چقدر سخته ، تو دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست
که آنکه من بزرگش کردم ، کوچکم کرد !
*
*
*
قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
که آنکه من بزرگش کردم ، کوچکم کرد !
*
*
*
قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم
خداحافظ . . .
********************
روی سنگ قبرم بنویسید درود
درود به آنهایی که سلامشان نکرده بودم
روی سنگ قبرم بنویسید بدرود
بدرود به آنهایی که وقت رفتن فرصت وداع نداشتم
*******************
از تو تنها یک حس مانده با من امشب که تو را گم بکنم ، پیش بیهودگی احساسم . . .
آخرین بار ، سلام . آخرین بار ، خداحافظ . . .
********************
نگفته بودم! پیش از خدا حافظی
حافظه ی باران را مرور کنی؟
خداحافظ . . .
********************
روی سنگ قبرم بنویسید درود
درود به آنهایی که سلامشان نکرده بودم
روی سنگ قبرم بنویسید بدرود
بدرود به آنهایی که وقت رفتن فرصت وداع نداشتم
*******************
از تو تنها یک حس مانده با من امشب که تو را گم بکنم ، پیش بیهودگی احساسم . . .
آخرین بار ، سلام . آخرین بار ، خداحافظ . . .
********************
نگفته بودم! پیش از خدا حافظی
حافظه ی باران را مرور کنی؟
و از میان تمام رویاهایش
سلام ها را به خاطر آوری؟
سلام ها را به خاطر آوری؟
نگفته بودم! واژه ها مقدس اند
احساس می شوند، می ترسند، می ترسانند
احساس می شوند، می ترسند، می ترسانند
وحادثــــــــــــــه هیچ وقت خبرت نمی کند؟!
حالا رفته ای و من
حالا رفته ای و من
در کوچه های قهوه ای کویری
که سواد خواندن ابرها را ندارد
که سواد خواندن ابرها را ندارد
تشنه ی قطره ای سلامم
تا بار دیگر سبز شوم
********************
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
********************
منو باش !
میخواستم با خداحافظی کردنم تهدیدت کنم !
نمیدونستم با این کار خوشحالت میکنم !
باورم نمیشه یعنی خودتی ؟!
تا بار دیگر سبز شوم
********************
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار
********************
منو باش !
میخواستم با خداحافظی کردنم تهدیدت کنم !
نمیدونستم با این کار خوشحالت میکنم !
باورم نمیشه یعنی خودتی ؟!
********************
بیخودی متاسف نباش !
تو آمده بودی که بروی اصلا !
تو چه می دانی چه ترسی ست ، ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ ؟
********************
خواهم که در این غمکده آرام بمیرم
گمنام سفر کردم و گمنام بمیرم
خواهم زخدایم که به دلخواه بمیرم
یعنی که تو را بینم و آنگاه بمیرم
*******************
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد . . .
********************
اگه می دونسنتی قطره ی بارون هنگام جدا شدن از ابر چه حسی داشت !
اگه می دونستی یه بندر هنگام رفتن کشتی ها چقدر تنها میشد !
اگه می دونستی درخت کاج هنگام پر کشیدن پرنده ها چقدر غمگین می شد !
اگه می دونستی با رفتنت چه آتیشی به جونم کشیدی اینقدر راحت نمی گفتی : خداحافظ…
********************
خداحافظی کردی، یک جوری که انگار، دیگه بر نمی گردی
اشکات شده بود سیل، یک جوری انگار، سراپا همه دردی
سراپا همه دردی، دیگه بر نمی گردی
********************
“خداحافظی ات”
عجب خرابه ای به بار آورده !
نگاه کن . . .
مدت هاست در تلاشند مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند !
********************
بار غم رو شونه، بردمش تا خونه ، جای خالیت رو دیدم، اشکام شد روونه
به جز عطر خیالت، نبود از تو نشونه، می دونم که پس از تو، دلم تنها می مونه
*******************
اگه گفتم خداحافظ
نه اینکه رفتنت ساده است !
نه اینکه میشه باور کرد !
دوباره آخر جادست . . .
********************
خداحافظ برای تو چه آسان بود، ولی قلب من از این جمله لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت، برای من غم تلخ جدایی داشت
خداحافظ طلوع من، غروب من، خداحافظ تو ای محبوب خوب من
********************
دردناکترین خداحافظی ها آنهایی هستند که هرگز نه گفته شدند و نه توضیح داده شدند . . .
*******************
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام …. خداحافظ به شرطی که بفهمی ترشده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید… به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت سادست …. نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جادست
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها … بدونی بی تو و با تو، همینه اسم این دنیا
********************
روزای روشن خداحافظ، … من خداحافظ، خداحافظ خداحافظ
روزای خوبت، بگو کجا رفت، از تو قصه ها رفت یا از اینجا رفت
اینجا که انگار هیشکی زنده نیست، گریه فراوون وقت خنده نیست
تو آمده بودی که بروی اصلا !
تو چه می دانی چه ترسی ست ، ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ ؟
********************
خواهم که در این غمکده آرام بمیرم
گمنام سفر کردم و گمنام بمیرم
خواهم زخدایم که به دلخواه بمیرم
یعنی که تو را بینم و آنگاه بمیرم
*******************
میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد . . .
********************
اگه می دونسنتی قطره ی بارون هنگام جدا شدن از ابر چه حسی داشت !
اگه می دونستی یه بندر هنگام رفتن کشتی ها چقدر تنها میشد !
اگه می دونستی درخت کاج هنگام پر کشیدن پرنده ها چقدر غمگین می شد !
اگه می دونستی با رفتنت چه آتیشی به جونم کشیدی اینقدر راحت نمی گفتی : خداحافظ…
********************
خداحافظی کردی، یک جوری که انگار، دیگه بر نمی گردی
اشکات شده بود سیل، یک جوری انگار، سراپا همه دردی
سراپا همه دردی، دیگه بر نمی گردی
********************
“خداحافظی ات”
عجب خرابه ای به بار آورده !
نگاه کن . . .
مدت هاست در تلاشند مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون کشند !
********************
بار غم رو شونه، بردمش تا خونه ، جای خالیت رو دیدم، اشکام شد روونه
به جز عطر خیالت، نبود از تو نشونه، می دونم که پس از تو، دلم تنها می مونه
*******************
اگه گفتم خداحافظ
نه اینکه رفتنت ساده است !
نه اینکه میشه باور کرد !
دوباره آخر جادست . . .
********************
خداحافظ برای تو چه آسان بود، ولی قلب من از این جمله لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت، برای من غم تلخ جدایی داشت
خداحافظ طلوع من، غروب من، خداحافظ تو ای محبوب خوب من
********************
دردناکترین خداحافظی ها آنهایی هستند که هرگز نه گفته شدند و نه توضیح داده شدند . . .
*******************
خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام …. خداحافظ به شرطی که بفهمی ترشده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید… به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت سادست …. نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جادست
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها … بدونی بی تو و با تو، همینه اسم این دنیا
********************
روزای روشن خداحافظ، … من خداحافظ، خداحافظ خداحافظ
روزای خوبت، بگو کجا رفت، از تو قصه ها رفت یا از اینجا رفت
اینجا که انگار هیشکی زنده نیست، گریه فراوون وقت خنده نیست