چه دنیای ساکتی !
دیگر صدای تپش قلب ها غوغا نمی کند
به گمانم همه شکسته اند ....
دیگر صدای تپش قلب ها غوغا نمی کند
به گمانم همه شکسته اند ....
ازم پرسید ساعت چنده ؟؟
گفتم یک ربع بدو ...!!
انگار دنبال بهانه می گشت تا ازم فرار کنه....
حتی بدون خدا حافظی
با شنیدن این حرف تا میتونست دوید و ازم فاصله گرفت حتی بیشتر از یک ربع....
سالیان ساله که دیگه نیستای آدم ....
عروسک خیمه شب بازی آدماها نشو
یه روزی...
یه ساعتی...
یه دقیقه ای...
یه لحظه ای...
تو میمانی و یک سالن بدون تماشاچی ...!
که حتی عروسک گردانت هم تنهایت گذاشته ......!!!
گفته بودم دیگر نخواهم نوشت
اما...
وقتی که ذهنم پر از تو باشد
تمام جدول ضرب، تمام چند مجهولی ها
با تو حل می شود...
تمام خیابان هایی که مرا قدم می زنند
در تو ختم می شوند
وقتی که ذهنم پر از تو باشد
اما...
وقتی که ذهنم پر از تو باشد
تمام جدول ضرب، تمام چند مجهولی ها
با تو حل می شود...
تمام خیابان هایی که مرا قدم می زنند
در تو ختم می شوند
وقتی که ذهنم پر از تو باشد
یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات
میشــه یه جمله
که میکوبن تو صورتــــت
"بهم گیر نـــــــده، حوصله ندارم ".......!
دختر کوچولو: چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسر کوچولو: میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟،
خدایا از اینکه دیگران مرا نمیبینن و لهم میکنن خسته شدم!
ازاینکه نمیفهمن با حرفهایشان چقدر آزارم میدهند خسته شدم!
از اینکه عشق معشوقی ظالم و مغرور باشم خسته شدم !
خسته شدم از بس سنگ صبور درد دیگران بودم !
پس کی به من میگویند درد تو چیست ؟!
پس کی میپرسند حال تو چطور است ؟!
کی میخواهند بدانند در این دل پرآشوبم چه میگذرد ....
خــوش به حــال اونــایی که تــو دنیـــای واقــِعی
اونقـــدر ســرشون شُلــوغه که
وقــت نمی کنــن بیـــان دنیــای مجـــازی . ♥
قبل از ازدواج
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
بعد از ازدواج
کاری نداره! از پایین به بالا بخون !
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
بعد از ازدواج
کاری نداره! از پایین به بالا بخون !
(14-11-2013، 10:15)m love f نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
چه دنیای ساکتی !
دیگر صدای تپش قلب ها غوغا نمی کند
به گمانم همه شکسته اند ....
ازم پرسید ساعت چنده ؟؟گفتم یک ربع بدو ...!!انگار دنبال بهانه می گشت تا ازم فرار کنه....حتی بدون خدا حافظیبا شنیدن این حرف تا میتونست دوید و ازم فاصله گرفت حتی بیشتر از یک ربع....سالیان ساله که دیگه نیست
ای آدم ....عروسک خیمه شب بازی آدماها نشویه روزی...یه ساعتی...یه دقیقه ای...یه لحظه ای...تو میمانی و یک سالن بدون تماشاچی ...!که حتی عروسک گردانت هم تنهایت گذاشته ......!!!
گفته بودم دیگر نخواهم نوشت
اما...
وقتی که ذهنم پر از تو باشد
تمام جدول ضرب، تمام چند مجهولی ها
با تو حل می شود...
تمام خیابان هایی که مرا قدم می زنند
در تو ختم می شوند
وقتی که ذهنم پر از تو باشد
یه وقتــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیاتمیشــه یه جملهکه میکوبن تو صورتــــت
"بهم گیر نـــــــده، حوصله ندارم ".......!
دختر کوچولو: چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسر کوچولو: میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟،
خدایا از اینکه دیگران مرا نمیبینن و لهم میکنن خسته شدم!ازاینکه نمیفهمن با حرفهایشان چقدر آزارم میدهند خسته شدم!از اینکه عشق معشوقی ظالم و مغرور باشم خسته شدم !خسته شدم از بس سنگ صبور درد دیگران بودم !پس کی به من میگویند درد تو چیست ؟!پس کی میپرسند حال تو چطور است ؟!کی میخواهند بدانند در این دل پرآشوبم چه میگذرد ....
خــوش به حــال اونــایی که تــو دنیـــای واقــِعی
اونقـــدر ســرشون شُلــوغه که
وقــت نمی کنــن بیـــان دنیــای مجـــازی . ♥
قبل از ازدواج
پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: میخوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی میپرسی؟
دختر: منو میبوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو میزنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمیام؟!
دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!
بعد از ازدواج
کاری نداره! از پایین به بالا بخون !
تفکیک جنسیتی باید اینطوری باشه:
جدا کردن نامردا از مردا، نه دخترا از پسرا
جدا کردن نامردا از مردا، نه دخترا از پسرا