امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

لحظه گمشده

#1
لحظه گمشده

مرداب اتاقم کدر شده بود
و من زمزمه خون را در رگ‌هایم می‌شنیدم.
زندگی‌ام در تاریکی ژرفی می‌‌گذشت.
این تاریکی، طرح وجودم را روشن می‌کرد.
در باز شد
و او با فانوسش به درون وزید.
زیبایی رها شدهٔی بود
و من دیده به راهش بودم:
رویای بی‌شکل زندگی‌ام بود.
عطری در چشمم زمزمه کرد.
رگ‌هایم از تپش افتاد.
همه رشته‌هایی که مرا به من نشان می‌داد
در شعله فانوسش سوخت:
زمان در من نمی‌گذشت.
شور برهنهٔی بودم.
او فانوسش را به فضا آویخت.
مرا در روشن‌ها می‌جست.
تار و پود اتاقم را پیمود
و به من ره نیافت.
نسیمی شعله فانوس را نوشید.
وزشی می‌گذشت
و من در طرحی جا می‌گرفتم،
در تاریکی ژرف اتاقم پیدا می‌شدم.
پیدا، برای که؟
او دیگر نبود.
آیا با روح تاریک اتاق آمیخت؟
عطری در گرمی رگ‌هایم جابه‌جا می‌شد.
حس کردم با هستی گمشده‌اش مرا می‌نگرد
و من چه بیهوده مکان را می‌کاوم:
آنی گم شده بود.
پاسخ
 سپاس شده توسط ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖ ، ×●SomeOne●× ، www.sara.love ، Ƥαяℓσนʂ ϱiяℓ ، tidaaa
آگهی
#2
مممممممممممممیسی عشقم خیلی خوب بودBlush
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
لحظه گمشده 1
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اوسنه گمشده
Lightbulb نقد «کوچه ابرهای گمشده» کورش اسدی!
Thumbs Up «لحظه‌ها را شانه می‌زنی» نقد می‌شود
  اهای دختر خانوما اهای اقا پسرا چند لحظه بیااید تو
  دختر خانوما و آقا پسرا لطفا بیاین تو چند لحظه باهاتون کار دارم
  آخرين سخن مشاهير جهان در آخرين لحظه زندگي
  دستنوشته‌ های گمشده جلال آل‌احمد پیدا شد
  ی لحظه بیا ضرر نمی کنی...
  اونایی که عاشقن لطفا یه لحظه بیان تو
  یادداشت های گمشده قیصر امین پور

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان