04-01-2014، 14:14
بالاخره بعد از مدتها توانستند به ایتالیا بروند. آنها بعد از گذراندن اوقاتی خوش در رم تصمیم گرفتند به فلورانس بروند؛ شهری تاریخی که زمانی پایتخت ایتالیا بود. شهرت این شهر به آثار معماری متعدد و مجسمههای بینظیر آن است. آنها به فلورانس رسیدند و از آنجا که قرار بود 40 موزه را در مدت کوتاهی تماشا کنند، از کلیسای سنلورنزو شروع کردند. هرچه میگذشت بیشتر مسحور زیباییهای این شهر میشدند. در نهایت به گالری یوفیزی رسیدند. در اینجا بود که پدرخانواده احساس سرگیجه و بیحالی کرده و در ادامه غش کردند. وقتی آنها را به بیمارستان منتقل کردند پزشکان تشخیص دادند كه دچار سندرم استاندال شدهاند؛ سندرمی که اغلب گردشگرانی که به این شهر میآیند دچار آن میشوند.
چرا نامش استاندال است؟
نویسنده معروف استاندال را حتما میشناسید، خالق شاهکار سرخ و سیاه. او تجربه سفر به شهر تاریخی فلورانس را در سال 1817 داشته است. استاندال بعد از بازدید از این شهر در کتابش به نام «ناپل و فلورانس: سفری از میلان تا رجیو» درباره احساسات و شرایطی که در مواجهه با آثار بینظیر این فلورانس داشت، توضیح داده است. او نوشته: «من به وجد آمده بودم. از بودنم در فلورانس و توانایی لمس مجسمههایی که پیش از این ندیده بودم به وجد آمده بودم. همه چیز با من حرف میزد. کمکم دچار تپش قلب شدم انگار یک دفعه جان از بدنم خارج شده باشد احساس کردم همین الان است که غش کنم.» این بیماری بعد از آنکه استاندال در قرن 19 آن را توصیف کرد، در سال 1979 به نام همین نویسنده ثبت شد. البته این سندرم نام دیگری هم دارد که برخی آن را به سندرم فلورانس میشناسند.
شاید به نظرتان خندهدار بیاید اما تیم روانپزشکی بیمارستان سانتاماریا در سال 1979 متوجه شدند تعداد بیمارانی با علائم مشابه زیاد شده است. آنها با بررسی 107بیمار متوجه شدند اغلب آنها گردشگر هستند و از کشورهای اروپایی دیگر برای دیدن این شهر آمدهاند و طی سفر خود با بازدید از مکانهای مختلف دچار علائمی مانند سرگیجه و حتی غش و از حال رفتن میشوند. با بررسیهای فراوان آنها متوجه شدند استاندال، نویسنده معروف و برخی نویسندگان دیگر هم این علائم را داشتهاند به همین دلیل نام سندرم استاندال را روي آن گذاشتند.
درمان به چه صورت انجام میشود؟
به نظر میرسد درمان خاصی نمیتوان برای این سندرم در نظر گرفت. علائم جسمی با درمانهای دارویی برطرف میشود اما این بیماری به نوعی شوک محسوب میشود و به همین دلیل درمانهای اورژانسی در مورد مبتلایان انجام میشود. چیزی که در این وضعیت پیش میآید تفاوت میان رؤیا و واقعیت است، یعنی در حالی که در بیماران اثرات روانی کاملا واضح و واقعی است رنجی که آنها میکشند چیزی بین واقعیت و خیال است. این سندرم ترکیبی از چند چیز از جمله استرس سفر و حساس بودن فرد است. به همین دلیل در میان افرادی که احساساتی هستند ولي احساساتشان را فرو میخورند بیشتر دیده میشود زیرا به یکباره تمام بار عاطفی که با تماشای این آثار زیبا به دست میآورند را تخلیه میکنند.
علائم این بیماری چیست؟
سندرم استاندال شرایط غیرقابل کنترل فرد در مواجهه با زیبایی است. این وضعیت تمام حواس فرد را درگیر میکند و او به طور کامل مغلوب احساساتش میشود. علائم این بیماری شامل ضربان قلب بالا، سرگیجه، غش، گیجی و توهم در مواجهه با زیبایی است. این اتفاق زمانی میافتد که فرد مقابل ساخته دست بشر یا زیبایی طبیعت قرار میگیرد. این دقیقا اتفاقی است که به طور معمول افراد در برابر زیبایی چشمگیر هنر به آن دچار میشوند. اما شاید با خودتان بگویید این یک اختلال نیست اما از آنجا که این وضعیت برای بازدیدکنندگان فلورانس زیاد اتفاق میافتد و مدام کنار مجسمه داود غش میکنند، روانپزشکان به این نتیجه رسیدهاند که میتوان آن را در رده اختلالهای روانی قرار داد. طیف گسترده علائم جسمی و روحی که میتوان اضطراب، سردرگمی و فراموشی موقت را هم به آن اضافه کرد در صورت تشدید علائم میتواند به پارانویا و در موارد معدودی توهم و جنون موقت هم بينجامد.
شیوع استاندال چقدر است؟
به نظر میرسد این رنج جسمی و روانی تنها افراد خاصی را درگیر میکند. چنانکه در آماری که روانپزشکان بیمارستان سانتاماریا از میزان مبتلایان اعلام کردهاند تنها اروپاییهایی که از شهر فلورانس دیدن کردند دچار این مشکل شدند و ظاهرا آمریکاییها یا حتی گردشگران شرقی نسبت به این بیماری ایمن هستند. مبتلایان معمولا مردان و زنان بین 26 تا 40 سال هستند که به ندرت خانهشان را ترک کردهاند و اغلب هم اذعان میکنند که در گذشته درمان روانی دریافت کردهاند. این افراد نباید نگران باشند چون بعد از 2 تا 3 روز علائم تمام میشود. آنها به محض بازگشت به شهر خودشان کمکم بهبود مييابند.
توصیه رهبران تور به گردشگران
رهبران تور معمولا به گردشگرانی که به ایتالیا میروند توصیه میکنند که برنامه بازدید از مناظر زیبا را در یک روز انجام ندهند و دوستداران هنر، زمان خود را بین دیدن مکانهای هنری و دیگر فعالیتها مانند خرید کردن تقسیم کنند. با این کار احتمال بروز علائم استاندال کاهش مییابد. این بیماری ظاهرا در افرادی که علائم استرس را در طول سفر نشان میدهند بیشتر دیده میشود. سندرمهای مشابه این بیماری شامل سندرم پاریس است. این سندرمها هم گردشگران را مبتلا میکند. توصیه دیگر برگزارکنندگان تورهای کشورهای تاریخی این است که پیش از سفر درباره مقصد مورد نظر و آنچه قرار است ببینند، مطالعه کنند. در برخی موارد علائم سندرم به قدری شدید است که منجر به بستری شدن بیمار و استفاده از داروهای ضدافسردگی میشود.
استاندال در ادبیات و سینما
کمدین معروف نورم مکدونالد نیز به این سندرم مبتلا شده است او از آنجا که خود را در زندگی نیز فردی عاطفی میداند تصور میکند این واکنش عاطفی شدید به هنر هم از آنجا ناشی میشود. سندرم استاندال سوژه فیلم ترسناکی با همین نام و محصول سال 1996 است که داریو آرجنتو آن را کارگردانی کرده است. رابرت ویسکوزی هم در رمان Astoria به این بیماری اشاره کرده است. در سال 2005 یک نورولوژیست برزیلی در مقالهاي نوشت که شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فئودور داستایوفسکی هم از سندرم استاندال رنج میبرده است. شواهد مبنی بر این است که داستایوفسکی بعد از دیدن موزه بازل و مجسمه مسیح دچار علائم سندرم استاندال شده است. ظاهرا این بیماری نویسندگان را بیشتر درگیر میکند چون در مقاله دیگری هم عنوان شد مارسل پروست با بازدید از شهر فلورانس، دچار علائمی شده که حالا نشاندهنده سندرم استاندال است.
چرا نامش استاندال است؟
نویسنده معروف استاندال را حتما میشناسید، خالق شاهکار سرخ و سیاه. او تجربه سفر به شهر تاریخی فلورانس را در سال 1817 داشته است. استاندال بعد از بازدید از این شهر در کتابش به نام «ناپل و فلورانس: سفری از میلان تا رجیو» درباره احساسات و شرایطی که در مواجهه با آثار بینظیر این فلورانس داشت، توضیح داده است. او نوشته: «من به وجد آمده بودم. از بودنم در فلورانس و توانایی لمس مجسمههایی که پیش از این ندیده بودم به وجد آمده بودم. همه چیز با من حرف میزد. کمکم دچار تپش قلب شدم انگار یک دفعه جان از بدنم خارج شده باشد احساس کردم همین الان است که غش کنم.» این بیماری بعد از آنکه استاندال در قرن 19 آن را توصیف کرد، در سال 1979 به نام همین نویسنده ثبت شد. البته این سندرم نام دیگری هم دارد که برخی آن را به سندرم فلورانس میشناسند.
شاید به نظرتان خندهدار بیاید اما تیم روانپزشکی بیمارستان سانتاماریا در سال 1979 متوجه شدند تعداد بیمارانی با علائم مشابه زیاد شده است. آنها با بررسی 107بیمار متوجه شدند اغلب آنها گردشگر هستند و از کشورهای اروپایی دیگر برای دیدن این شهر آمدهاند و طی سفر خود با بازدید از مکانهای مختلف دچار علائمی مانند سرگیجه و حتی غش و از حال رفتن میشوند. با بررسیهای فراوان آنها متوجه شدند استاندال، نویسنده معروف و برخی نویسندگان دیگر هم این علائم را داشتهاند به همین دلیل نام سندرم استاندال را روي آن گذاشتند.
درمان به چه صورت انجام میشود؟
به نظر میرسد درمان خاصی نمیتوان برای این سندرم در نظر گرفت. علائم جسمی با درمانهای دارویی برطرف میشود اما این بیماری به نوعی شوک محسوب میشود و به همین دلیل درمانهای اورژانسی در مورد مبتلایان انجام میشود. چیزی که در این وضعیت پیش میآید تفاوت میان رؤیا و واقعیت است، یعنی در حالی که در بیماران اثرات روانی کاملا واضح و واقعی است رنجی که آنها میکشند چیزی بین واقعیت و خیال است. این سندرم ترکیبی از چند چیز از جمله استرس سفر و حساس بودن فرد است. به همین دلیل در میان افرادی که احساساتی هستند ولي احساساتشان را فرو میخورند بیشتر دیده میشود زیرا به یکباره تمام بار عاطفی که با تماشای این آثار زیبا به دست میآورند را تخلیه میکنند.
علائم این بیماری چیست؟
سندرم استاندال شرایط غیرقابل کنترل فرد در مواجهه با زیبایی است. این وضعیت تمام حواس فرد را درگیر میکند و او به طور کامل مغلوب احساساتش میشود. علائم این بیماری شامل ضربان قلب بالا، سرگیجه، غش، گیجی و توهم در مواجهه با زیبایی است. این اتفاق زمانی میافتد که فرد مقابل ساخته دست بشر یا زیبایی طبیعت قرار میگیرد. این دقیقا اتفاقی است که به طور معمول افراد در برابر زیبایی چشمگیر هنر به آن دچار میشوند. اما شاید با خودتان بگویید این یک اختلال نیست اما از آنجا که این وضعیت برای بازدیدکنندگان فلورانس زیاد اتفاق میافتد و مدام کنار مجسمه داود غش میکنند، روانپزشکان به این نتیجه رسیدهاند که میتوان آن را در رده اختلالهای روانی قرار داد. طیف گسترده علائم جسمی و روحی که میتوان اضطراب، سردرگمی و فراموشی موقت را هم به آن اضافه کرد در صورت تشدید علائم میتواند به پارانویا و در موارد معدودی توهم و جنون موقت هم بينجامد.
شیوع استاندال چقدر است؟
به نظر میرسد این رنج جسمی و روانی تنها افراد خاصی را درگیر میکند. چنانکه در آماری که روانپزشکان بیمارستان سانتاماریا از میزان مبتلایان اعلام کردهاند تنها اروپاییهایی که از شهر فلورانس دیدن کردند دچار این مشکل شدند و ظاهرا آمریکاییها یا حتی گردشگران شرقی نسبت به این بیماری ایمن هستند. مبتلایان معمولا مردان و زنان بین 26 تا 40 سال هستند که به ندرت خانهشان را ترک کردهاند و اغلب هم اذعان میکنند که در گذشته درمان روانی دریافت کردهاند. این افراد نباید نگران باشند چون بعد از 2 تا 3 روز علائم تمام میشود. آنها به محض بازگشت به شهر خودشان کمکم بهبود مييابند.
توصیه رهبران تور به گردشگران
رهبران تور معمولا به گردشگرانی که به ایتالیا میروند توصیه میکنند که برنامه بازدید از مناظر زیبا را در یک روز انجام ندهند و دوستداران هنر، زمان خود را بین دیدن مکانهای هنری و دیگر فعالیتها مانند خرید کردن تقسیم کنند. با این کار احتمال بروز علائم استاندال کاهش مییابد. این بیماری ظاهرا در افرادی که علائم استرس را در طول سفر نشان میدهند بیشتر دیده میشود. سندرمهای مشابه این بیماری شامل سندرم پاریس است. این سندرمها هم گردشگران را مبتلا میکند. توصیه دیگر برگزارکنندگان تورهای کشورهای تاریخی این است که پیش از سفر درباره مقصد مورد نظر و آنچه قرار است ببینند، مطالعه کنند. در برخی موارد علائم سندرم به قدری شدید است که منجر به بستری شدن بیمار و استفاده از داروهای ضدافسردگی میشود.
استاندال در ادبیات و سینما
کمدین معروف نورم مکدونالد نیز به این سندرم مبتلا شده است او از آنجا که خود را در زندگی نیز فردی عاطفی میداند تصور میکند این واکنش عاطفی شدید به هنر هم از آنجا ناشی میشود. سندرم استاندال سوژه فیلم ترسناکی با همین نام و محصول سال 1996 است که داریو آرجنتو آن را کارگردانی کرده است. رابرت ویسکوزی هم در رمان Astoria به این بیماری اشاره کرده است. در سال 2005 یک نورولوژیست برزیلی در مقالهاي نوشت که شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فئودور داستایوفسکی هم از سندرم استاندال رنج میبرده است. شواهد مبنی بر این است که داستایوفسکی بعد از دیدن موزه بازل و مجسمه مسیح دچار علائم سندرم استاندال شده است. ظاهرا این بیماری نویسندگان را بیشتر درگیر میکند چون در مقاله دیگری هم عنوان شد مارسل پروست با بازدید از شهر فلورانس، دچار علائمی شده که حالا نشاندهنده سندرم استاندال است.