11-03-2014، 12:39
[rtl]چیزیکه در این بلاد مایه تعجب فراوان بود احترامی بود که درباره زنان خود داشتند. مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است. اول باری که زنان امرای آن نواحی را دیدم در موقع...[/rtl]
در جوامع قبیله ای زنان به لحاظ مشارکت در امور زندگی، دارای موقعیت مناسبی هستند. به همین سبب در قبایل ترک نیز مانند مغولها زنان احترامی خاص داشتند و زن و مرد از حقوق و امتیازات مساوی برخوردار بودند. "زنان در اداره امور خانواده، معیشت و مسائل گوناگون از جمله مشارکت در جنگ، همراه و همکار مردان قبیله و پا به پای آنان در تلاش و تکاپو بودند."
در عصر مغول و تیموریان به علت خصلت قبیله ای زنان از حقوق و امتیازات بیشتری برخوردار بودند، به طوری که در قانون مغول این امتیاز مسجل بوده است:
"اگر زنی نزد امیر برود و از او در مورد جزای خود و یا خویشانش عفو بخواهد، به خاطر احترام زنان، اگر جرم کوچک باشد بخشوده میشود. در صورت سنگین بودن جرم مجازات به نصف تقلیل مییابد."
"اگر زنی نزد امیر برود و از او در مورد جزای خود و یا خویشانش عفو بخواهد، به خاطر احترام زنان، اگر جرم کوچک باشد بخشوده میشود. در صورت سنگین بودن جرم مجازات به نصف تقلیل مییابد."
مقام و موقعیت بانوان در نزد اقوام ترک و مغول، ابن بطوطه -سیاح نامدار مراکشی قرن هشتم هجری- را که به قول معروف ربع مسکون آن روزگاران را مورد بازدید قرار داده -و سفرنامه یارحله وی مورد استناد است- به تعجب وا داشته به طوری که مینویسد:
"چیزیکه در این بلاد مایه تعجب فراوان بود احترامی بود که درباره زنان خود داشتند. مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است. اول باری که زنان امرای آن نواحی را دیدم در موقع حرکت از قرم بود که زوجه امیر را در ارابه او مشاهده کردم. سراپای ارابه با روپوش کبود رنگ عالی تزئین گردیده و پنجرههای آن باز بود ..."
"چیزیکه در این بلاد مایه تعجب فراوان بود احترامی بود که درباره زنان خود داشتند. مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است. اول باری که زنان امرای آن نواحی را دیدم در موقع حرکت از قرم بود که زوجه امیر را در ارابه او مشاهده کردم. سراپای ارابه با روپوش کبود رنگ عالی تزئین گردیده و پنجرههای آن باز بود ..."
درباره موقعیت زنان شاخص در دستگاه حکومتی مینویسد:
"مقام زن پیش ترکها و مغولها خیلی بلند و محترم است چنانکه بالای فرامین شاهی مینویسند: بفرمان سلطان و خواتین ... هر یک از خاتونها، شهرها و ولایتها با عوائد فراون در دست خود دارند و در مسافرتها [یی] که با سلطان میکنند اردوی جداگانه ای دارند."
"مقام زن پیش ترکها و مغولها خیلی بلند و محترم است چنانکه بالای فرامین شاهی مینویسند: بفرمان سلطان و خواتین ... هر یک از خاتونها، شهرها و ولایتها با عوائد فراون در دست خود دارند و در مسافرتها [یی] که با سلطان میکنند اردوی جداگانه ای دارند."
هارولدالمب درباره خصوصیات بانوان این عصر چنین آورده است:
"در آن روزها زنان تاتار بی پرده حرکت میکردند. حرم و پردهنشینی میان زنان تاتار معمول نبود و با مردان خود بر پشت زین نشسته در سفرهای جنگی و زیارت مکه و گردش همراه بودند. از غرور و افتخار پدران فاتح خویش سهم میبردند و چون در هوای آزاد نشو و نمو یافته بودند طبعاً نشاط و شادابی فوقالعاده داشتند. مادران و جدههای آنان همه امور خانوادگی حتی دوشیدن شیر شتر و چکمه دوزی را به عهده میگرفتند.
زنان تاتار در زمان تیمور حق مالکیت داشتند و جهاز و هدیههایی که به آنان اعطا میگشت متعلق به خودشان بود... و بر عکس زنان اروپایی هیچ گاه پشت کارگاه قلابدوزی و قالیبافی نمینشستند. زنان تاتار همپای جنگجویان به میدان میآمدند و در منزل مشغول بچهداری بودند و در جشنها و شادیها با شوهران شرکت میکردند و اگر مردانشان شکست میخوردند زنها جزء غنائم دیگر به اسارت میرفتند."
بانوان تیمور در پیشرفت کار و موفقیت وی تأثیر مهمی داشتند و هر یک از آنان در موقع خود وظایف مهمی بجای آوردهاند معذلک در زمان حیات وی زنان حرمسرا درامور کشوری دخالت نمیکردند فقط در بعضی موارد موفق میشدند از حدت خشم و غضب تیمور و زیاده روی در شقاوت و مجازات شاهزادگان و اطرافیان بکاهند.
بانوان تیمور در پیشرفت کار و موفقیت وی تأثیر مهمی داشتند و هر یک از آنان در موقع خود وظایف مهمی بجای آوردهاند معذلک در زمان حیات وی زنان حرمسرا درامور کشوری دخالت نمیکردند فقط در بعضی موارد موفق میشدند از حدت خشم و غضب تیمور و زیاده روی در شقاوت و مجازات شاهزادگان و اطرافیان بکاهند.
ازجمله وظایف بانوان درباری مشارکت در تربیت شاهزادگان تیموری بود. فرزندان خاندان سلطنت را پس از تولد و انجام مراسمی از والدین جدا میکردند و تحت نظارت یکی از بانوان بزرگ تربیت میشد.
کلاویخو در سفرنامه اش از برگزاری ضیافت بزرگی در سال 807هجری با حضور خود وی خبر میدهد که در آن شاهزاده خانمها اجازه داشتند که مستقلا مجلس جشن و سرور با حضور مردان تشکیل دهند.
کلاویخو در سفرنامه اش از برگزاری ضیافت بزرگی در سال 807هجری با حضور خود وی خبر میدهد که در آن شاهزاده خانمها اجازه داشتند که مستقلا مجلس جشن و سرور با حضور مردان تشکیل دهند.
بانوان شاخص در عهد جانشینان تیمور
شادملک آغا سرآمد زنان دربار سمرقند در زمان زمامداری خلیل سلطان از نوادگان و جانشینان تیمور توسط امیر سیفالدین از امرا تیمور از ایران به سمرقند آورده شد و جزو زنان امیر سیفالدین بود. خلیل سلطان پسر میرانشاه فرزند تیمور به این بانو توجه پیدا کرد و امیر سیف الدین وی را به خلیل سلطان واگذار نمود. شادملک در سمرقند شیوه درباری را فرا گرفت و خلیل سلطان شیفته او شد. این توجه و علاقه به حدی رسید که باعث خشم و غضب تیمور گردید و درباری را فرا گرفت و خلیل سلطان شیفته او شد. این توجه به حدی رسید که باعث خشم و غضب تیمور گردید و فرمان قتل وی را صادر کرد اما سرای ملک خانم یعنی خانم بزرگ دربار طلب عفو کرد و تیمور نیز درخواست وی را پذیرفت و شادملک نجات یافت.
شادملک آغا سرآمد زنان دربار سمرقند در زمان زمامداری خلیل سلطان از نوادگان و جانشینان تیمور توسط امیر سیفالدین از امرا تیمور از ایران به سمرقند آورده شد و جزو زنان امیر سیفالدین بود. خلیل سلطان پسر میرانشاه فرزند تیمور به این بانو توجه پیدا کرد و امیر سیف الدین وی را به خلیل سلطان واگذار نمود. شادملک در سمرقند شیوه درباری را فرا گرفت و خلیل سلطان شیفته او شد. این توجه و علاقه به حدی رسید که باعث خشم و غضب تیمور گردید و درباری را فرا گرفت و خلیل سلطان شیفته او شد. این توجه به حدی رسید که باعث خشم و غضب تیمور گردید و فرمان قتل وی را صادر کرد اما سرای ملک خانم یعنی خانم بزرگ دربار طلب عفو کرد و تیمور نیز درخواست وی را پذیرفت و شادملک نجات یافت.
"خلیل سلطان سرانجام پس از پیروزیها و ناکامیها شکست خورد و کردار و رفتار وی و شادملک نارضایتی عمومی را در سمرقند افزایش داد و قحط و غلا نیز مزید بر علت شد و بر وخامت اوضاع افزود بالاخره خلیل سلطان به دست خداداد حسین که از امیران متنفذ و زمانی سرپرست و مشاور او بود اسیر افتاد."
شاهرخ پس از تسلط بر سمرقند خلیل سلطان را همراه شادملک به حکومت ری فرستاد خلیل سلطان در، ری فوت کرد و شادملک نیز تاب دوری وی را تحمل نکرد به ضرب خنجری به زندگانی خود خاتمه داد و به نوشته ابن عربشاه هر دو را در ری در یک گور به خاک سپردند. این سرگذشت یکی از حوادث ظریف و حساس این دوره میباشد که با شقاوتهای عصر تیموری چندان سازگار نیست.
گوهرشاد آغا دختر غیاث الدین ترخان از امراء بزرگ صاحب قران امیر تیمور و همسر شاهرخ و مادر الغ بیک است. وی بانویی با ذکاوت و مقتدر و در دستگاه حکومتی شاهرخ دارای نفوذ فراوان و در کلیه امور نظارت داشته است. "گفته میشود که نفوذ مقتدرانه گوهرشاد در معیت فرزندان و تعدادی از دولتمردان نظمی در حکومت شاهرخ بوجود آورده که باعث فراهم آمدن آرامش و رفاه در اکثر قلمرو حکومت وی گردیده و شهرت شاهرخ مدیون کارآیی و درایت گوهرشاد میباشد."
از ماندگارهای گوهرشاد در ایران مسجد جامع گوهرشاد مشهد از شاهکارهای معماری اسلامی محسوب میشود. این بنا توسط مهندس، معمار و طراح نامدار عصر تیموری قوامالدین زینالدین شیرازی ساخته شده است. این مسجد در سال 821هجری به دستور و هزینه مالی گوهرشاد احداث و جزو ملحقات بناهای آستان قدس رضوی است بنابراین فاقد ورودی جداگانه است و از جمله آثار ارزشمند این مجموعه کتیبه کاشی به خط بایسنقر فرزند شاهرخ میباشد. مجموعه مسجد جامع گوهرشاد مشهد علاوه از سبک معماری دارای کاشیکاریها و کتیبههای فوق العاده زیبا و جالب است، به همین علت یکی از شاهکارهای معماری محسوب میشود. از دیگر آثار گوهرشاد میتوان از مسجد جامع و مدرسه و خانقاه شهر هرات نام برد که این مجموعه نیز از آثار کم نظیر معماری اسلامیبه حساب میآید.
"ازجمله بانوانی که در مقدرات حکومت تیموریان دخالت داشته اند میتوان از فیروزه بیگم مادر سلطان حسین بایقرا و نیز خدیجه بیگم همسر وی را نام برد که هر یک در موارد حساس سعی داشتند در اداره امور مملکت موثر واقع شوند."
در عصر تیموریان گذشته از رونق بازار خرید و فروش کنیز و غلام و به بردگی کشاندن زنان و مردان اسیر در جنگهای متعدد و فروش آنها در بازارهای تجارت برده برای جلب توجه و رضایت بزرگان هدیه دادن زن نیز متداول بوده است. در داستان شادملک و خلیل سلطان متوجه شدیم که این زن ابتدا متعلق به امیر سیف الدین بود بنابر خواست خلیل سلطان به وی واگذار گردید و نیز در مورد تیمور چنین آمده است:
"در عهد تیموریان طبق مدارک موجود، امراء و سلاطین جهت جلب دوستی یکدیگر اقدام به هدیه دادن زن نیز میکردند و از این راه برای ایجاد مودت سود میجستند و آنان را در ردیف سایر اشیاء و اجناس به دربار یکدیگر میفرستادند. زمانی که تیمور به فتح بزرگ آنقره نایل شد، تصمیم گرفت تا از جانب خویش سفیرانی را با تحف و هدایای بسیار که نشانه محبت و علاقمندی وی نسبت به پادشاه کاستیل باشد بفرستد. این سفیر که بزرگی از قبیله جغتای بود، حاجی محمد نام داشت و با خود نامه تیمور و تحف گرانبهای او را برای پادشاه کاستیل همراه داشت.
"... حاجی محمد به دربار اعلیحضرت هانری آمد و آنچه تیمور لنگ به عهده او گذاشته بود عرضه کرد و نامهها و هدایا و جواهرات و زنان که مسیحی بودند و تیمور آنها را از ترکان در جنگ آنقره به غنیمت گرفته بود تقدیم داشت."
"... حاجی محمد به دربار اعلیحضرت هانری آمد و آنچه تیمور لنگ به عهده او گذاشته بود عرضه کرد و نامهها و هدایا و جواهرات و زنان که مسیحی بودند و تیمور آنها را از ترکان در جنگ آنقره به غنیمت گرفته بود تقدیم داشت."