22-04-2014، 19:53
اگه گفتی امروز چه روزیه ؟ بگو دیگه !زیاد فکر نکن ! امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده !
::
::
من کلبه ی خوشبختی تو را روزی با گلهای شوقم فرش خواهم کرد و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت تا بدانی عاشق ترین پروانه ات خواهم ماند .
::
::
آرزوی مرگ کردم مرگ هم شادم نکرد ، در قفس ماندم معشوق آزاد نکردم .
::
::
دل های بزرگ و احساس های بلند ، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند .
::
::
خانوم ها با گوشهایشان عاشق می شوند و مردها با چشم هایشان . (شکسپیر)
::
::
گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم ، نه لبخند می زنیم نه شکایت می کنیم ، فقط احمقانه سکوت می کنیم .
::
::
مشکلات به سبکی هوا ، عشق به عمق اقیانوس ، دوستی به محکمی الماس ، موفقیت به درخشانی طلا ، این ها آرزوهای من برای توست .
::
::
به جنگل سوخته ی خاطراتم سوگند ، درخت یادت را باغبان خواهم بود تا ابد .
::
::
چو عاشق می شدم ، گفتم : ربودم گوهر مقصود ، ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد .
::
::
سنگینی بار خداوند آنقدر نیست که کمرت را بشکند ، فقط می خواهد تو را به زانو در آورد تا دعا کنی .
::
آره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم، آره من قولی بهت دادم که تا تهش بمونم، تو ولی این روزا سرد شده نگاهت، راهزنا زدن به راهت. اما من چی؟ من فقط یه کم شکستم، خوب نگام بکن، می بینی؟ من هنوز همون دیوونم.
::
::
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد کهنه می خریم، وسایل شکسته و پاره و پوره می خریم، بی اختیار فریاد زدم قلب شکستم می خری؟ گفت که اگه ارزشی داشت، کسی اونو نمی شکست.
::
::
آغاز سفر عشق این است: “کنار گذاشتن من و هیچ شدن”. از این هیچ است که همه چیز زاده می شود.
::
::
من شعر سکوتم را در گوش تو خواهم خواند، شب های بلندم را با یاد تو خواهم ماند، من ریشه ی عشقم را در قلب تو خواهم کاشت، آن صحبت اول را در خاطره خواهم داشت.
::
::
در این دنیا که حتی ابر ، نمی گرید به حال ما، همه از من گریزانند، تو هم بگذر از این تنها.
::
::
خیلی ها نفرین می کنن، تلافی می کنن.. اما نه.. نفرین من: الهی اونی که دوسش داری تنهات نذاره. تلافی من: میرم تا به اون برسی، سر راهت نباشم.. راستی، قدر من دوستت داره؟!
::
::
عشق هیچ مرگی نمی شناسد، عشق بر مرگ غلبه می کند. عشق مرزهای زمان را فتح می کند.
::
::
به نام کسی که یادش در بهار من ، نامش در اندیشه من ، عشقش در قلب من ، کلامش در دفتر من ، دیدارش آرزوی من است
::
::
زندگی حکمت اوست
زندگی دفتری از خاطره هاست
چند برگی را تو ورق خواهی زد
ما بقی را قسمت
::
::
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم
وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم
و باز تنهاییم
::
::
همیشه گورستانی در قلبت برای خاکسپاری خطای دوستانت بساز
::
::
برای داشتن چیزی که تا به حال نداشتی
کسی باش که تا به حال نبودی
::
::
هرگاه شادم یاد تو غمگینیم می کند. هرگاه غمگینیم یاد تو شادم می کند
پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند
::
::
غم هایت را بر روی شن بنویس تا باد آن را با خود ببرد
شادیهایت را بر روی سنگ بنویس تا برای همیشه باقی بماند
::
::
داشتم اشک هایم راروی نامه ای عاشقانه باقطره چکان جعل می کردم خاطرم آمدشاید دلتنگ خنده هایم باشی
ببخش اگر این روز ها عشق با گریستن اثبات می شود
::
::
عشق درد سری است که باید برای فراموش کردن ان عشق تازه ای را پیدا کرد
::
::
چشم هایت وقتی دروغ می گویی زیبا تر می شوند
اگر می خواهی زیبا ترین باشی همیشه به من بگو دوستت دارم.
::
::
روی یک طاقچه ی سنگی میون دو قاب رنگی ، بودن من و تو با هم داره تصویر قشنگی ، عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم ، حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم .
::
::
گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده ی عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله ی بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کنان نغمه سر دهم که من شیدای تو و عاشقانه دوستت دارم .
::
::
کجایی ای رفیق نیمه راهم ، که من در چاه شب های سیاهم ، نمی بخشد کسی جز غم پنهانم ، نه تنها از تو نالم کز خدا هم .
::
::
فقط او را صدا کردم نیامد ، تمام شب دعا کردم نیامد ، به من گفت باید با وفا بود ، به عهدش هم وفا کردم نیامد .
::
::
آب و هوای چشمات چیزی مثل کویره ، هرکس اسیرش بشه بدون شک میمیره .
::
::
ای مهربانم ، ازین پس هر شب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه ی غم گرفتار شوی .
::
::
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب ، بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب ، تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند ، آنگاه چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
::
::
اگر شبی فانوش نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی برخوردی و عده ای به تو گفتند کبوترت در حسرت پر کشیدن پر پر زد ، تو حرفشان را باور نکن ! تمام این سال ها کنار من بودی ، کنار دلتنگی دفاترم !
::
::
کاش می دانستند که دل من نه تلفن عمومیست و نه کلکسیونر عشق های رنگارنگ ، دل من آن طور که آنها فکر می کنند با همه مهربان هم نیست ، دل من تنها وحشی کوچکی است که با کمترین محبتی رام می شود ، دل کوچکم میترسد نمی خواهد اهلی شود ، به همین سادگی !
::
::
هر آنچه طی سالیان ساخته ای ممکن است فردی در یک لحظه ویران کند، باری تو همواره در حال ساختن باش. اگر این گونه کنی به زودی قصری از عشق بنا می کنی که احدی توان ویران کردن آن را ندارد.
::
وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی!
::
::
عاشقی مقدور هر عیاش نیست، غم کشیدن کار هر نقاش نیست.
::
::
یه بار دیگه بگو آره ، نگو سخته چه دشواره، به پای قلب سرد تو، شدم مجنون و آواره.
::
::
گاهی خیال می کنم از من بریده ای، بهتر زمن برای دلت برگزیده ای، از من عبور می کنی و دم نمی زنی، تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای.
::
::
در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش “علف هرز” و “گل سرخ” یکیست.
::
::
تا قاف ترین قله ی هستی، سیمرغ ترین همسفرم باش، من مرغ اسیر دل دریاچه ی نورم، تا پر بکشم سوی خدا بال و پرم باش.
::
::
در این بازار دنبال چه می گردی؟ نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی، اگر خواهی نجات از دام این دوران، برو بگذر از این بازار، از این مستی و طنازی.
::
::
یه شب خوب تو آسمون، یه ستاره چشمک زنون، خندید و گفت: کنارتم، تا آخرش تا پای جون، ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون، ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون، اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون، ابری اومد ستاره رو دزدید و برد نامهربون، حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون، دلم می خواد داد بزنم این بود قول و قرارمون، تو رفتی و از خودتم، نذاشتی حتی یه نشون.
::
::
پروردگارا! به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند، گریه کنم برای کسانی که هیچگاه غمم را نخوردند، لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند، محبت کنم به کسانی که محبتی در حقم نکردند، عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند.
::
::
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی، می رسد روزی که تنها در کنار عکس من، نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی.
::
::
همیشه ابرا می بارن اما همه عاشق ستاره ها میشن، مواظب باش چشمک ستاره، گریه ی ابرو از یادت نبره.
::
::
امشب شب آخره که مزاحم دلت شدم، خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم، بدرقه لازم ندارم، خودم میرم عزیزترین، نذار بمونه زیر پا ، قلبمو بردار از زمین، دوستت دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود، غافل از این که قلب من منتظر اشاره بود.
::
::
به یادت هستم بی هیچ بهانه ای، شاید دوست داشتن همین باشد.
::
::
اگه کسی تو چشات نگاه کرد و قلبت لرزید عجله نکن، چون ممکنه یه روز کاری با قلبت بکنه که چشات بلرزن.
::
::
گفتمش آغاز درد عشق چیست؟ گفت آغازش سراسر بندگیست، گفتمش پایان آن را هم بگو، گفت پایانش همه سرکندگیست، گفتمش درمان دردم را بگو؟ گفت درمانی ندارد بی دواست، گفتمش یک اندکی تسکین آن، گفت تسکینی ندارد ماندنیست.
::
::
وقتی تو از عشق بی بهره هستی، از دیگری می خواهی که آن را به تو بدهد، در واقع تو گدایی می کنی. دیگری نیز متقابلا از تو عشق می طلبد. حال دو گدا دست هایشان را بر روی یکدیگر گشوده اند، تصور کن!
::
::
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم، با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد، کی به انداختن سنگ پیاپی در آب، ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!
::
::
چی بگم اگه تو بودی گریه ها منو نمی برد، زندگی منو می فهمید، رویاهام به هم نمی خورد
::
::
یک همیشه یکه! شاید در تمام عمرش نتونه بیش از یک عدد باشه. اما بعضی وقتا همین یک میتونه خیلی باشه:
….
یک دنیا
یک سرنوشت
یک دوست
یک خاطره
::
::
نفسم می گیرد، در هوایی که نفس های تو نیست.
::
::
تو اگر در تپش ابر خدا را دیدی، همتی کن و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است.
::
::
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند و در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم، شاید این است دلیل تنهایی مان.. (زنده یاد دکتر علی شریعتی)
::
سردی نگاه و بشکن فاصله سزای ما نیست
::
::
یک عمر دنبال خدا گشتم تازه فهمیدم که برای یافتن خدا باید دنبال خودم می گشتم
::
::
سکوتی بود بر قلبم که با ان می زدم فریاد اگر از شهر غم رفتی مرا مبر از یاد
::
::
من همان قاب تهی خسته و بی تصویرم که برای تو و تصویر دلت می میرم
::
::
با خود عهد بستم بار دیگر که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم ولی باز تو را دیدم و گفتم بی تو می میرم
::
::
دلم را اهنی کردم مبادا عاشقت گردم نمی دانستم تو ظالم دل اهن ربایی داری
::
::
درون قلب من نام تو پیداست زبانت چون گلی خوشرنگ و زیباست مشو غمگین اگر از هم جداییم که بی مهری همیشه کار دنیاست
::
::
زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل خاک یک نفر در دل سنگ یک نفر همسفر سختی هاست یک نفر همدم خوشبختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفریم
::
::
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
::
::
کاش می شد روی قلب سرنوشت لحظه های با تو بودن را نوشت
::
::
یادمان باشد زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست ساعت بعد حساب داریم
::
::
بر سنگ مزارم بنویس اشفته دلی خفته در این خلوت خاموش او زاده غم بود ز غم های جهان گشته فراموش
::
::
انسانها یک به یک در خاک رفتند یکی شادو یکی غمناک رفتند چون باید رفت از این خاک خوشا ان ها که که مثل گل پاک رفتند
::
::
اگر عشقم حقیره اگر جسمم کویره اگر خالییه دستام اگر همیشه تنهام برای تو عاشق ترین عاشق دنیا
::
::