02-03-2014، 13:09
(آخرین ویرایش در این ارسال: 02-03-2014، 14:44، توسط ♀✘ دُختَــ♥ـر بَهــآرے ♀✘.)
وای ی ی...
این یک وای دردناک است
بعد از یک اخ سوزناک که از نهاد من بیرون امد.
ببخشید نمی خواهم نوشته ام را با یک صفحه ی ترسناک شروع کنم
لطفا چندشتان نشود.
یک سوزن پر ما جرا به پایم فرو رفت و دل و روده ام را بیرون ریخت
همین با عث شد با عصبانیت هرچه تمام تر این ها را بنویسم.ازدست پدرم
عصانی ام.حتما می پرسید یک سوزن چه ربطی به بابایم دارد
بابا می خواست با دوستش به سینما برود:cool:
بابا لباسش را پوشید اما از بخت بد دکمه اش کنده شد
بابا گفت(خانم وزن کجاست)
مامان جعبه ی خیاطی را به بابا داد و رفت
اما سوزن نبود.
بابا گفت(ای داد خانم سوزن این جا نیست)
مامان هم گفت دیروز دست تو بود کجا گذاشتی؟
بابا شروع به گشتن سوزن کرد و ما را هم مجبور به پیدا کردن سوزن کرد
ماما ن آشپزخانه ---بابا اتاق پزیرایی ---و من هم اتاق ها
رفتم و همه ی اتاق ها را گشتم اما خبری از سوزن نبود
اما نا گهان درد عجیبی در پایم احساس کردم
پایم را نگاه کردم.بله. سوزن به پایم رفته ربود
جیغی کشیدم.:p325:
مامان و بابا سریع خودشان را به من رساندند.
بابا سوزن را از پایم بیرون کشد
درد بیشتر شد و من پایم را محکم به زمین کوبیدم:rum:
بیهوش شدم
وقتی به هوش ادم دیدم پایم را گچ گرفته اند
-اگر تو پای آدم سوزن برود دیگر لازم نیست گچ بگیریمپس این چیه؟
ماما برایم تو ضیح داد که وقتی من پایم را به زمین کوبیدم. زیر پایم لیوان بوده و وقتی پایم را به زمین زدم لیوان شکسته می شود
خب الان خودتون رو جای من بزارید چه حسی دارید؟؟؟؟
حس من که قابل تو ضیح دادن نیست
این یک وای دردناک است
بعد از یک اخ سوزناک که از نهاد من بیرون امد.
ببخشید نمی خواهم نوشته ام را با یک صفحه ی ترسناک شروع کنم
لطفا چندشتان نشود.
یک سوزن پر ما جرا به پایم فرو رفت و دل و روده ام را بیرون ریخت
همین با عث شد با عصبانیت هرچه تمام تر این ها را بنویسم.ازدست پدرم
عصانی ام.حتما می پرسید یک سوزن چه ربطی به بابایم دارد
بابا می خواست با دوستش به سینما برود:cool:
بابا لباسش را پوشید اما از بخت بد دکمه اش کنده شد
بابا گفت(خانم وزن کجاست)
مامان جعبه ی خیاطی را به بابا داد و رفت
اما سوزن نبود.
بابا گفت(ای داد خانم سوزن این جا نیست)
مامان هم گفت دیروز دست تو بود کجا گذاشتی؟
بابا شروع به گشتن سوزن کرد و ما را هم مجبور به پیدا کردن سوزن کرد
ماما ن آشپزخانه ---بابا اتاق پزیرایی ---و من هم اتاق ها
رفتم و همه ی اتاق ها را گشتم اما خبری از سوزن نبود
اما نا گهان درد عجیبی در پایم احساس کردم
پایم را نگاه کردم.بله. سوزن به پایم رفته ربود
جیغی کشیدم.:p325:
مامان و بابا سریع خودشان را به من رساندند.
بابا سوزن را از پایم بیرون کشد
درد بیشتر شد و من پایم را محکم به زمین کوبیدم:rum:
بیهوش شدم
وقتی به هوش ادم دیدم پایم را گچ گرفته اند
-اگر تو پای آدم سوزن برود دیگر لازم نیست گچ بگیریمپس این چیه؟
ماما برایم تو ضیح داد که وقتی من پایم را به زمین کوبیدم. زیر پایم لیوان بوده و وقتی پایم را به زمین زدم لیوان شکسته می شود
خب الان خودتون رو جای من بزارید چه حسی دارید؟؟؟؟
حس من که قابل تو ضیح دادن نیست