16-01-2014، 21:00
بيمارى روانى موضوعى وسيع است که حدود آن گسترده و تعريف دقيق آن دشوارتر از بيان رنگهاى کوهستان به هنگام غروب آفتاب است. بيمارىهاى روانى اصلي و جزئي وجود دارند.
بيمارىهاى اصلي را روانپريشي (Psychosis) مىنامند. در اين حالت شخص ديوانه است و واقعيت را احساس نمىکند. سه نوع بيمارى عمده وجود دارد:
۱. روانگسيختگى (Schizopherenia) (اسکيزوفرني) که در آن شخص در دنياى رويايى خود بهسر مىبرد؛
۲. روانپريشيِ افسردگى - سرخوشى (Manic-Depresion): که در آن نشانهها بين افسردگى ژرف و هيجان شديد نوسان دارند؛
۳. سوءظن شديد و هذيانگويى (Paronia) (پارانويا) که همراه با سوءظن شديد و بىدليل و با گرايش پيشرونده به سوى همهٔ جهان در چارچوب يک توهم است.
بيمارىهاى جزيي بر دو دسته هستند:
۱. رواننژندى (نوروز): در اين حالت بيمار نمىتواند در برابر موقعيتهاى گوناگون زندگى واکنش هنجار نشان دهد. او ديوانه بهشمار نمىآيد ولى با وجود اين برخى نشانههاى ويژه مانند ترس غيرعادى و اجبار و وسواس را از خود نشان مىدهد؛
۲. اختلالهاى شخصيتي: اين دسته اختلالات مرده رنگ تجربههاى اسفانگيز و ادراکهاى کودکى است.
بيمارىهاى روانى اصلى
اسکيزوفرنى
اسکيزوفرنيا و اختلالات وابسته به آن با نشانههاى سايکوتيک مثل هذيان و توهم مشخص مىشوند: شدت اين اختلالات گوناگون است. در اسکيزوفرنيا، بيمار نشانههاى مايکوتيکى و اختلال عملکرد دارد. در اختلالت هذياني، بميار هذيانهايى را تجربه مىکند اما هيچ اثرى از توهم يا ساير نشانههاى مشخصه اسکيزوفرنيا وجود ندارد. اسکيزوفرنيا با سير هر چند متغير، اما غالباً مزمن و عودکننده خود، نوعى بيمارى مشخصاً ناتوانکننده بهشمار مىرود. اين بيمارى بهصورت سندرم حاد و مزمن بروز مىکند. ويژگىهاى شايع سندرم حاد: توهم، عقايد گزند و آسيب، محروميت اجتماعي، اختلال در عملکرد شغلى و عقيده کاذب مورد ارجاع قرار گرفتن و در سندرم مزمن نشانهها به صورت: کاهش فعاليت، فقدان سائق دورى از اجتماع، آپاتى هيجاني، اختلال تفکر مىباشد.
مانيک دپرسيو
مانيا سندرمى است که از برخى لحاظ متضاد افسردگى مىباشد و بهعنوان قسمتى از اختلال دو قطبى بروز مىکند. اين اصطلاح دلالت بر دورههايى از اختلال افسردگى و مانيا دارد اما شامل آنهايى هم مىشود که در زمان تشخيص فقط به مانيا مبتلا هستند مانيا بهصورت خفيف، متوسط و شديد بروز مىکند.
اين افراد داراى علائمى همچون: سرخوشى يا تحريکپذيري، بيشفعالى و خود بزرگبينى هستند.
پارانوميا
يکى از بيمارىهاى روانى که جزء بيمارىهاى اصلى محسوب مىشود و در واقع بيمارىهاى روانپريشى است و در اين حالت شخص ديوانه است اما واقعيت را احساس نمىکند. افراد پارانوميا دچار سوءظن شديد و هذيانگويى مىباشند. سوءظن شديد و بىدليل و با گرايش پيشرونده به سوى همهٔ جهان در چارچوب يک توهم است.
بيمارىهاى روانى فرعى
رواننژندى (نروز)
يکى از بيمارىهاى جزئى که در روانپزشکى مورد بررسى قرار مىگيرد رواننژندى است. در اين حالت بيمار نمىتواند در برابر موقعيتهاى گوناگون زندگى واکنش هنجار نشان دهد. او ديوانه بهشمار نمىآيد ولى با وجود اين برخى نشانههاى ويژه مانند ترس غير عادى و اجبار و وسواس از خود نشان مىدهد.
اختلالات شخصيتى
انحرافات شخصيتى شديد را مىتوان اختلال بهحساب آورد ولى مشکل بتوان مرز دقيقى ميان شخصيت طبيعى و شخصيت ناهنجار قائل شد. در واقع شخصيت وقتى مختل بهحساب مىآيد که سبب رنج کشيدن خود فرد يا سايرين شود. اين اختلالات بهصورت:
۱. مضطرب، گرفته و مستعد به نگرانى و ناراحت شدن
۲. فقدان عزتنفس و اعتماد بهنفس
۳. حساس و شکاک
۴. نمايش و تکانهاى
۵. پرخاشگر و ضد اجتماعى
بيمارىهاى اصلي را روانپريشي (Psychosis) مىنامند. در اين حالت شخص ديوانه است و واقعيت را احساس نمىکند. سه نوع بيمارى عمده وجود دارد:
۱. روانگسيختگى (Schizopherenia) (اسکيزوفرني) که در آن شخص در دنياى رويايى خود بهسر مىبرد؛
۲. روانپريشيِ افسردگى - سرخوشى (Manic-Depresion): که در آن نشانهها بين افسردگى ژرف و هيجان شديد نوسان دارند؛
۳. سوءظن شديد و هذيانگويى (Paronia) (پارانويا) که همراه با سوءظن شديد و بىدليل و با گرايش پيشرونده به سوى همهٔ جهان در چارچوب يک توهم است.
بيمارىهاى جزيي بر دو دسته هستند:
۱. رواننژندى (نوروز): در اين حالت بيمار نمىتواند در برابر موقعيتهاى گوناگون زندگى واکنش هنجار نشان دهد. او ديوانه بهشمار نمىآيد ولى با وجود اين برخى نشانههاى ويژه مانند ترس غيرعادى و اجبار و وسواس را از خود نشان مىدهد؛
۲. اختلالهاى شخصيتي: اين دسته اختلالات مرده رنگ تجربههاى اسفانگيز و ادراکهاى کودکى است.
بيمارىهاى روانى اصلى
اسکيزوفرنى
اسکيزوفرنيا و اختلالات وابسته به آن با نشانههاى سايکوتيک مثل هذيان و توهم مشخص مىشوند: شدت اين اختلالات گوناگون است. در اسکيزوفرنيا، بيمار نشانههاى مايکوتيکى و اختلال عملکرد دارد. در اختلالت هذياني، بميار هذيانهايى را تجربه مىکند اما هيچ اثرى از توهم يا ساير نشانههاى مشخصه اسکيزوفرنيا وجود ندارد. اسکيزوفرنيا با سير هر چند متغير، اما غالباً مزمن و عودکننده خود، نوعى بيمارى مشخصاً ناتوانکننده بهشمار مىرود. اين بيمارى بهصورت سندرم حاد و مزمن بروز مىکند. ويژگىهاى شايع سندرم حاد: توهم، عقايد گزند و آسيب، محروميت اجتماعي، اختلال در عملکرد شغلى و عقيده کاذب مورد ارجاع قرار گرفتن و در سندرم مزمن نشانهها به صورت: کاهش فعاليت، فقدان سائق دورى از اجتماع، آپاتى هيجاني، اختلال تفکر مىباشد.
مانيک دپرسيو
مانيا سندرمى است که از برخى لحاظ متضاد افسردگى مىباشد و بهعنوان قسمتى از اختلال دو قطبى بروز مىکند. اين اصطلاح دلالت بر دورههايى از اختلال افسردگى و مانيا دارد اما شامل آنهايى هم مىشود که در زمان تشخيص فقط به مانيا مبتلا هستند مانيا بهصورت خفيف، متوسط و شديد بروز مىکند.
اين افراد داراى علائمى همچون: سرخوشى يا تحريکپذيري، بيشفعالى و خود بزرگبينى هستند.
پارانوميا
يکى از بيمارىهاى روانى که جزء بيمارىهاى اصلى محسوب مىشود و در واقع بيمارىهاى روانپريشى است و در اين حالت شخص ديوانه است اما واقعيت را احساس نمىکند. افراد پارانوميا دچار سوءظن شديد و هذيانگويى مىباشند. سوءظن شديد و بىدليل و با گرايش پيشرونده به سوى همهٔ جهان در چارچوب يک توهم است.
بيمارىهاى روانى فرعى
رواننژندى (نروز)
يکى از بيمارىهاى جزئى که در روانپزشکى مورد بررسى قرار مىگيرد رواننژندى است. در اين حالت بيمار نمىتواند در برابر موقعيتهاى گوناگون زندگى واکنش هنجار نشان دهد. او ديوانه بهشمار نمىآيد ولى با وجود اين برخى نشانههاى ويژه مانند ترس غير عادى و اجبار و وسواس از خود نشان مىدهد.
اختلالات شخصيتى
انحرافات شخصيتى شديد را مىتوان اختلال بهحساب آورد ولى مشکل بتوان مرز دقيقى ميان شخصيت طبيعى و شخصيت ناهنجار قائل شد. در واقع شخصيت وقتى مختل بهحساب مىآيد که سبب رنج کشيدن خود فرد يا سايرين شود. اين اختلالات بهصورت:
۱. مضطرب، گرفته و مستعد به نگرانى و ناراحت شدن
۲. فقدان عزتنفس و اعتماد بهنفس
۳. حساس و شکاک
۴. نمايش و تکانهاى
۵. پرخاشگر و ضد اجتماعى