رشوه خواری
یکی از بلاهای بزرگی که از زمان گذشته تاکنون دامن گیر انسان شده و امروز نیز با سرعت افزونتری در حرکت است و ادامه دارد، موضوع رشوه خواری است که همین موضوع از شدیدترین سدهای اجرا شدن عدالت در جامعه ما و سایر جوامع بشری جهان بوده و هست. همچنین این مسئله علت ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی شده است به گونه ای که اصولا قوانین که باید در حفظ بهره دهی طبقات کم درآمد باشد، متأسفانه به سود طبقات قدرتمند به کار میافتد. عده ای از اشخاص مشکل خود را با پول حل میکنند و به آسودگی از قانون عبور میکنند. این پول گاهی به قاضی داده میشود، پرونده از این رو به آن رو میشود و ناحق جای حق نشسته، عدالت سر بریده میشود؛ گاهی به مأمور اداری داده میشود؛ گاهی به مأمور انتظامی یا فلان ناظر، فلان مهندس، فلان مأمور آگاهی یا راهنمایی و رانندگی، فلان نگهبان و... پرداخت میشود.
از آن جا که رشوه، در جایی است که حق، ناحق میشود، از گناهان کبیره در حد شرک است و هر مالی به عنوان رشوه به دست آید (چه کم و چه زیاد چه نقدی و چه جنسی و چه حقوقی) حرام، حقالناس و از مظالم عباد است. اگر شخصی بخواهد از آن توبه کند، باید تمام اموالی را که از این طریق به دست آورده است، به صاحبانش بازگرداند و اگر او را نمیشناسد، صدقه بدهد. به هر حال باید مال و زندگی خود را پاک کند وگرنه در قیامت گرفتار خواهد شد.
قرآن کریم رشوه خواری را در این آیه شریفه، نهی کرده است: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّام» (37) مال یکدیگر را به ناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید که به وسیله رشوه و زور، پاره هایی از مال مردم را بخورید، با این که شما باطل بودن دعوی خود را میدانید.
امام صادق (ع) آن را کفر دانسته و فرمودهاند: «فَأَمَّا الرِّشَا فِی الْحُکْمِ فَهُوَ الْکُفْرُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ.»(38) رشوه دادن در حکم و قضاوت به منزله کفر به خداست. رسول خدا (ص) فرمودند: «ایاکم والرشوه فا نها محض الکفر ولا یشم صاحب الرشوه ریح الجنه» (39) از رشوه گرفتن بپرهیزید؛ زیرا کفر خالص است و رشوه دهنده بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.
رشوه دهنده مجرم است
همان گونه که در رباخواری، تنها ربا گیرنده مجرم نیست، در رشوه نیز چند گروه مقصرند؛ یعنی هم رشوه دهنده، هم رشوه گیرنده و هم واسطه. رسول خدا (ص) در احادیثی فرمودند: «لعن الله الراشی والمرتشی والراشی الذی یمشی بینهما» (40)؛ خداوند رشوه دهنده، رشوه گیرنده و آن کسی را که میان آن دو دلال است، لعنت کرده است.
بنابراین، کسانی را که گرفتار این بلای خانمانسوز شدهاند و اموالی را از این راه بدست آوردهاند، باید بدانند که تمام آنها حقالناس است و ایشان بدهکار مردم هستند و باید خود را قبل از مرگ خلاص کنند.
غش و کلاه برداری
غش نمودن با دیگری به معنای ظاهر نمودن چیزی است خلاف آنچه پنهان نموده است، غش به معنای زینت نمودن و زیبا جلوه دادن چیزی است که خلاف مصلحت میباشد، غش به معنای خدعه و خیانت است.
روشن است که ورود هر گونه خیانت و تقلب در امر معاملات، ستونهای اطمینان و اعتماد عمومی را –که بزرگترین پشتوانه اقتصادی ملتهاست – متزلزل و ویران میسازد و ضایعات غیر قابل جبرانی برای جامعه به بار میآورد، لذا اسلام با هرگونه تقلب و خیانت مخالفت کرده است، و یکی از فعالیتهای اقتصادی که در شرع مقدس ممنوع گردیده و بدین وسیله آزادیهای اقتصادی، کنترل محتوا میشود، آن است که انسان از راه فریب و نیرنگ، خیانت و غش در معامله و ثروت به دست نیاورد. و مقصود از غش در معامله آن است که جنس بد را داخل جنس خوب یا به جای جنس خوب معامله کند و یا عیب جنس خود را بپوشاند.
روزی رسول خدا (ص) به بازار مدینه عبور میکرد، چشمش به طعامی «مانند نخود» افتاد، دید بسیار پاکیزه و مرغوب است، پرسیدند: قیمت این طعام چند است؟ در همین هنگام خداوند به او وحی کرد دستت را داخل آن طعام کن و زیر آن را رو بیاور، پیامبر چنین کرده، ناگهان دید زیر آن پست و نامرغوب است به آن بازاری رو کرد و فرمود : «مَا أَرَاکَ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعْتَ خِیَانَةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمِینَ» (41)؛ تو را نمینگرم مگر اینکه خیانت و نیرنگ به مسلمین را در اینجا جمع کرده ای. روز دیگر از بازار عبور کرد، طعامی را میان کیسه بزرگی دید، دستش را داخل آن نمود، دستش تر شد، دریافت زیر طعام را آب زدهاند و نمناک است، به فروشنده فرمود: این چه طعامی است که رویش خشک است و زیرش تر است؟ او عرض کرد: باران بر آن باریده است پیامبر (ص) فرمود: چرا آن قسمت تر را نشان مشتریان نداده ای تا بنگرند؟ «کسی که با مسلمانان نیرنگ کند از ما نیست.»(42)
غش در معامله
در حال حاضر، انواع کلاه برداریهای مدرن و غیر مدرن رواج یافته و از آن جمله میتوان به کلاه برداریهای الکترونیکی، اینترنتی و... اشاره کرد. فروختن خانه دیگری به نام خود، جعل سند، پرونده سازی، بازی با چک و وام، بالا کشیدن پول بانکها، تأسیس شرکتهای دروغین، گرفتن انواع وامها و گرفتن سودهای کلان به نام شرکت، مخلوط کردن جنس بد و خوب، فروختن جنس ایرانی با نام و مارک خارجی و... از مصادیق خوردن مال مردم به باطل، فریب کاری و غش در معامله است که در احادیث به شدت از آن نهی شده است.
رسول خدا (ص) فرمودند: «وَ مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِرَاءٍ أَوْ بَیْعٍ فَلَیْسَ مِنَّا وَ یُحْشَرُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ الْیَهُودِ لِأَنَّهُمْ أَغَشُ الْخَلْقِ لِلْمُسْلِمِین» (43)؛ هرکس در خرید و فروش، در حق مسلمانی خیانت کند، از ما نیست و قیامت با یهود محشور میشود؛ زیرا یهودیان بیشتر از هرکس به مسلمانان خیانت میکنند.
همچنین فرمودند: هرکس بخوابد در حالی که در دل او قصد خیانت به برادر مسلمانش باشد در غضب خداوند به سر میبرد تا وقتی که توبه کند. (44)
خیانت در فروش آرد
وقتی شخص آرد فروشی که در کارش تقلب میکرد، حضور امام صادق (ع) رسید، حضرت به او فرمودند: «إِیَّاکَ وَ الْغِشَّ؛ فَإِنَّ مَنْ غَشَ، غُشَ فِی مَالِهِ، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَالٌ، غُشَّ فِی أَهْلِهِ».(45)؛ از تقلب و خیانت، دوری کن؛ زیرا هرکس در حق دیگران خیانت کند، به مال خودش خیانت میشود و اگر مال نداشته باشد، به ناموسش خیانت میشود.
البته در زمان ما که آرد را دولت به نانوا میدهد، اگر نانوا بر خلاف قانون، آرد را بفروشد خیانت دیگری کرده است. (45)
آثار غش
رسول خدا (ص) فرمودند: «وَ مَنْ غَشَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ وَ وَکَلَهُ إِلَی نَفْسه» (46)؛ هرکس به مسلمانی خیانت کند خداوند برکت را از روزیش بر میدارد و زندگی اش را پریشان و فاسد مینماید و او را به خویش وا می گذارد؛ و در روایت دیگر فرمود: کسی که جنس معیوبی را بفروشد و عیب آن را نگوید: دائما در معرض خشم خداوند است و همواره ملائکه او را لعنت میکنند. (47)
سرانجام غش
در کربلا تاجری به تجارت اشتغال داشت که خود میگوید: من سرمایه زیادی داشتم و علت ترقی سرمایهام این بود که در یکی از سالهای گذشته مرضی در کربلا شایع شد که اطبا درمان آن را به آب لیمو منحصر کردند. از این جهت آب لیمو بسیار گران و کمیاب شد. من مقداری آب لیمو داشتم، مقداری دوغ با آن مخلوط کردم و به قیمت آبلیموی خالص فروختم. و از آنجا که فروش آب لیمو به مغازه من منحصر شده بود و همه به سراغ من میآمدند من هم آبلیموی مخلوط با دوغ را میفروختم و از این راه به سرمایه داری بزرگ مشهور شدم تا آنکه به بیماری مبتلا گردیدم و هر چه داشتم فروختم و دیگر چیزی برایم باقی نماند جز مقدار کالایی که بفروشند و برایم خرج کنند. (48)
دروغ و قسم راهی برای کلاه برداری
متأسفانه در بازار مسلمانان، دروغ گویی و قسم یاد کردن، فراوان دیده میشود و این دو، راهی برای کلاه برداری و فریب خریدار یا فروشنده و سوء استفاده از مقدسات برای خالی کردن جیب مشتری است.
رسول خدا (ص) فرمودند: بازرگانان همانند گناه کاران هستند. پرسیدند: یا رسول الله! مگر خداوند تجارت را حلال نفرموده است؟ فرمودند: چرا ولی آنها در فروش جنس خود، دروغ میگویند، قسم میخورند و گناه میکنند. (49) همچنین فرمودند: سه گروه اند که خداوند، نظر رحمت به آنان ندارد؛ از جمله کسی که سرمایه خود را با دروغ گفتن نابود میکند. (50)
ای فروشندگان قسم را کم کنید؛ زیرا قسم خوردن سرمایه و سود را تباه میکند. (51)
امام باقر علیهالسلام فرمودند: «واجتَنِب الحَلفَ فِإنَّ الیَمینَ الفاجِرَة توُرِثُ صاحبها النَّارَ.»(52)؛ از قسم خوردن پرهیز کن؛ زیرا قسم دروغ، سبب به جهنم افتادن آدمی میشود ...
امانت داری
امانت سرمایه اصلی جامعه انسانی و سبب پیوند مردم با یکدیگر و نظم معاش و معاد آنهاست، در حالی که خیانت، آتش سوزانی است که همه پیوندها را از میان میبرد، و سبب هرج و مرج جامعه و فقر و ضعف و بدبختی است. امانت از صفاتی است که هم در رابطه با خلق با خالق و هم انسانها نسبت به یکدیگر و هم انسان نسبت به خودش و هم نسبت به محیط زیست او صادق است. کتابهای آسمانی و آیینهای الهی امانتهای خدا در نزد مردم است.
نعمتهای معنوی و مادی که خداوند در جسم و جان انسان آفریده همه امانتهای او هستند. اموال و ثروتهای مردم و پست ها و مقامهای اجتماعی، امانتهایی است که مردم، مأمور به حفظ آنها هستند. با توجه به وسعت مفهوم امانت و خیانت و گسترش دامنهی آن در ابعاد مختلف، اهمیت این فضیلت بیش از پیش آشکار میشود. در قرآن کریم جزء اوصاف برجسته مومنین آمده: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون» (53) آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند. «انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها» (54)؛ خداوند به شما فرمان میدهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید.
مهمترین وآشکارترین اثر امانت، مسأله اعتماد است. میدانیم که در زندگی اجتماعی انسان، کار، تعاون و همکاری، برای مبارزه با مشکلات و بهره گیری هرچه بیشتر از مواهب حیات است، مسأله اعتماد نقش اصلی را ایفا میکند؛ چراکه اگر اعتماد متقابل نباشد، جامعهی بشری به جهنم سوزانی تبدیل میشود که همه از یکدیگر وحشت دارند و به جای این که نیروها در جهت سازندگی به کار بیفتند، در جهت پیشگیری از این وحشت به کار گرفته خواهد شد.
به تعبیر دیگر جامعه انسانی بدون اعتماد متقابل، همه چیز خود را از دست میدهد، هرچند همه امکانات را در اختیار داشته باشد، و به عکس با داشتن اعتماد متقابل، همه چیز دارد، هر چند به ظاهر فاقد امکانات باشد. پایه و اساس این اعتماد دو چیز است: 1- امانت 2- صداقت (55). قال لقمان: «یَا بُنَیَّ أَدِّ الْأَمَانَةَ تَسْلَمْ لَکَ دُنْیَاکَ وَ آخِرَتُکَ وَ کُنْ أَمِیناً تَکُنْ غَنِیّا» (56)؛ لقمان به پسرش وصیت میکند: پسرم! امانت را ادا کن تا دنیا وآخرت تو سالم باشد، و امین باش تا غنی شوی.
حضرت علی (ع) فرمودند: «وَ الْأَمَانَةُ تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِیَانَةُ تَجُرُّ الْفَقْر» (57)؛ امانت داری رزق و روزی میآورد و خیانت مایه فقر است.
حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «أَرْبَعٌ لَا تَدْخُلُ بَیْتاً وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا خَرِبَ وَ لَمْ یُعْمَرْ بِالْبَرَکَةِ الْخِیَانَةُ وَ السَّرِقَةُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الزِّنَاء» (58)؛ چهار چیز است که اگر یکی از آنها در خانه ای وارد شود، ویران میگردد و هرگز برکات الهی، آن را آباد نخواهد کرد؛ خیانت، دزدی، شرب خمر، زنا. نیز بدیهی است جامعه ای که یکی از این چهار چیز یا همه آنها در آن وارد شود مشمول همین حکم است؛ ویران میگردد و از برکت خالی میشود. این نکته نیز قابل دقت است همان گونه که امانت داران باید در امانت خیانت نکنند، امانت گذاران نیز باید به هوش باشند که امانت خویش را به دست چه کسی می سپرند؛ اگر امانتش را در انسان بد سابقه ای بسپرد و او در امانت خیانت کند، باید خویشتن را ملامت کند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمودند «مَنِ ائْتَمَنَ غَیْرَ أَمِینٍ، فَلَیْسَ لَهُ عَلَی اللَّهِ ضَمَانٌ، لِأَنَّهُ قَدْ نَهَاهُ أَنْ یَأْتَمِنَه». (59) کسی که امانت خویش را به غیر امین بسپارد خدا ضامن حفظ آن نیست زیرا خدا او را از سپردن امانت به چنین کسی نهی کرده است. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «من ائْتَمَنَ غَیْرَ مُؤْمِنٍ فَلَا حُجَّةَ لَهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» (60)؛ کسی که فرد غیر امین را امین بشمرد و امانتش را به او بسپارد، مال خود را ضایع کرده و حجتی در برابر پروردگار ندارد.
رباخواری
رباخواری یکی از اعمال غیرشرعی است که از مصادیق روشن حق الناس محسوب میشود. ربا یعنی زیاده خواهی در قرض– که رایج ترین آن است یا زیاده خواهی در طلا و نقره یا زیاده خواهی که قابل وزن کردن است. این زیاده خواهی به این دلیل که در برابرش کار انجام نشده و تصاحب مال دیگری است، حرام و از مظالم عباد است و باید به صاحبانش باز گردانده شود همچنین اگر بر اثر گردش بازار به دست هزاران نفر رسیده باشد، باید آن را به مالک اول برگرداند و هم در صورت اطلاع مسئول، بدهکار و در گناه شریک اند. قرآن کریم ربا خواری را به شدت نهی کرده و آن را در حکم جنگ با خدا و رسول او دانسته است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین» (61)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و اگر مومن هستید باقی مانده ربا را ترک کنید پس اگر ترک نکنید به جنگ با خدا و رسول او اذن دادهاید. قرآن کریم شرح میدهد که انسان ربا خوار مانند آدمی که نمی تواند روی پای خود بایستد، وارد صحرای محشر میشود: «الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُوم» (62)؛ کسانی که ربا میخورند، بر نخیزند مگر مانند کسی که به وسوسه شیطان دیوانه شده است وآنان به این سبب، در این عمل زشت (ربا خوری) هستند که گویند: میان تجارت و ربا هیچ فرقی نیست؛ حال آنکه خداوند تجارت را حلال و ربا راحرام کرده است. هر کس پس از آن که اندرز خدا به او رسد و از این عمل دست کشد، خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کار او با خدای مهربان است و کسانی که از این کار دست نکشند اهل جهنم اند و در آن جاوید هستند. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «اُخبَث المَکاسِب کَسبَ الِّربَا» (63)؛ خبیثترین شغلها ربا خواری است.
حق الناس درامور آبرویی
آبروی مسلمان
مظلمه انواعی دارد که دو نوع مهم آن؛ یعنی مظلمه های جانی و مالی را بیان کردیم؛ ولی مهم تر از آن دو، مظلمه های حیثیتی است که به آبرو و شخصیت انسان مربوط میشود. آری کلیه اعمالی که به نوعی آبروی افراد را از بین میبرد و او را در اجتماع بی اعتبار میسازد و شخصیت او را ویران میسازد، حرام است و از مصادیق حق الناس شمرده میشود. متأسفانه بسیار دیده میشود که افراد به راحتی به همدیگر دروغ میگویند یا آنکه پشت سر هم غیبت کرده، اهانت و کینه ورزی میکنند که همه اینها جزء حق الناس است و ریختن آبروی مومن به حساب آمده، عامل بسیاری از بدبختیها میشود.
ارزش مومن
انسان از حرمت بالایی بر خوردار است پس باید شخصیت او حفظ گردد. انسان با ایمان اینقدر با ارزش است که نمیتوان روی آن قیمت گذاری کرد و آسیب به او، آسیب به ایمان اوست. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند «مَن اَذَا مُومِنَا فَقَد اَذَانِی» (64)؛ هرکس مومنی را آزار دهد مرا اذیت کرده است. همچنین فرمودند: «مَن اَحَزن مُومِنا ثُم اَعطاهَ الدُنیا لَم یَکُن ذَلک کَفارتُه ولَم یُوجَر عَلیَه» (65)؛ اگر کسی فرد با ایمانی را غصه دار کند، آنگاه همه دنیا را به او ببخشد کفاره کارش نخواهد بود.
حتی نگاه تند و خشم آلود به مؤمن جایز نیست. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمودند «مَنْ نَظَرَ إِلَی مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه» (66)؛ هرکس به مؤمن، خوفناک نگاه بکند، خداوند او را در قیامت روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست خائف میکند. امام صادق (علیه السلام) از قول خداوند متعال فرمودند: «لِیَأْذَنْ به حربٍ مِنِّی مَنْ آذی عَبْدِیَ الْمُؤْمِن» (67)؛ کسی که بنده مؤمن من را بیازارد به من اعلان جنگ کرده است.
بعضی چیزها بسیار گران بدست میآیند؛ ولی بسیار ارزان از دست میروند. شاید نتوان باور کرد که پس از ایمان، چیزی گرانتر از آبروی یک فرد مسلمان وجود نداشته باشد. آبروی یک فرد، محصول یک عمر زندگی، تلاش و سختی است که ممکن است در یک لحظه از دست برود؛ بنابراین گناهی نیز بالاتر و بزرگتر از ریختن آبروی مسلمان وجود ندارد. رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند : «الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ کُلُّهُ عِرْضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُه» (68)؛ مؤمن همه چیزش، آبروی او، مال او، و خون او حرام (محترم) است.
طعنه زدن بر مؤمن
طعنه زدن و تحقیر کردن مؤمن، حق الناس و از گناهان نابخشودنی است. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «مَا مِنْ إِنْسَانٍ یَطْعُنُ فِی عَیْنِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ مِیتَةٍ وَ کَانَ یَتَمَنَّی أَلَّا یَرْجِعَ إِلَی خَیْر» (69)؛ هر کس رو در روی مؤمن به وی طعنه زند، به بدترین شکل خواهد مرد و جا دارد که هیچ گاه عاقبت به خیر نشود.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال مؤمن را از نور عظمت و کبریایی خود آفریده، پس هرکس به او طعنه زند یا حرف او را رد کند، در حقیقت خدا را رد کرده و خداوند با او کاری ندارد (رهایش میکند)؛ نطفه او شریک شیطان است. (70) رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «مَنْ طَعَنَ فِی مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَةٍ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَام» (71) هرکس درباره انسان با ایمانی، کلمه ناروا بگوید و بر او طعنه زند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند، در صورتی که بوی آن از فاصله پانصد سال استشمام میشود.
فاش ساختن راز
از صفتهای برجسته یک مؤمن رازداری است و فاش ساختن راز از صفات ناپسند و زشت میباشد. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّه» (72) سینه آدم خردمند صندوقچه اسرار اوست. بخشی از رازها به آبروی انسان بستگی دارد که فاش ساختن آن به ریختن آبروی او میانجامد؛ بنابراین کسی که در صدد بر میآید، راز دیگران را یافته، آن را فاش کند و به این وسیله او را در جامعه کوچک نماید، به یقین کار بسیار زشت و گناه جبران ناپذیری مرتکب شده است. عبدالله بن سنان میگوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم : «عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ حَرَام» (73)؛ عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ حضرت فرمود: آری. گفتم آیا مقصود عورت بدنی اوست؟ فرمودند: خیر. «هِیَ إِذَاعَةُ سِرِّه»؛ بلکه منظور فاش ساختن راز اوست.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: هر کس آگاه شد کسی خلافی مرتکب شده است و آن را پنهان نکرده، فاش کند و توبه نکند، نزد خدا مانند همان کسی است که گناه را انجام داده و گناه فاش کردن راز مؤمن نیز بر او خواهد بود، به گونه ای که خداوند مؤمن را که مرتکب گناه شده، به دلیل لطمه ای که به آبرویش خورده است، میآمرزد. (74)
بد گمانی
سوءظن به دیگران ریشه بسیاری از گناهان است که آثاری همچون؛ تجسس، غیبت، تهمت و... در پی دارد و کسی که به دیگران بدبین است، خواسته یا ناخواسته موجب آزار و اذیت و ضایع شدن حقوق آنان میگردد که این یک حق الناس است. قرآن کریم از بدگمانی و تجسس در کار دیگران به شدت نهی فرموده است. چنان که در سوره حجرات میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، وَ لا تَجَسَّسُوا...»(75)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که بعضی از آنها گناه است و در امور شخصی دیگران تجسس نکنید. در جای دیگر، انسان از پیروی کردن در اموری که به آن علم ندارد، نهی شده است: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ، انَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنْهُ مَسْئوُلا» (76)؛ از دنبال کردن آنچه به آن علم نداری، پرهیز کن؛ زیرا چشم، گوش و دل مورد سؤال قرار خواهند گرفت.
نگاه غضب آلود
اگر کسی به هر شکلی، بنده مؤمن خدا را بترساند، هرچند با یک نگاه غضب آلود و خوفناک باشد یا او را کتک بزند، گرفتار غضب الهی خواهد شد. اذیت رساندن به دیگران به هر روشی امری ناپسند و مذموم و گناهی بس بزرگ است.
از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «مَنْ نَظَرَ إِلی مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیُخِیفَهُ بِهَا، أَخَافَهُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- یَوْمَ لَاظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ»(77) هرکس به مؤمن نگاه تندی بکند تا او را بترساند، خداوند در روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست، او را میترساند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهٌ فَلَمْ یُصِبْهُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهٌ فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِی النَّار» (78)؛ کسى که مؤمنى را از سلطانى بترساند به اینکه از جانب آن سلطان بدى به او میرسد و نرسد او در آتش است، و اگر بترساند او را به اینکه از سلطانى به او بدى میرسد و برسد با فرعون و پیروان فرعون در آتش است... بنابراین جاسوسی نامشروع و هر نوع اقدام که به ضرر مسلمان باشد حرام است.
نتیجه
نتیجه ای که از این مقاله بدست می آید این است که حق الناس از حقوقی است که پروردگار عالم بدان بسیار ارزش قائل است، به گونه ای که حق مردم را مقدم بر حقوق خود نموده است تا از این طریق ارزش مردم و رعایت حقی که هرکدام از آنان نسبت به هم دارند روشن تر گردد و با رعایت این حقوق سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت را برای خود رقم بزنند.
یکی از بلاهای بزرگی که از زمان گذشته تاکنون دامن گیر انسان شده و امروز نیز با سرعت افزونتری در حرکت است و ادامه دارد، موضوع رشوه خواری است که همین موضوع از شدیدترین سدهای اجرا شدن عدالت در جامعه ما و سایر جوامع بشری جهان بوده و هست. همچنین این مسئله علت ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی شده است به گونه ای که اصولا قوانین که باید در حفظ بهره دهی طبقات کم درآمد باشد، متأسفانه به سود طبقات قدرتمند به کار میافتد. عده ای از اشخاص مشکل خود را با پول حل میکنند و به آسودگی از قانون عبور میکنند. این پول گاهی به قاضی داده میشود، پرونده از این رو به آن رو میشود و ناحق جای حق نشسته، عدالت سر بریده میشود؛ گاهی به مأمور اداری داده میشود؛ گاهی به مأمور انتظامی یا فلان ناظر، فلان مهندس، فلان مأمور آگاهی یا راهنمایی و رانندگی، فلان نگهبان و... پرداخت میشود.
از آن جا که رشوه، در جایی است که حق، ناحق میشود، از گناهان کبیره در حد شرک است و هر مالی به عنوان رشوه به دست آید (چه کم و چه زیاد چه نقدی و چه جنسی و چه حقوقی) حرام، حقالناس و از مظالم عباد است. اگر شخصی بخواهد از آن توبه کند، باید تمام اموالی را که از این طریق به دست آورده است، به صاحبانش بازگرداند و اگر او را نمیشناسد، صدقه بدهد. به هر حال باید مال و زندگی خود را پاک کند وگرنه در قیامت گرفتار خواهد شد.
قرآن کریم رشوه خواری را در این آیه شریفه، نهی کرده است: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّام» (37) مال یکدیگر را به ناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید که به وسیله رشوه و زور، پاره هایی از مال مردم را بخورید، با این که شما باطل بودن دعوی خود را میدانید.
امام صادق (ع) آن را کفر دانسته و فرمودهاند: «فَأَمَّا الرِّشَا فِی الْحُکْمِ فَهُوَ الْکُفْرُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ.»(38) رشوه دادن در حکم و قضاوت به منزله کفر به خداست. رسول خدا (ص) فرمودند: «ایاکم والرشوه فا نها محض الکفر ولا یشم صاحب الرشوه ریح الجنه» (39) از رشوه گرفتن بپرهیزید؛ زیرا کفر خالص است و رشوه دهنده بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.
رشوه دهنده مجرم است
همان گونه که در رباخواری، تنها ربا گیرنده مجرم نیست، در رشوه نیز چند گروه مقصرند؛ یعنی هم رشوه دهنده، هم رشوه گیرنده و هم واسطه. رسول خدا (ص) در احادیثی فرمودند: «لعن الله الراشی والمرتشی والراشی الذی یمشی بینهما» (40)؛ خداوند رشوه دهنده، رشوه گیرنده و آن کسی را که میان آن دو دلال است، لعنت کرده است.
بنابراین، کسانی را که گرفتار این بلای خانمانسوز شدهاند و اموالی را از این راه بدست آوردهاند، باید بدانند که تمام آنها حقالناس است و ایشان بدهکار مردم هستند و باید خود را قبل از مرگ خلاص کنند.
غش و کلاه برداری
غش نمودن با دیگری به معنای ظاهر نمودن چیزی است خلاف آنچه پنهان نموده است، غش به معنای زینت نمودن و زیبا جلوه دادن چیزی است که خلاف مصلحت میباشد، غش به معنای خدعه و خیانت است.
روشن است که ورود هر گونه خیانت و تقلب در امر معاملات، ستونهای اطمینان و اعتماد عمومی را –که بزرگترین پشتوانه اقتصادی ملتهاست – متزلزل و ویران میسازد و ضایعات غیر قابل جبرانی برای جامعه به بار میآورد، لذا اسلام با هرگونه تقلب و خیانت مخالفت کرده است، و یکی از فعالیتهای اقتصادی که در شرع مقدس ممنوع گردیده و بدین وسیله آزادیهای اقتصادی، کنترل محتوا میشود، آن است که انسان از راه فریب و نیرنگ، خیانت و غش در معامله و ثروت به دست نیاورد. و مقصود از غش در معامله آن است که جنس بد را داخل جنس خوب یا به جای جنس خوب معامله کند و یا عیب جنس خود را بپوشاند.
روزی رسول خدا (ص) به بازار مدینه عبور میکرد، چشمش به طعامی «مانند نخود» افتاد، دید بسیار پاکیزه و مرغوب است، پرسیدند: قیمت این طعام چند است؟ در همین هنگام خداوند به او وحی کرد دستت را داخل آن طعام کن و زیر آن را رو بیاور، پیامبر چنین کرده، ناگهان دید زیر آن پست و نامرغوب است به آن بازاری رو کرد و فرمود : «مَا أَرَاکَ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعْتَ خِیَانَةً وَ غِشّاً لِلْمُسْلِمِینَ» (41)؛ تو را نمینگرم مگر اینکه خیانت و نیرنگ به مسلمین را در اینجا جمع کرده ای. روز دیگر از بازار عبور کرد، طعامی را میان کیسه بزرگی دید، دستش را داخل آن نمود، دستش تر شد، دریافت زیر طعام را آب زدهاند و نمناک است، به فروشنده فرمود: این چه طعامی است که رویش خشک است و زیرش تر است؟ او عرض کرد: باران بر آن باریده است پیامبر (ص) فرمود: چرا آن قسمت تر را نشان مشتریان نداده ای تا بنگرند؟ «کسی که با مسلمانان نیرنگ کند از ما نیست.»(42)
غش در معامله
در حال حاضر، انواع کلاه برداریهای مدرن و غیر مدرن رواج یافته و از آن جمله میتوان به کلاه برداریهای الکترونیکی، اینترنتی و... اشاره کرد. فروختن خانه دیگری به نام خود، جعل سند، پرونده سازی، بازی با چک و وام، بالا کشیدن پول بانکها، تأسیس شرکتهای دروغین، گرفتن انواع وامها و گرفتن سودهای کلان به نام شرکت، مخلوط کردن جنس بد و خوب، فروختن جنس ایرانی با نام و مارک خارجی و... از مصادیق خوردن مال مردم به باطل، فریب کاری و غش در معامله است که در احادیث به شدت از آن نهی شده است.
رسول خدا (ص) فرمودند: «وَ مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِی شِرَاءٍ أَوْ بَیْعٍ فَلَیْسَ مِنَّا وَ یُحْشَرُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ الْیَهُودِ لِأَنَّهُمْ أَغَشُ الْخَلْقِ لِلْمُسْلِمِین» (43)؛ هرکس در خرید و فروش، در حق مسلمانی خیانت کند، از ما نیست و قیامت با یهود محشور میشود؛ زیرا یهودیان بیشتر از هرکس به مسلمانان خیانت میکنند.
همچنین فرمودند: هرکس بخوابد در حالی که در دل او قصد خیانت به برادر مسلمانش باشد در غضب خداوند به سر میبرد تا وقتی که توبه کند. (44)
خیانت در فروش آرد
وقتی شخص آرد فروشی که در کارش تقلب میکرد، حضور امام صادق (ع) رسید، حضرت به او فرمودند: «إِیَّاکَ وَ الْغِشَّ؛ فَإِنَّ مَنْ غَشَ، غُشَ فِی مَالِهِ، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَالٌ، غُشَّ فِی أَهْلِهِ».(45)؛ از تقلب و خیانت، دوری کن؛ زیرا هرکس در حق دیگران خیانت کند، به مال خودش خیانت میشود و اگر مال نداشته باشد، به ناموسش خیانت میشود.
البته در زمان ما که آرد را دولت به نانوا میدهد، اگر نانوا بر خلاف قانون، آرد را بفروشد خیانت دیگری کرده است. (45)
آثار غش
رسول خدا (ص) فرمودند: «وَ مَنْ غَشَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَکَةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ وَ وَکَلَهُ إِلَی نَفْسه» (46)؛ هرکس به مسلمانی خیانت کند خداوند برکت را از روزیش بر میدارد و زندگی اش را پریشان و فاسد مینماید و او را به خویش وا می گذارد؛ و در روایت دیگر فرمود: کسی که جنس معیوبی را بفروشد و عیب آن را نگوید: دائما در معرض خشم خداوند است و همواره ملائکه او را لعنت میکنند. (47)
سرانجام غش
در کربلا تاجری به تجارت اشتغال داشت که خود میگوید: من سرمایه زیادی داشتم و علت ترقی سرمایهام این بود که در یکی از سالهای گذشته مرضی در کربلا شایع شد که اطبا درمان آن را به آب لیمو منحصر کردند. از این جهت آب لیمو بسیار گران و کمیاب شد. من مقداری آب لیمو داشتم، مقداری دوغ با آن مخلوط کردم و به قیمت آبلیموی خالص فروختم. و از آنجا که فروش آب لیمو به مغازه من منحصر شده بود و همه به سراغ من میآمدند من هم آبلیموی مخلوط با دوغ را میفروختم و از این راه به سرمایه داری بزرگ مشهور شدم تا آنکه به بیماری مبتلا گردیدم و هر چه داشتم فروختم و دیگر چیزی برایم باقی نماند جز مقدار کالایی که بفروشند و برایم خرج کنند. (48)
دروغ و قسم راهی برای کلاه برداری
متأسفانه در بازار مسلمانان، دروغ گویی و قسم یاد کردن، فراوان دیده میشود و این دو، راهی برای کلاه برداری و فریب خریدار یا فروشنده و سوء استفاده از مقدسات برای خالی کردن جیب مشتری است.
رسول خدا (ص) فرمودند: بازرگانان همانند گناه کاران هستند. پرسیدند: یا رسول الله! مگر خداوند تجارت را حلال نفرموده است؟ فرمودند: چرا ولی آنها در فروش جنس خود، دروغ میگویند، قسم میخورند و گناه میکنند. (49) همچنین فرمودند: سه گروه اند که خداوند، نظر رحمت به آنان ندارد؛ از جمله کسی که سرمایه خود را با دروغ گفتن نابود میکند. (50)
ای فروشندگان قسم را کم کنید؛ زیرا قسم خوردن سرمایه و سود را تباه میکند. (51)
امام باقر علیهالسلام فرمودند: «واجتَنِب الحَلفَ فِإنَّ الیَمینَ الفاجِرَة توُرِثُ صاحبها النَّارَ.»(52)؛ از قسم خوردن پرهیز کن؛ زیرا قسم دروغ، سبب به جهنم افتادن آدمی میشود ...
امانت داری
امانت سرمایه اصلی جامعه انسانی و سبب پیوند مردم با یکدیگر و نظم معاش و معاد آنهاست، در حالی که خیانت، آتش سوزانی است که همه پیوندها را از میان میبرد، و سبب هرج و مرج جامعه و فقر و ضعف و بدبختی است. امانت از صفاتی است که هم در رابطه با خلق با خالق و هم انسانها نسبت به یکدیگر و هم انسان نسبت به خودش و هم نسبت به محیط زیست او صادق است. کتابهای آسمانی و آیینهای الهی امانتهای خدا در نزد مردم است.
نعمتهای معنوی و مادی که خداوند در جسم و جان انسان آفریده همه امانتهای او هستند. اموال و ثروتهای مردم و پست ها و مقامهای اجتماعی، امانتهایی است که مردم، مأمور به حفظ آنها هستند. با توجه به وسعت مفهوم امانت و خیانت و گسترش دامنهی آن در ابعاد مختلف، اهمیت این فضیلت بیش از پیش آشکار میشود. در قرآن کریم جزء اوصاف برجسته مومنین آمده: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون» (53) آنها که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند. «انَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها» (54)؛ خداوند به شما فرمان میدهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید.
مهمترین وآشکارترین اثر امانت، مسأله اعتماد است. میدانیم که در زندگی اجتماعی انسان، کار، تعاون و همکاری، برای مبارزه با مشکلات و بهره گیری هرچه بیشتر از مواهب حیات است، مسأله اعتماد نقش اصلی را ایفا میکند؛ چراکه اگر اعتماد متقابل نباشد، جامعهی بشری به جهنم سوزانی تبدیل میشود که همه از یکدیگر وحشت دارند و به جای این که نیروها در جهت سازندگی به کار بیفتند، در جهت پیشگیری از این وحشت به کار گرفته خواهد شد.
به تعبیر دیگر جامعه انسانی بدون اعتماد متقابل، همه چیز خود را از دست میدهد، هرچند همه امکانات را در اختیار داشته باشد، و به عکس با داشتن اعتماد متقابل، همه چیز دارد، هر چند به ظاهر فاقد امکانات باشد. پایه و اساس این اعتماد دو چیز است: 1- امانت 2- صداقت (55). قال لقمان: «یَا بُنَیَّ أَدِّ الْأَمَانَةَ تَسْلَمْ لَکَ دُنْیَاکَ وَ آخِرَتُکَ وَ کُنْ أَمِیناً تَکُنْ غَنِیّا» (56)؛ لقمان به پسرش وصیت میکند: پسرم! امانت را ادا کن تا دنیا وآخرت تو سالم باشد، و امین باش تا غنی شوی.
حضرت علی (ع) فرمودند: «وَ الْأَمَانَةُ تَجُرُّ الرِّزْقَ وَ الْخِیَانَةُ تَجُرُّ الْفَقْر» (57)؛ امانت داری رزق و روزی میآورد و خیانت مایه فقر است.
حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «أَرْبَعٌ لَا تَدْخُلُ بَیْتاً وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا خَرِبَ وَ لَمْ یُعْمَرْ بِالْبَرَکَةِ الْخِیَانَةُ وَ السَّرِقَةُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الزِّنَاء» (58)؛ چهار چیز است که اگر یکی از آنها در خانه ای وارد شود، ویران میگردد و هرگز برکات الهی، آن را آباد نخواهد کرد؛ خیانت، دزدی، شرب خمر، زنا. نیز بدیهی است جامعه ای که یکی از این چهار چیز یا همه آنها در آن وارد شود مشمول همین حکم است؛ ویران میگردد و از برکت خالی میشود. این نکته نیز قابل دقت است همان گونه که امانت داران باید در امانت خیانت نکنند، امانت گذاران نیز باید به هوش باشند که امانت خویش را به دست چه کسی می سپرند؛ اگر امانتش را در انسان بد سابقه ای بسپرد و او در امانت خیانت کند، باید خویشتن را ملامت کند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) فرمودند «مَنِ ائْتَمَنَ غَیْرَ أَمِینٍ، فَلَیْسَ لَهُ عَلَی اللَّهِ ضَمَانٌ، لِأَنَّهُ قَدْ نَهَاهُ أَنْ یَأْتَمِنَه». (59) کسی که امانت خویش را به غیر امین بسپارد خدا ضامن حفظ آن نیست زیرا خدا او را از سپردن امانت به چنین کسی نهی کرده است. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «من ائْتَمَنَ غَیْرَ مُؤْمِنٍ فَلَا حُجَّةَ لَهُ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَل» (60)؛ کسی که فرد غیر امین را امین بشمرد و امانتش را به او بسپارد، مال خود را ضایع کرده و حجتی در برابر پروردگار ندارد.
رباخواری
رباخواری یکی از اعمال غیرشرعی است که از مصادیق روشن حق الناس محسوب میشود. ربا یعنی زیاده خواهی در قرض– که رایج ترین آن است یا زیاده خواهی در طلا و نقره یا زیاده خواهی که قابل وزن کردن است. این زیاده خواهی به این دلیل که در برابرش کار انجام نشده و تصاحب مال دیگری است، حرام و از مظالم عباد است و باید به صاحبانش باز گردانده شود همچنین اگر بر اثر گردش بازار به دست هزاران نفر رسیده باشد، باید آن را به مالک اول برگرداند و هم در صورت اطلاع مسئول، بدهکار و در گناه شریک اند. قرآن کریم ربا خواری را به شدت نهی کرده و آن را در حکم جنگ با خدا و رسول او دانسته است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین» (61)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و اگر مومن هستید باقی مانده ربا را ترک کنید پس اگر ترک نکنید به جنگ با خدا و رسول او اذن دادهاید. قرآن کریم شرح میدهد که انسان ربا خوار مانند آدمی که نمی تواند روی پای خود بایستد، وارد صحرای محشر میشود: «الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُوم» (62)؛ کسانی که ربا میخورند، بر نخیزند مگر مانند کسی که به وسوسه شیطان دیوانه شده است وآنان به این سبب، در این عمل زشت (ربا خوری) هستند که گویند: میان تجارت و ربا هیچ فرقی نیست؛ حال آنکه خداوند تجارت را حلال و ربا راحرام کرده است. هر کس پس از آن که اندرز خدا به او رسد و از این عمل دست کشد، خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کار او با خدای مهربان است و کسانی که از این کار دست نکشند اهل جهنم اند و در آن جاوید هستند. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «اُخبَث المَکاسِب کَسبَ الِّربَا» (63)؛ خبیثترین شغلها ربا خواری است.
حق الناس درامور آبرویی
آبروی مسلمان
مظلمه انواعی دارد که دو نوع مهم آن؛ یعنی مظلمه های جانی و مالی را بیان کردیم؛ ولی مهم تر از آن دو، مظلمه های حیثیتی است که به آبرو و شخصیت انسان مربوط میشود. آری کلیه اعمالی که به نوعی آبروی افراد را از بین میبرد و او را در اجتماع بی اعتبار میسازد و شخصیت او را ویران میسازد، حرام است و از مصادیق حق الناس شمرده میشود. متأسفانه بسیار دیده میشود که افراد به راحتی به همدیگر دروغ میگویند یا آنکه پشت سر هم غیبت کرده، اهانت و کینه ورزی میکنند که همه اینها جزء حق الناس است و ریختن آبروی مومن به حساب آمده، عامل بسیاری از بدبختیها میشود.
ارزش مومن
انسان از حرمت بالایی بر خوردار است پس باید شخصیت او حفظ گردد. انسان با ایمان اینقدر با ارزش است که نمیتوان روی آن قیمت گذاری کرد و آسیب به او، آسیب به ایمان اوست. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند «مَن اَذَا مُومِنَا فَقَد اَذَانِی» (64)؛ هرکس مومنی را آزار دهد مرا اذیت کرده است. همچنین فرمودند: «مَن اَحَزن مُومِنا ثُم اَعطاهَ الدُنیا لَم یَکُن ذَلک کَفارتُه ولَم یُوجَر عَلیَه» (65)؛ اگر کسی فرد با ایمانی را غصه دار کند، آنگاه همه دنیا را به او ببخشد کفاره کارش نخواهد بود.
حتی نگاه تند و خشم آلود به مؤمن جایز نیست. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمودند «مَنْ نَظَرَ إِلَی مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه» (66)؛ هرکس به مؤمن، خوفناک نگاه بکند، خداوند او را در قیامت روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست خائف میکند. امام صادق (علیه السلام) از قول خداوند متعال فرمودند: «لِیَأْذَنْ به حربٍ مِنِّی مَنْ آذی عَبْدِیَ الْمُؤْمِن» (67)؛ کسی که بنده مؤمن من را بیازارد به من اعلان جنگ کرده است.
بعضی چیزها بسیار گران بدست میآیند؛ ولی بسیار ارزان از دست میروند. شاید نتوان باور کرد که پس از ایمان، چیزی گرانتر از آبروی یک فرد مسلمان وجود نداشته باشد. آبروی یک فرد، محصول یک عمر زندگی، تلاش و سختی است که ممکن است در یک لحظه از دست برود؛ بنابراین گناهی نیز بالاتر و بزرگتر از ریختن آبروی مسلمان وجود ندارد. رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند : «الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ کُلُّهُ عِرْضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُه» (68)؛ مؤمن همه چیزش، آبروی او، مال او، و خون او حرام (محترم) است.
طعنه زدن بر مؤمن
طعنه زدن و تحقیر کردن مؤمن، حق الناس و از گناهان نابخشودنی است. امام باقر (علیه السلام) فرمودند: «مَا مِنْ إِنْسَانٍ یَطْعُنُ فِی عَیْنِ مُؤْمِنٍ إِلَّا مَاتَ بِشَرِّ مِیتَةٍ وَ کَانَ یَتَمَنَّی أَلَّا یَرْجِعَ إِلَی خَیْر» (69)؛ هر کس رو در روی مؤمن به وی طعنه زند، به بدترین شکل خواهد مرد و جا دارد که هیچ گاه عاقبت به خیر نشود.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خداوند متعال مؤمن را از نور عظمت و کبریایی خود آفریده، پس هرکس به او طعنه زند یا حرف او را رد کند، در حقیقت خدا را رد کرده و خداوند با او کاری ندارد (رهایش میکند)؛ نطفه او شریک شیطان است. (70) رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «مَنْ طَعَنَ فِی مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَةٍ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَام» (71) هرکس درباره انسان با ایمانی، کلمه ناروا بگوید و بر او طعنه زند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند، در صورتی که بوی آن از فاصله پانصد سال استشمام میشود.
فاش ساختن راز
از صفتهای برجسته یک مؤمن رازداری است و فاش ساختن راز از صفات ناپسند و زشت میباشد. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّه» (72) سینه آدم خردمند صندوقچه اسرار اوست. بخشی از رازها به آبروی انسان بستگی دارد که فاش ساختن آن به ریختن آبروی او میانجامد؛ بنابراین کسی که در صدد بر میآید، راز دیگران را یافته، آن را فاش کند و به این وسیله او را در جامعه کوچک نماید، به یقین کار بسیار زشت و گناه جبران ناپذیری مرتکب شده است. عبدالله بن سنان میگوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم : «عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ حَرَام» (73)؛ عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ حضرت فرمود: آری. گفتم آیا مقصود عورت بدنی اوست؟ فرمودند: خیر. «هِیَ إِذَاعَةُ سِرِّه»؛ بلکه منظور فاش ساختن راز اوست.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: هر کس آگاه شد کسی خلافی مرتکب شده است و آن را پنهان نکرده، فاش کند و توبه نکند، نزد خدا مانند همان کسی است که گناه را انجام داده و گناه فاش کردن راز مؤمن نیز بر او خواهد بود، به گونه ای که خداوند مؤمن را که مرتکب گناه شده، به دلیل لطمه ای که به آبرویش خورده است، میآمرزد. (74)
بد گمانی
سوءظن به دیگران ریشه بسیاری از گناهان است که آثاری همچون؛ تجسس، غیبت، تهمت و... در پی دارد و کسی که به دیگران بدبین است، خواسته یا ناخواسته موجب آزار و اذیت و ضایع شدن حقوق آنان میگردد که این یک حق الناس است. قرآن کریم از بدگمانی و تجسس در کار دیگران به شدت نهی فرموده است. چنان که در سوره حجرات میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ، وَ لا تَجَسَّسُوا...»(75)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که بعضی از آنها گناه است و در امور شخصی دیگران تجسس نکنید. در جای دیگر، انسان از پیروی کردن در اموری که به آن علم ندارد، نهی شده است: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ، انَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنْهُ مَسْئوُلا» (76)؛ از دنبال کردن آنچه به آن علم نداری، پرهیز کن؛ زیرا چشم، گوش و دل مورد سؤال قرار خواهند گرفت.
نگاه غضب آلود
اگر کسی به هر شکلی، بنده مؤمن خدا را بترساند، هرچند با یک نگاه غضب آلود و خوفناک باشد یا او را کتک بزند، گرفتار غضب الهی خواهد شد. اذیت رساندن به دیگران به هر روشی امری ناپسند و مذموم و گناهی بس بزرگ است.
از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «مَنْ نَظَرَ إِلی مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِیُخِیفَهُ بِهَا، أَخَافَهُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- یَوْمَ لَاظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ»(77) هرکس به مؤمن نگاه تندی بکند تا او را بترساند، خداوند در روزی که سایه ای جز سایه خدا نیست، او را میترساند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهٌ فَلَمْ یُصِبْهُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ مَنْ رَوَّعَ مُؤْمِناً بِسُلْطَانٍ لِیُصِیبَهُ مِنْهُ مَکْرُوهٌ فَأَصَابَهُ فَهُوَ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِی النَّار» (78)؛ کسى که مؤمنى را از سلطانى بترساند به اینکه از جانب آن سلطان بدى به او میرسد و نرسد او در آتش است، و اگر بترساند او را به اینکه از سلطانى به او بدى میرسد و برسد با فرعون و پیروان فرعون در آتش است... بنابراین جاسوسی نامشروع و هر نوع اقدام که به ضرر مسلمان باشد حرام است.
نتیجه
نتیجه ای که از این مقاله بدست می آید این است که حق الناس از حقوقی است که پروردگار عالم بدان بسیار ارزش قائل است، به گونه ای که حق مردم را مقدم بر حقوق خود نموده است تا از این طریق ارزش مردم و رعایت حقی که هرکدام از آنان نسبت به هم دارند روشن تر گردد و با رعایت این حقوق سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت را برای خود رقم بزنند.