من یک زنم...
منبع عشق هستی
گوشهایم بستهست
برای شنیدن نجواهای عاشقانه دلفریب
که پوچند و تهی
از مهربانی
دور از دسترسم
برای گزند رساندن به لایههای نازک احساسم
لیلی نیستم
دنبال مجنون قصهها نمیگردم
در پی خویشم
و شفای زخمهایم
گوی عشقم
زیر غباری سنگین
از لایههای مرده گذشته گم شده
باید تازهاش کنم
من تکرار خستگیناپذیر
مهری هستم
که آدرسهای اشتباهی
مرا در انتهای بنبست تهنشین
نخواهد کرد
و برق هیچ هوسی
کورم نمیکند
ایستگاه موقت نیستم
شبیه هیچ کاروانسرای بین راهی هم نیستم
ارزشم بر تکه کاغذی
به امضایی بیاعتبار ثبت نمیشود
از خویش دور نخواهم شد
تا به فریب ادعا نزدیک نشوم
ایستادهام
زنده
محکم
چرا که من
خود عشقم...
منبع عشق هستی
گوشهایم بستهست
برای شنیدن نجواهای عاشقانه دلفریب
که پوچند و تهی
از مهربانی
دور از دسترسم
برای گزند رساندن به لایههای نازک احساسم
لیلی نیستم
دنبال مجنون قصهها نمیگردم
در پی خویشم
و شفای زخمهایم
گوی عشقم
زیر غباری سنگین
از لایههای مرده گذشته گم شده
باید تازهاش کنم
من تکرار خستگیناپذیر
مهری هستم
که آدرسهای اشتباهی
مرا در انتهای بنبست تهنشین
نخواهد کرد
و برق هیچ هوسی
کورم نمیکند
ایستگاه موقت نیستم
شبیه هیچ کاروانسرای بین راهی هم نیستم
ارزشم بر تکه کاغذی
به امضایی بیاعتبار ثبت نمیشود
از خویش دور نخواهم شد
تا به فریب ادعا نزدیک نشوم
ایستادهام
زنده
محکم
چرا که من
خود عشقم...