11-06-2012، 17:27
" ز تــــمــــام بــــودنــــی ها تــــو یــــکی از ان مــــن بـــــاش "
«افسانه عشق من در میان مردم شهرت یافته ولی آنان نمی دانند که معشوقم کیست!»
|
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ |
||||||||||||||||||||||||||||||||
11-06-2012، 17:27
" ز تــــمــــام بــــودنــــی ها تــــو یــــکی از ان مــــن بـــــاش " «افسانه عشق من در میان مردم شهرت یافته ولی آنان نمی دانند که معشوقم کیست!»
11-06-2012، 17:28
لابه لای کوچه های خاکی تابستان و در کنار خلوت ماه و ستاره ها سکوت آخرین شبهای شهریور را به تماشا نشسته ام و در خیالم با واژه های سردرگم و مبهم تنهایی سعی میکنم جمله ای بسازم که شاید بیهودگی روزهای گرم رفته را اندکی بهتر از آنچه اتفاق افتاده اند ،جلوه گر کند که ناگهان عابر همیشگی این شبها سوار بر دوچرخه قدیمی اش با ترنمی تازه از کنارم رد می شود و مثل پرستویی که خبر خوش رسیدن بهار را با خود می آورد ، نوید بخش ماه مهر می شود.
دست می برم و از گرده احساسم مشتی غزل در می آورم و به رسم شاباش بر سرش می ریزم و به دنبال آن همه وجودم سرشار می شود از حسی آشنا که طراوت را میهمان لحظه هایم می کند.گل از گل واژه هایم می شکفد.ذهنم تازگی می گیرد از هوای تازه ای که در ریه هایش می پیچد.لبخند شوقی میهمان لبهای احساسم می شود وبه یکباره همه داغ تابستانی دل من مبدل می شود به شوق پاییزی.شوق استشمام بوی حرفهای مهربان.شوق حضور جمعه ها در کلاس زمزمه محبت.شوق لمس جور نگاهی که مهر پدر را تداعی میکندو شوق بودن در کنار دلی که برایت می تپد اما از تو هیچ نمی خواهد جز یک چیز: یاد بگیر زیبا زندگی کن. پاییز فصل مبارکیست که در این خشکسالی عاطفه با مهر آغاز می شود!!!
11-06-2012، 17:32
"خوشهـ ..... " اگر ستاره ها معتاد ِ تفسیر نبودند ، چه راحت می شد از آن ها پرسید که حالتان چطور است ؟ به من بگو ! فرزانه ی من ! چرا ستاره ها به تفسیر معتادند ؟ حق با تو بود ! می بایست می خوابیدم ! اما چیزی خوابم را آشفته کرده است ! در دو طاقچه رو به رویم ، شش دسته خوشه ی زرد ِ گندم چیده ام با آن گیس های سیاه ِ وز وز ِ پریشانشان ! کاش تنها نبودم ! فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید ؟!
11-06-2012، 17:36
♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡ * * *این روزها به جای” شرافت” از انسان ها * * فقط” شر” و ” آفت” می بینی !* * * *♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡
11-06-2012، 17:46
" یـــــــاد تـــــــــــو " دوباره یاد توست که این دل تنها را بیدار نگه داشته است .دلم می خواهد دیوارهای روبرویم همه پنجره شوند و من تو را در چشمانم بنشانم چشم هایی که انتظار تو را کشیدند و برای دوری از تو و نبودنت گریه کردند و بسیاری از دردها و غم ها را دیدند و حرفی به زبان نیاوردند باز غمگین از نبودن تو در کنارم و در گوشه ای همیشه خلوت و گرفته کز کرده ام و به تو می اندیشم از اینکه تنها نشسته ام افسوس می خورم .کاش می توانستم تنهایی ام را برایت معنا کنم و از گوشه به گوشه ی شهر و کوچه های غریب و غم گرفته برایت زمزمه کنم و بخوانم . بگزار دردهایم را فقط با چشمان تو درمیان بگزارم .بگزار که تا ابد این چشمان من انتظار تو را بکشند . این چشم ها را رد نکن که برای دیدنت عجیب مشتاق و بی تاب است !
11-06-2012، 17:53
زندگیــــ قافیه ی بــــــارانــــــ استــــــ
منــــ اگـــر پـــــایــــیزم و درخـــتانــ امیدم همه بی برگـ شـــدند تــــو بهـــاریــــ و بـــه اندازه ی بــــارانــــ خــــدا زیــــــــــــــبـــــــاییــــــــــــــــــ
11-06-2012، 18:05
"لبـــــــــــخند " این را مدتهاست که فهمیدم ولی .... خنده همیشه زیبا نیست ! وقتی به خودم و به خوش باوری ام در مقابل رفتار و حرفهای بعضی آدمهای دور و برم میخندم میفهمم که خنده نه تنها میتواند زیبا نباشد بلکه میتواند درد هم داشته باشد.... وقتی به خودم میخندم این درد را میکشم . دردی که مثل خوره آنقدر به جانم میفتد تا از پا دربیایم. این را مدتهاست که فهمیده ام...
11-06-2012، 20:53
(آخرین ویرایش در این ارسال: 11-06-2012، 20:58، توسط فرشته ي كوچولو.)
خدایا دلم تنگ است
دل تنگ کسی که بودنم را احساس نکرد کسی که دلتنگ دیگریست و دلش به نگاه دیگری لرزید خدایا به حرمت صفای دلت ؛ کمی آرامم کن کمی نوازشم کن ؛ تا مرهمی بر دل تنگم شود خدایا دستان سردم را در دست بگیر و باران چشمان بی پایانم را آرام کن صدای باران می اید و با همه ناباوری هایم به باران ایمان دارم باران از اسمان بر گلها فرود می اید تا بخندند و ابرها از اینکه نمی توانند با تمام وجود این زیباترین موجود هستی را نوازش کنند سکوت می کنند و می بارند چتر باران اگر چه برای گلها سر اغاز بودن است اما برای من که غریبی گمشده ام بر بالهای باد مسرت دیدار در غبار را فاش می کند فریادهایم در زیر باران چه بی صدایند در من صدا سالهاست که شکسته باران همیشه برایم با غم گریه می کند و می بارد و در کنج دلم با من و بغض گلویم هم صدا می شود ابر ها هم بی شک مثل من عاشقند همچو یک شمع مذابم در میان آرزوها چون کویری در سرابم چشمه ایی خشکیده از امواج آبم من سرودی در گلو بگرفته از غم من چو فانوسی به طاق بیکسی ماوا گرفتم شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم قوی تنهایم که در تنهایی خود رفته ام از یاد یاران دیر سالیست مرغ غم در جان من خوش کرده منزل وای بر من وای بر دل
11-06-2012، 22:05
" میــــدونـــهـ " عاشقونه میخونم واسه كسی كه خودش میدونه عاشقش شدم واسه اون كه میدونه خیلی گله خیلی مهربونه عاشقش شدم میخونم واسه اون كه بودنش با یه عالمه خوشی مساویه من براش میخونم و همه میگن بگو اون كه عاشقش شدی كیه میدونه چقد دوسش دارم میدونه نباشه میمیرم میدونه زندگیم آرومه وقتی كه دستاشو میگیرم عاشقونه میخونم واسه كسی كه خودش میدونه دنیای منه اون كه با نگاه بامحبتش میتونه طلسم غم رو بشكنه میخونم واسه همون كسی كه با یه نگاهش میتونه جادو كنه میتونه منو با یه زندگی خیلی خوب و عالی رو به رو كنه " تقدیم به بهـــــــــــترینم رهام که میدونم عاشق این اهنگه ! عــشقــمی تو ! "
11-06-2012، 22:11
در دل من کسی است که تا درخشش آخرين ستاره تا پژمردن آخرين گل و فرو افتادن آخرين برگ چشم به راهش خواهم بود !!
| ||||||||||||||||||||||||||||||||
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|
موضوعات مرتبط با این موضوع... | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 3) | |||||
♥...:: بغــــــــــض قلــــــــــــم ::...♥ (نسخه ی 2) |