امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط دلربا دختر ننه قمر (آخر طنز)

#1
پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط دلربا دختر ننه قمر (آخر طنز) 1


یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بى‌کمالات بود.یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخن‌هایش حنا مى‌گذاشت، آهى کشید و رو کرد به مادرش و گفت: «اى ننه، مى‌گویند» بهار عمر باشد تا چهل سال. با این حساب، توپ سال نو را که در کنند، یکى یک دانه‌ات، پایش را مى‌گذارد توى تابستان عمر. بدان و آگاه باش که من دوست دارم تابستان عمرم را در خانه‌ی شوهر سپرى کنم و من شنیده‌ام که یک دستگاهى هست که به آن مى‌گویند «کامپیوتر» و در این کامپیوتر همه جور شوهر وجود دارد. یکى از این دستگاه‌ها برایم مى‌خرى یا این که چى؟»


ننه قمر «لاحول» گفت و لبش را گاز گرفت و دلسوزانه، بنا کرد به نصیحت که: مردى که توى دستگاه عمل بیاید، شوهر بشو و مرد زندگى نیست. تازه بچه‌دار هم که بشوى لابد یا دارا و سارا مى‌زایى یا از این آدم آهنى‌هاى بدترکیب یا چه مى‌دانم پینوکیو…وقتى ننه قمر دهانش کف کرد و قلبش گرفت و خسته شد، دلربا شروع کرد به تعریف از کامپیوتر و اینترنت و چت و این که شوهر کامپیوترى هم مثل شوهر راست راستکى است و آنقدر گفت و گفت تا ننه قمر راضى شد براى عاقبت به خیرى دخترش، سینه‌ریز و النگوهاى طلایش را بفروشد و براى دلربا کامپیوتر مجهز به فکس مودم اکسترنال و کارت اینترنت پرسرعت و هدست و کلى لوازم جانبى دیگر بخرد.
بارى اى برادر بدندیده و اى خواهر نوردیده، دستگاه را خریدند و آوردند گذاشتند روى کرسى و زدندش به برق و روشنش کردند. دلربا گفت: «اى مادر، در این وقت روز، فقط بچه‌هاى مدرسه‌اى و کارمندهاى زن و بچه‌دار توى ادارات، مى‌روند در چت و تا نیمه شب خبرى از شوهر نیست.» به همین خاطر، از همان کله‌ی ظهر تا نیمه شب، ننه قمر نشست در پشت دستگاه و با جدیت تمام به بازى ورق گنجفه و با دل و اسپایدر پرداخت.

نیمه شب دلربا دستگاه را تحویل گرفت و وصل شد به اینترنت و یک «آى دى» به نام «دلربا آندرلاین تنها ۴۳۷» براى خود ثبت کرد و رفت توى یکى از اتاق‌هاى «یارو مسنجر». به محض ورود، زنگ‌ها به افتخارش به صدا درآمدند و تا دلربا به خودش جنبید، متوجه شد که چهل _ پنجاه تا شوهر بالقوه، دورش را گرفته‌اند. دلربا که دید حریف این همه خواستگار مشتاق و دلداده نیست، همه‌ی پیغام‌ها را خواند و سر آخر از نام یکى از آنها خوشش آمد و با ناکام گذاشتن خیل خواستگاران سمج، با همان یکى گرم صحبت شد. در زیر متن مکالمات نوشتارى آن دو به اختصار درج مى شود:
پژمان آندرلاین توپ اند باحال: سلام. اى دلرباى زیباى شیرین کار، خوبید؟
دلربا آندرلاین تنها۴۳۷: سلام. مرسى. یو خوبى؟
پژمان: مرسى + هفتاد. سین، جیم، جیم پلیز. [سین، جیم، جیم: همان A/S/L به زبان غربتى است؛ یعنى: سن؟ جنسیت؟ جا و مکان زندگى]
دلربا: هجده، دال، بوغ [یعنى هجده ساله‌ام، دخترم و در بالاى ولایت غربت به زندگانى اشرافى مشغولم. ترجمه و تفسیر از بنده نگارنده] یو چى؟
پژمان: من بیست و چهار، پ، بوغ. خوشبختم! [یعنى خوشوقتم.]
دلربا: لول. [یعنى حسابى لول و کیفورم. همان LOL] پس همسایه‌ایم.
پژمان: بله ولى من براى ادامه‌ی تحصیل دارم ویزا مى‌گیرم که بروم در جابلقا چون که هم در آنجا آزادى مى‌باشد و هم سى دى با کیفیت آینه آنجا هست و من همه کس و کارم (یعنى دخترخاله پسر عمه دایى مامانم) در آنجا زندگى مى‌کنند.
دلربا: اوکى، درک مى‌کنم به قول مامى: توبى اور نات توبى. راستى نگفتى چه شکلى هستى؟
پژمان: قد ۱۸۵، وزن۸۰، موخرمایى روشن و بلند، پوست سفید، چشم آبى.
دلربا: من قدم ۱۷۴، وزن ۶۰، رنگ چشمم هم یک چیزى بین آبى و سبز.
پژمان: واى خداى من… راست مى گویى؟
دلربا: وا… یعنى خیلى زشتم؟
پژمان: نه… اتفاقاً بى‌نظیرى. راستش نمى‌دانم چطور شد که همین الان، یک دفعه به من احساس ازدواج دست داد. آه اى دلرباى من، چشمان تو حرمت زمین است و یک قشنگ نازنین است…
دلربا: اى واى خدا مرا بکشد که با بیان حقیقتى ناخواسته، تیر عشق را بر قلبت نشاندم.
حالا دو تا حیران من و تو، زار و گریان من و تو…
پژمان: اى نازنین، بدجورى من خاطرخواه توام آیا حالیت مى‌باشد؟ تکه تکه کردى دل من را، بیا بیا بیا که خیلى مى‌خواهمت.
دلربا: حالا من چه خاکى به سر بریزم با این عشق پاک و معصوم؟ من مى‌خواهم ایوان رویا را آب پاشى کنم و امشب هرجور شده و با هر بدبختى، عکس تو را نقاشى کنم. اما تو را چه جورى بکشم چرا که وسایل نقاشى‌ام کم و کسر دارد و من مداد مخملى ندارم.
پژمان: اوه ماى گاد… اصلاً اى دلرباى نازنین من، بیا تا برویم از این ولایت غربت من و تو. تو دست مرا [البته بعد از جارى شدن صیغه عقد. یادآورى از بنده نگارنده] بگیر و من دامن تو را [البته بعد از جلب رضایت زوجه و خانواده او و همچنین طى مراحل قانونى. ایضاً یادآورى اخلاقى از بنده نگارنده] بگیرم. کاش هم اکنون در کنارم بودى تا… اصلاً ولش کن، الان هر چه بگوییم این یارو «بنده نگارنده» مى‌خواهد وسطش پیام اخلاقى بدهد. بیا شماره تلفن مرا بنویس و تماس بگیر تا بدون مزاحم حرف‌هاى‌مان را بزنیم…ما از این افسانه نتیجه مى‌گیریم که اگر جوانان را نصیحت کنیم، رازشان را به ما نمى‌گویند!قصه‌ی ما به سر رسید، غلاغه به خونه‌اش نرسید
پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط دلربا دختر ننه قمر (آخر طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ونوس بی همتا ، لی مین هو3 ، ஐற£ℒἶ†дஐ ، یاسی@_@ ، ♥♥♥♥♥♥ girl sky ♥♥♥♥♥♥ ، جمره چایاک ، ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، ~Mahnaz~ ، mobinamahro ، پونی کوچولو ، Neioosha ، ( lιεβ ) ، mobina bieber ، shawkila ، saas ، M ATIN ، تآج آسیا ، -м α є ∂ є- ، I LOVE YOU FARHAD ، مهربان ترین دختر دنیا ، حقوقدان انجمن
آگهی
#2
خیلی خنده داره بازم بزار ازاینا
به بعضیام باید بگی :به شخصیتت تافت بزن بلکه یه کم ثابت بمونه(^_-) 
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#3
ناراحت نشیا ولی جالب نبود
چقدر سخته دنیاتو به کسی بدی که دنیات براش اهمیتی نداره

***********************************
my name is oliver Queen......

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط دلربا دختر ننه قمر (آخر طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#4
نخوندم ولی سپاس را دادم
هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ هَـ سـ تَـҐ

هَـ ـر چـ ـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے گَـ Ґ

هَـ ـر ڪـ آرـے ڪـ ـﮧِ مـ ـے ڪُـ نَـҐ

بـ ـﮧِ פֿُـ و בَҐ مَـ ر بـ وطـ ـﮧِ

پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#5
HeartHeartHeart
دلگیر شدم از این شبا از هرچی عشقه بعد تو
دستی نبود باور کنه سردی دستای منو
این رابطه تموم شد و روزای خوب یادت نموند
یادت میاد کی با تو بود
کی تو رو تا اینجا رسوند ؟؟؟؟؟؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#6
ممنونم
خطش را عوض کرد ومن ماندم باتمام پیامک های "دوستت دارم" که هیچگاه تحویل داده نشد.........پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط دلربا دختر ننه قمر (آخر طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ
#7
هیچی نفهمیدم HuhHuh
پیدا کردن شوهر اینترنتی توسط دلربا دختر ننه قمر (آخر طنز) 1
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، along boy
#8
4fvf4fvf4fvfkaffe24fvf4fvf4fvf

فقط نفهمیدیم آخرش چیشد..... ناقص بود که!

2i8d
rding
پاسخ
 سپاس شده توسط -м α є ∂ є-
#9
خنده دار بود ممنونمSmile
سپاس نشه فراموش برق اضافه خاموشHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط ღ✿❤ پـرنیـــــــان ❤✿ღ ، -м α є ∂ є-
#10
Big GrinBig GrinBig GrinBig Grin جالب بود و خنده دار.Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط -м α є ∂ є- ، I LOVE YOU FARHAD


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  نصب و اجرای پارتیشن شیشه‌ای توسط تیم پارتیشن‌ساز
  خرید فوری و آسان از فروشگاه های اینترنتی ترکیه با ایپک پورت
  معرفی فروشگاه اینترنتی نی‌نی شیک
  ازخاطرات فلشخورى تا چالش پیدا کردن دوستان قدیمے
  نامه ی یک دختر کم توقع
  شخصیت شناسی توسط کیک مورد علاقه...
  وقتی یه دختر گریه میکنه ..
  متن های فوق العاده زیبا در مورد دختر
  تیکه های باحال برای ضایع کردن دوستان(سری 2)
  قیمت ریبون وکس رزین در فروشگاه اینترنتی لیبل لند

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان