زیبا ترین پاییزِ من،
تسلیم می شم با نگات...
من بغض می بینم فقط ،
از لابه لای خنده هات...
وقتی سکوت می کنم ،
دارم به گریه می رسم...
تقصیر دستای تو شد ،
حالا اگه دلواپسم...
از دِی ماه ِ لعنتی ،
دلگـــیر تر از بهمنم...
وقتی که از این خاطره ،
بوی تورو می ده تنم ...
من روز خویش را با آفتاب خیال تو
که از مشرق رویا دمیده است
آغاز می کنم...
برای تو می نویسم و تو با دل بخوان...
با تو راه می روم در امتداد آرزو و حرف می زنم
و از شوق این فکر محال
که دستم به دست توست!
جای راه رفتن
پــــــــرواز می کنم!
آن لحظه ها که مات ، ورق میزنم خیالم را میان تنهایی ام
یا در میان جمع
خاموش می نشینم
ملودی نگاه تو را زمزمه می کنم...
گاهی در میان ازدحام دردهایم
غیر ازتو ، هر چه هست را فراموش میکنم...
# مـن # صبـــورمـ امــا ...
بہ خـدا # دستـــ_خودمـ نیستـــ اگر مےرنجمـ
# مـن # صبــورمـ امــا ...
بےدلیل از قفس ڪهنہ شبـــ مےترسمـ
بی دلیل از همه # تیرگی # تلخ_غروبـــ
و # چراغی ڪہ # تـو را از شبــ متروڪ # دلمــ دور ڪنـد مےترسمــ
# مـن # صبــورمـ امــا ...
شبـ ـهایِ مـ ـن
خـ ـلاصه میشـ ـود در ورقـ ـهایِ دفـ ـترم...
میـ ـانِ انبـ ـوهِ خاطـ ـراتم...
بـ ـا یـ ـک فـ ـنجان قهـ ـوه تلـ ـخ...
و یکـ ـ علامـ ـت تعجـ ـب بـ ـزرگ
مقـ ـابلِ باورهـ ـایم!
امـ ـا...
تـ ـو...
کجـ ـایِ شبـ ـهایِ مـ ـن جـ ـا خـ ـوش کـ ـرده ای؟!
کـ ـه شبـ ـهایم..
اینگـ ـونه بـ ـه سـ ـانِ یـ ـک قـ ـرن میگـ ـذرند؟
"من"
#کوچه هاییست که با تو…
#سفرهاییست که با تو…
#روزهاییست که با تو…
#شبهاییست که با تو…
#عاشقانه هاییست که با تو…
نگشته ام !
نرفته ام !
سر نکرده ام !
آرام نیافته ام !
نگفته ام !
مى بینى چقدر با #تو کار دارم ؟
#زودتر بیا ...
[rtl]احساس نَـ ـ ـ ـــبودَنت
[/rtl]
تمام غزلهایم را تَمَســـ ـ ـخُر میکند...
قافیه ها را باید بدون تـُ ـو
به دار کشید!!!
قصه ی لیلی و مجنون
چند صباحی است که به خوابـــ ـ ـ رفته...
باید تیشه ی بـ ُـ ـ ــغض بر دوش گرفت
[rtl]فَرهــــادیــ ـ ـ دیگر باید...![/rtl]
[rtl][/rtl]
ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣــﻴﻦ ﻣﻦ
ﮐــﺴﯽ ﺑﻮﺳــﻪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﺑﻠﺪ ﻧـﻴﺴﺖ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣـــثل ﺁﻟــﻤﺎﻥ پل ﻋـــﺸﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﺯﮔﻞ ﺭﺯ ﻫﻠﻨﺪﯼ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻋــﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻳــﻨﮑﻪ
ﺑﺨﺎﻃــﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺕ
ﻣﻌﺸـﻮﻗـﺖ ﺭﺍ ﻓـﻘﻂ
ﺍﺯپشت ﮔﻮﺷـﯽ ﺑﻮﺳــﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷـﯽ
[rtl]اینکه باید فراموشت میکردم را[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]فراموش کردم...[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]تو[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]تکراری ترین حضور روزگار منی[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]عجیب به بودن تو[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]از آن سوی فاصله ها[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]خو گرفته ام...[/rtl]
[rtl][/rtl]
زنــدگـی چــه اتـــفـــاق غــــم انــگــیــزی ســت
وقـتــی تــنـهــایی ات سـال هـا از تــو بـزرگتــر بـــاشـــد
!
تسلیم می شم با نگات...
من بغض می بینم فقط ،
از لابه لای خنده هات...
وقتی سکوت می کنم ،
دارم به گریه می رسم...
تقصیر دستای تو شد ،
حالا اگه دلواپسم...
از دِی ماه ِ لعنتی ،
دلگـــیر تر از بهمنم...
وقتی که از این خاطره ،
بوی تورو می ده تنم ...
من روز خویش را با آفتاب خیال تو
که از مشرق رویا دمیده است
آغاز می کنم...
برای تو می نویسم و تو با دل بخوان...
با تو راه می روم در امتداد آرزو و حرف می زنم
و از شوق این فکر محال
که دستم به دست توست!
جای راه رفتن
پــــــــرواز می کنم!
آن لحظه ها که مات ، ورق میزنم خیالم را میان تنهایی ام
یا در میان جمع
خاموش می نشینم
ملودی نگاه تو را زمزمه می کنم...
گاهی در میان ازدحام دردهایم
غیر ازتو ، هر چه هست را فراموش میکنم...
# مـن # صبـــورمـ امــا ...
بہ خـدا # دستـــ_خودمـ نیستـــ اگر مےرنجمـ
# مـن # صبــورمـ امــا ...
بےدلیل از قفس ڪهنہ شبـــ مےترسمـ
بی دلیل از همه # تیرگی # تلخ_غروبـــ
و # چراغی ڪہ # تـو را از شبــ متروڪ # دلمــ دور ڪنـد مےترسمــ
# مـن # صبــورمـ امــا ...
شبـ ـهایِ مـ ـن
خـ ـلاصه میشـ ـود در ورقـ ـهایِ دفـ ـترم...
میـ ـانِ انبـ ـوهِ خاطـ ـراتم...
بـ ـا یـ ـک فـ ـنجان قهـ ـوه تلـ ـخ...
و یکـ ـ علامـ ـت تعجـ ـب بـ ـزرگ
مقـ ـابلِ باورهـ ـایم!
امـ ـا...
تـ ـو...
کجـ ـایِ شبـ ـهایِ مـ ـن جـ ـا خـ ـوش کـ ـرده ای؟!
کـ ـه شبـ ـهایم..
اینگـ ـونه بـ ـه سـ ـانِ یـ ـک قـ ـرن میگـ ـذرند؟
"من"
#کوچه هاییست که با تو…
#سفرهاییست که با تو…
#روزهاییست که با تو…
#شبهاییست که با تو…
#عاشقانه هاییست که با تو…
نگشته ام !
نرفته ام !
سر نکرده ام !
آرام نیافته ام !
نگفته ام !
مى بینى چقدر با #تو کار دارم ؟
#زودتر بیا ...
[rtl]احساس نَـ ـ ـ ـــبودَنت
[/rtl]
تمام غزلهایم را تَمَســـ ـ ـخُر میکند...
قافیه ها را باید بدون تـُ ـو
به دار کشید!!!
قصه ی لیلی و مجنون
چند صباحی است که به خوابـــ ـ ـ رفته...
باید تیشه ی بـ ُـ ـ ــغض بر دوش گرفت
[rtl]فَرهــــادیــ ـ ـ دیگر باید...![/rtl]
[rtl][/rtl]
ﺩﺭ ﺳﺮﺯﻣــﻴﻦ ﻣﻦ
ﮐــﺴﯽ ﺑﻮﺳــﻪ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ ﺑﻠﺪ ﻧـﻴﺴﺖ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣـــثل ﺁﻟــﻤﺎﻥ پل ﻋـــﺸﻖ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﺯﮔﻞ ﺭﺯ ﻫﻠﻨﺪﯼ ﻫﻢ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻋــﺸﻖ ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻳــﻨﮑﻪ
ﺑﺨﺎﻃــﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮﺕ
ﻣﻌﺸـﻮﻗـﺖ ﺭﺍ ﻓـﻘﻂ
ﺍﺯپشت ﮔﻮﺷـﯽ ﺑﻮﺳــﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷـﯽ
[rtl]اینکه باید فراموشت میکردم را[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]فراموش کردم...[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]تو[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]تکراری ترین حضور روزگار منی[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]عجیب به بودن تو[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]از آن سوی فاصله ها[/rtl]
[rtl] [/rtl]
[rtl]خو گرفته ام...[/rtl]
[rtl][/rtl]
زنــدگـی چــه اتـــفـــاق غــــم انــگــیــزی ســت
وقـتــی تــنـهــایی ات سـال هـا از تــو بـزرگتــر بـــاشـــد
!