای آن در حال گسترش است.فاصلهی کهکشانهای مختلف از یکدیگر ، همواره در حال افزایش است. کشف این که جهان در حال گسترش است، یکی از انقلابهای فکری بزرگ قرن بیستم بود.اگر ما مروری بر آن داشته باشیم، از این که زودتر از اینها کسی به این موضوع پی نبرده، دچار شگفتی میشویم.