پنجمین سخنرانی آیتالله قرهی در دهه آخر صفر
هر کس یقین ندارد، جزء امت پیامبر(ص) نیست
مؤسس و متولی حوزه علمیه امام مهدی(عج) گفت: پیغمبر(ص) فرمودند: «ما اُعطیتْ اُمَّةٌ من الیقین أفضل ممّا اُعْطیتْ اُمّتی»؛ یعنی اگر مقام یقینت، مقام بالایی نبود؛ معلوم است جزء امت پیامبر نیستی، هر چند به ظاهر اسمت جزء امّت پیامبر باشد.
آیتالله روحالله قرهی، متولی و مؤسس حوزه علمیه امام مهدی(عج) در پنجمین جلسه سخنرانی دهه آخر صفر، که در شب بیست و چهارم ماه صفر در مهدیه القائم المنتظر(عج) واقع در شرق تهران برگزار شد، به ادامه موضوع «ابتلائات امام و امّت» پرداخت. متن سخنان آیتالله قرهی بدین شرح است:
بهترینِ امّت از دیدگاه پیامبر اکرم(ص)
پیامبر عظیمالشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند: امّت من، افضل امم هستند. علّت این فضیلت هم به خاطر صبرشان است. صبر در سه مقوله است، یکی در مقابل ظواهر دنیاست که هر کس در مقابل آنها صبر کند، خودباخته نمیشود و احساس کوچکی نمیکند. حال، بهترین فرد امّت از دیدگاه پیامبر عظیمالشّأن(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) چه کسی است؟ یکی از موارد، همین است که اینها نسبت به ظواهری که دیگران لذّت میبرند، صبر میکنند. لذا حضرت ختمی مرتبت، پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند:«خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّه ِ »[1] بهترین فرد امّت من، کسى است که جوانى خود را در طاعت پروردگار عالم خرج کند.
«و فَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ » - فطم؛ یعنی بریدن - و نفس خودش را از خوشیها و لذّات دنیا باز دارد و ببُرد؛ چون به هر حال دنیا، لذّات دارد. انسان هم قدرت جسمی و شهوت (شهوت جنسی و شهوت نگاه و شهوت خودنمایی و ...) دارد که اوج اینها هم در جوانی است. «و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ» و به آخرت دل بندد و به آن دلبستگی پیدا کند. «و غَمضَهُ فی یَدِ الکُفّار» و چشمش را از آنچه در دست کفّار است، پایین بیاندازد؛ یعنی چشمپوشی کند. بیان شده: «الدنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر»لذا کافر در دنیا، خیلی چیزها دارد. امّا ظواهر دنیا چنین کسی را فریب نمیدهد و از آنها غمض عین و چشمپوشی میکند. یعنی میبیند امّا کأنّ نمیبیند. غمض عین یعنی به حقیقت وجود دارد، امّا چشمپوشی میکند.
مثل این که میگویند:اولیاء خدا برای گنهکار، غمض عین میکنند. یعنی میدانند که این، گنهکار است امّا برای هدایتش نادیده میگیرند تا او را به آغوش دین برگردانند. لذا غمض عین؛ یعنی موجودیّت دارد، نه این که نباشد، امّا خودش چشمپوشی میکند.
یک معنی غمض عین هم این است: گاهی او هم میتواند از لذّتها بهرهمند شود، بالاخره در جوانی است، یک جمال ظاهری دارد، ثروت ظاهریای هم پیدا میکند، میتواند نعوذبالله در این طرف و آن طرف زد و بند هم کند و با حقّهبازی چیزهایی را به دست بیاورد. امّا غمض عین یعنی با این که میتوانی، ولی چشمپوشی میکنی. مثلاً میتوانی با یک قیافهای - که در اصل خدا داده ولی به ظاهر فکر میکنی برای خودت است و به ظاهر خوشگل هستی؛ یعنی گِلت خوش است و ... - ؛ کسی را فریب دهی. لذا غمض عین یعنی میتوانی، امّا خودت چشمپوشی کنی.
به تعبیر عوامالنّاسی، میگویند:کسی دستش به گوشت نمیرسد، میگوید: بو میدهد؛ امّا یک کسی میتواند، امّا با همان توانستن، چشمپوشی میکند که این غمض عین است. میتواند پولهای آنچنانی داشته باشد، امّا چشمپوشی کند. خیلی سخت است. یک شبه امکان دارد یک کسی بتواند میلیاردر شود و همه وسایل برایش فراهم باشد و اتّفاقی برایش نیافتد. چون یک وقت کسی از عقوبت دنیوی مسئلهای میترسد که مثلاً لو برود و ... . امّا میبینید برای کسی همه زمینهها هم فراهم است و هیچ مسئلهای هم به وجود نمیآید، کسی هم نمیفهمد و راحت هم میتواند جابهجا کند، امّا اینجاست که غمض عین و چشمپوشی کردن معنا میدهد.حال، مهم این است که چه کسی مرد این کار باشد که غمض عین کند.
مثلاً الآن پیشنهاد ریاست به او دادند، امّا خودش میداند که نمیتواند؛ غمض عین میکند. به تعبیری اگر هم کاندید شود، در مجلس رأی هم میآورد و وزیر می شود، امّا اگر غمض عین کند، خیلی حرف است. پس یک معنی غمض عین این میشود که در حین توانستن، دست بکشد، حالا این در هر زمینهای میتواند باشد، یکی در جنسی، یکی در مالی، یکی در قدرت و ... . پس این تعریف غمض عین بود.
حالا حضرت میفرمایند: اگر غمض عین کند، «إنّ جَزاءهُ علَى اللّه ِ أعلى مَراتِبِ الجنّة»ِ بالاترین درجه بهشت، پاداش خداوند به اوست. جزا او «علی اللّه» است، نه «مِن اللّه». «علی اللّه» یعنی برخداست؛ به نوعی خود خدا بر خودش تکلیف کرده است. «مِن اللّه» یعنی از ناحیه خدا به او میدهند، حالا شد یا چقدر دادند و ... . امّا«علی اللّه» یعنی تکلیف بر خداست که آن را هم هیچ احدی جرأت نمیکند بر خدا تکلیف کند و خود خدا بر خودش تکلیف کرده است. همانطور که بارها عرض کردیم: پروردگار عالم خودش بر خودش تکلیف کرده و فرموده که من هر کسی را خلق کنم، رزقش را میدهم، هر آن کس که دندان دهد، نان دهد. این، تکلیف خداست و خودش هم بر خودش تکلیف کرده است.
یکی از تکلیفهای دیگر خدا بر خودش این است که وقتی ما از جنّت به زمین هبوط کردیم، هادی برای ما بفرستد. لذا اگر کسی از هادیان الهی استفاده نکند، فردای قیامت نمیتواند با پرودرگار عالم محاجّه کند. چون خداوند میفرماید: ما برای شما، انبیاء عظام و حضرات معصومین(علیهم صلوات المصلّین) را فرستادیم و بعد از آنها هم جانشینان آنان و اولیاء خدا و مردان الهی را برایتان فرستادیم.مجسد بود، مطلب بود، ...، چه شد؟!
حتّی در روایت داریم: شما باید برای هدایت خرج کنید و به هر جایی بروید. البته گاهی میآورند و در بغل ما میگذارند.امّا میگویند: شما باید برای هدایت خرج کنید؛ همانطور که برای جسمتان خرج میکنید. حال، روح مهمتر است یا جسم؟! چطور برای جسمتان هر خرج میکنید، برای غذای روح هم باید خرج کنید.لذا اگر کسی از مردان الهی نبودند که هدایتتان کنند، باید شهر به شهر بروید تا کسی را پیدا کنید. یعنی اینقدر مهم است که اگر بفهمید مثلاً فلان جا ولیّ خدایی هست، حتّی باید با خانواده کوچ کنید و بروید، خانهتان را آنجا قرار بدهید که نزدیک به یک ولیّ خدایی یا هادی الهی باشید تا دست شما را بگیرد و شما را هدایت کند.پروردگار عالم خودش بر خودش تکلیف کرده که هادی برای من و تو بفرستد. حالا اگر من و تو سراغ هادی نرفتیم، خودمان بیچاره و بدبختیم.
پس بهترین امّت چه کسانی هستند؟ «خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّه ِ » کسی که جوانیاش را در راه طاعت خدا بگذراند، «و فَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ » و نفس خود را از لذّات دنیا باز دارد و از آنچه در دست دشمنش است، غمض عین میکند. آنوقت چه میشود؟ جزایش بر خدا واجب است؛ یعنی خدا بر خودش فرض کرده (چون کسی نمیتواند بر خدا فرض کند) که اعلی مراتب بهشت را به او بدهد.
پس اگر امّت، امت درستی بود؛ خصوصیّت او این است که به ظواهر دنیا چشم ندارد، چشم به این که دیگران چه دارند ندارد، چشم به این که دشمن چه دارد، ندارد؛ بلکه در راه اطاعت خدا قدم برمیدارد و نفسش از لذّات دنیا بریده است. پیغمبر اکرم، خاتم رسل، حضرت محمّد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) میفرمایند:«بَشِّرْ هذِهِ الاُمَّةَ بالسَّناءِ ، و الدِّینِ ، و الرِّفْعَةِ ، و النَّصْرِ ، و التَّمْکینِ فی الأرضِ»[2]بشارت باد این امّت را به ارجمندى (یعنی در مقابل دشمن ذلیل نمیشوند)، دیندارى، سربلندى (یعنی هیچ موقع در مقابل دشمن سرافکنده نمیشوند)، پیروزى و قدرت یافتن در روى زمین.
من اگر جای این آقا بودم که وقتی وارد شد، آن فرد حتّی اسلوب دیپلماتیک را هم رعایت نکرد و به احترام ایشان از جای خود بلند نشد، گوش اینها را میگرفتم و به بیرون پرتشان میکردم. معمولاً در اسلوب دیپلماتیک دنیا اینطور است که فردی میایستد و بقیّه میآیند در مقابل او احترام میگذارند و بعد مینشینند. امّا در اینجا آنها را نشانده بودند و بعد هم که ایشان آمد، آنها احترام نکردند و بلند نشدند. من اگر بودم، اصلاً نمینشستم و میگفتم: چون بیادبی کردید، من بیرون میروم.
اسلام اجازه نمیدهد که ما ذلیل و خوار شویم. آنوقت هم با نام نظام؛ چون اینها دیگر فرد و به نام شخص نیستند، اینها به نام نظام اسلامی و دین هستند. لذا چون به نام دین هستند؛ نباید اجازه بدهند که ذلیل شوند، بلکه مسلمان باید همیشه سربلند بوده و سینهاش سپر باشد. خاک بر سر آن مسلمانی که بخواهد جلوی این یهودیها و نصارا، خوار و ذلیل شود. تف بر این مسلمانی که ننگ و ذلّت را برای خود بخرد.مسلمان باید سینه سپر کند و در مقام رفعت باشد. البته نمیخواهیم بگوییم نعوذبالله تکبّر بورزد. ولی اگر دیدیم بیاحترامی میکنند، باید با آنها محکم برخورد کنیم. لذا مسلمان همیشه خضوع و خشوع را دارد، امّا وقتی دید دارند بیاحترامی میکنند، باید از آنجا بیرون برود، نه این که در کنارشان بنشیند. چون او دیگر شخص نیست، بلکه به عنوان یکی از مسئولان این نظام است.
لذا حضرت میفرمایند: «بَشِّرْ هذِهِ الاُمَّةَ بالسَّناءِ ، و الدِّینِ ، و الرِّفْعَةِ ، و النَّصْرِ ، و التَّمْکینِ فی الأرضِ»، شما که مسلمان هستید، باید دنیا را بچرخانید، نه این که آنها بیایند و برای شما تصمیم بگیرند، وای بر این مسلمانی!
هر کس یقین ندارد، جزء امّت پیامبر اکرم(ص) نیست
میدانید دلیل چیست؟ این اعمال برای این است که به مقام یقین نرسیدیم، هر کس یقینش بالا نبود، جزء امّت نیست. چون پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)فرمودند: «ما اُعْطِیَتْ اُمَّةٌ مِنَ الیقینِ أفضلَ مِمّا اُعْطِیَتْ اُمَّتی»[3] به هیچ امّتی، یقینی برتر از امّت من داده نشده است. یعنی اگر مقام یقینت، مقام بالایی نبود؛ معلوم است جزء امّت پیامبر نیستی، هر چند به ظاهر اسمت جزء امّت پیامبر باشد. تو که مسلمان هستی، باید یقین داشته باشی که باید بالا باشی، تو باید تمکّن در زمین داشته باشی، تو باید رفعت و نصرت داشته باشی و ... . لذا ما چون یقین نداریم، گرفتار میشویم. همانطور که عرض کردم امّت ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام)، امّت قلیله بود، امّا یقین داشت و به همین علّت، پیروز شد، ولو به ظاهر از بین رفت.یک حدیث رمزیّه از پیامبر اکرم(ص)
البته پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نکتهای را فرموده که رمز است و باید این مطلب را به نام حدیث رمزیه به ذهن بسپارید، حضرت فرمودند: «اُمّتی اُمّةٌ مُبارَکَةٌ، لا یُدْرى أوَّلُها خَیْرٌ أو آخِرُها خَیْرٌ»[4] امّت من، امّت خجستهاى است که معلوم نیست که اوّل آن بهتر است، یا آخر آن. پس این حدیث، رمز است که پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) به ما داده؛ یعنی امکان دارد آخرالزّمان، امّت حقیقی پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیاید که همینطور هم هست. کما این که آمده و شما مردم با همین وفا و صفای خود این را نشان دادید که شیعه واقعی و معتقدان به اسلام ناب محمدی - به قول امام راحل - و امّت آقاجان، امام زمان(روحی له الفداء) هستید.
پس این روایت، حدیث رمزیّه است، «اُمّتی اُمّةٌ مُبارَکَةٌ، لا یُدْرى أوَّلُها خَیْرٌ أو آخِرُها خَیْرٌ»؛ چون هر چه به آخر میرسد، خیلی از مطالب را با همدیگر میبینند. البته فقط یک عدّه میبینند و همه اینطور نیستند. البته به فضل الهی و به عنایت مولاجانمان، امام زمان(روحی له الفداء) با وجود این که بالاخره باید همهمان نگرانیهایی داشته باشیم؛ چون انسان باید همیشه نگران دینش باشد؛ ولی این امّت، امّت مرحومه است. پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:«إِنَّ هَذِهِ الْأُمَّةَ أُمَّةٌ مَرْحُومَة»[5] این امّت من، امّتی است که در سایه رحمت حقّ است.لذا با همه این نگرانیهایی که ما داریم، از جمله این که نسلمان کم شده و یهود چنین کلاه گشادی بر سر ما گذاشته و ما را فریب داده است؛ امّا این را هم باید به شما عرض کنم که الحمدلله خیلیها هم دارند به سمت شیعه میآیند.
با وجود این همه بمباران تبلیغاتی که وهابیّت ملعون که بازوی یهود است (برای بنده به اندازه یک سرسوزن شک نیست که وهابیّت، یهودی است. اینها یهودی محض هستند و اصلاً عمربنعبدالوهاب یهودی بوده و یهود توانست به این وسیله در دین نفوذ کند. لذا هیچ شکی نیست که اینها یهودیاند و متأسّفانه یهود، مکه و مدینه را در دست دارد. دیگر چه کنیم که حالا امّت بیدار شوند و بفهمند)انجام میدهد؛ امّا باز هم إنشاءالله امّت شیعیان پیروز خواهد بود، «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ»[6]. کما این که عرض کردیم: امّت قلیله ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) توانست پیروز شد، منتها همهشان مطیع امام بودند، إنقلتی نداشتند و برای خودشان ادّعای«أنا رجلی» نمیکردند. از حبیببنمظاهر گرفته، تا آن طفل شش ماهه، همه و همه مطیع امام بودند و طبیعی است که پیروز شدند.
لذا این پیروزی إنشاءالله برای ما شیعیان هم به وجود میآید، همانطور که حضرت بشارت پیروزی به امّتی دادند که بداند باید ارجمند، دیندار و سربلند و بداند پیروزی و قدرت یافتن در روی زمین مال آنهاست. امّا اگر امّتی، کنار بنشیند و کاری از پیش نبرد، پیروز نخواهد شد. همان طرز تفکری که متأسفانه یک گروه منحرف فکری که ما داریم؛ یعنی حجتیّه دارند. این کار در یهود هم انجام میشود و یک عدّه از یهودیان هستند که این طرز تفکّر را دارند - که ای کاش در یهود بیشتر هم میشد - مثل همین حجتیّهایها که میگویند: باید دست روی دست بگذاریم تا خود آقاجان امام زمان بیایند، مدام هم میگویند: « ملئت ظلماً و جوراً». اتّفاقاً یک عدّه از آنها هم که در نیویورک و ... هستند، همین عقیده را دارند که یادتان هست آقای احمدی نژاد میرفت، از او استقبال میکردند و میگفتند: بیایید باهم همکاری کنیم. آنها میگویند که اصلاً نباید دولت به نام دین یهود تشکیل داد و این که کشور درست کردیم، اشتباه کردیم و باید آنقدر بایستیم که حضرت موسای کلیم بیاید.
در حالی که پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نمیفرماید در چه زمانی، مثلاً نمیفرماید: «فی زمان إبنی اسمه کاسمی»، امّا میفرماید: « و التَّمْکینِ فی الأرضِ»، بشارت باد این امّت را بر این که در روی زمین قدرت مییابد و این صراحت روایت است. پس ما باید بر این اعتقاد داشته باشیم که اگر از آنچه که در دست دیگران هست، چشمپوشی کنیم؛ بهترین امّت هستیم و آنوقت اعلی مراتب جنت را به ما میدهند.
در جلسه گذشته عرض کردیم که باید به ما صبر کردن را یاد میدادند. البته این مطلب به این معنا نیست که ما در فقر باشیم. بلکه به این معناست که ما باید صبر داشته باشیم و آن صبر اولیّه - که گفتیم سه مورد صبر داریم - را که در مقابل لذایذ دنیاست، رعایت کنیم و إلّا پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «خَیْرُ اُمّتی الّذینَ لَم یُوَسَّعْ عَلَیْهِمْ حتّى یَبْطَروا ، و لَم یُضَیَّقْ عَلَیْهِمْ حتّى یَسألُوا»[7] بهترین افراد امّت من، کسانى هستند که نه در رفاه آنچنانی هستند که سرمست شوند، سرکشی کنند و اصلاً حواسشان نباشد چه خبر آخرتی هست و ...، و نه آنگونه تنگدست مىشوند که دست گدایی جلوی دیگران دراز کنند.
لذا ملاک ما این نیست که خدای ناکرده فقر باشد. بلکه میگوییم: مسلمان، مؤمن، امّت پیغمبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) سرکشی و بریز و بپاشهای بیجا نمیکند. ما خواستیم ابرویش را درست کنیم، زدیم چشمش را کور کردیم! در دولت به ظاهر سازندگی آمدند مردم را دعوت کردند که این، اشتباه است. نه باید آنطور بود و نه این که در تنگنا باشی که دستت جلوی دیگران دراز شود. طوری که شاید به خاطر همین ریخت و پاشها، مجبور شوی دستت را جلوی دیگران از جمله یهود و نصارا دراز کنی. در حالی که باید خودکفا باشید و روی پای خودتان بایستید.
پس اسراف نکنید که بتوانید اینطور رفتار کنید. باید به ما یاد بدهند که چگونه مصرف کنیم. بارها هم بیان کردم که در بعضی از مطالب، درست مصرف کردن، با اسراف، دو چیز است. کسی نمیگوید: مصرف نکن، امّا درست مصرف کن؛ یعنی زیاده مصرف نکن و به موقع مصرف کردن. اگر انسان اینها را بداند، دیگر نه سرمست میشود و نه دست گدایی دراز میکند. جالب این است که همه اینها را هم دین برای انسان بیان کرده است. اصلاً هیچ چیزی نیست که دین بیان نکرده باشد، همه را از صفر تا صد برای ما بیان کرده است.
معلوم است اگر بداند چگونه مصرف کند، آنوقت دیگر دستش جلوی یهود و نصارا دراز نمیشود. الآن طوری شده که معالأسف خودشان هم فهمیدند که اگر در بعضی از چیزها به ما رحم کنند، به نفع خود آنهاست؛ چون ما دیگر تولید نمیکنیم. در حالی که شما در حینی که دارید آرام آرام وارد میکنید، باید تولید کنید تا یک زمانی شما را در تنگنا قرار ندهند. مثلاً در همان زمانی که این که گندم وارد میکردیم، آرام آرام تولید گندم بالا رفت، تا جایی که ما از آوردن گندم مستغنی شدیم. ولی متأسّفانه دوباره برعکس شد. کسی نمیگوید: نیازهایمان را برآورده نکنیم. ولی مراقب هم باشیم که اگر روزی دشمن خواست از این ابزار استفاده کند، نتواند. مثلاً شاید یک روز دشمن بخواهد، یک پارچه، یک نخ و یا یک ابزاری را تحریم کند و به ما ندهد؛ نباید طوری باشد که ما دیگر نتوانیم کاری انجام دهیم.
چرا از اوّل خودمان تولید نکردیم؟ چون وقتی دیدیم راحت دارد وارد میشود، گفتیم: به صرفه نیست که خودمان تولید کنیم و یکی از اشتباهات بسیار مسلّم ما همین است که من در درس شذراتالمعارف برای بعضی از دوستان دانشگاهی و روحانیون عرض کردم. لذا این که کسی بگوید: ما چون الآن خودمان به این مطالب اصلی میپردازیم، نیاز نداریم این ابزار را تولید کنیم؛ چون آنها را میتوانیم وارد میکنیم و اگر خودمان بخواهیم تولید کنیم، گرانتر از این در میآید که وارد کنیم؛ اشتباه محض است و یکی از کلاههای گشاد است که سر دولت ما، اقتصاددانهای ما و کسانی که ادّعا میکنند مهندس هستند، گذاشتند.
مثلا بنده میدانم که الآن اگر بخواهم این لیوان را تولید کنم، این لیوان راحت دارد از خارج به قیمت ده تومان وارد میشود، امّا اگر من تولید کنم، پانزده تومان میشود؛ لذا میگویند: کار عقلایی نیست که ما تولید کنیم. در حالی که اتّفاقاً من باید پانزده تومانی تولید کنم و در کنار آن ده تومانی هم وارد کنم که اگر یک روز ده تومانی را ندادند، من بتوانم پانزده تومانی را خودم تولید کنم. نه این که بگویم: این به صرفه نیست و اصلاً تولید نکنم. این غلط محض است، این اصلاً با اقتصاد اسلامی نمیخواند و خلاف آن است. چون امکان دارد یکدفعه دست شما را در حنا بگذارند. مثلاً یکدفعه چینیها کارخانه شما را میخوابانند. ما باید یک مقدار به خودمان فشار بیاوریم و بدانیم مطمئنّاً اگر خودمان تولید کنیم، بسیار بهتر است. اصلاً این حرفها چیست که میزنید و میگویید: اگر وارد کنیم، صرفه آن بیشتر است؟! اقتصاد دینی با این حرفهای دنیایی نمیخواند.
ما خودمان اقتصاد اسلام را خراب و یهود را قوی کردیم. باید دولت یاد بدهد که دو زار گرانتر بخر، امّا مال خودمان را بخر. باید تبلیغات شود. البته دفعات اوّل، خراب است. معلوم است جنس ایرانی نسبت به جنس خارجی کلّی تفاوت دارد، امّا آنقدر تولید میکنیم که بهتر از آنها شود. البته برای بعضی سود دارد، وارد می کنند، دوبله سوبله میفروشند و نمیخواهند کالاهای ایرانی رونق بگیرد. باید دست اینها را قطع کرد و با اینها مبارزه کرد؛ چون این خلاف اقتصاد دین است.
اقتصادی که آیتالله العظمی شاهآبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در شذراتالمعارف بیان میکند، اقتصادی است که تولید در دست شما باشد، نه این که تولید در دست یهود و نصارا باشد و بیاورند به ما تحویل هم بدهند. همین الان در بحث بیست درصد و سی درصد و بیشتر، اصلاً بدون هیچ قید وشرطی میگویند: ما میآوریم تحویل شما میدهیم. خود همین شرط نکردن، فریب برای ماست. باید بگوییم: نه ما چنین چیزی نمیخواهیم. چه غلطی میتوانند بکنند؟! تا حالا چه غلطی توانستند بکنند که از این به بعد بکنند؟! تا حالا زنده نبودیم، تا حالا نخوردیم، تا حالا نپوشیدیم، تا حالا نیاشامیدیم؟! از این به بعد هم همین است.
اتّفاقاً اگر بگویند:تولید بیست درصد را قطع کنید، ما به جای آن به شما چهل درصد هم میدهیم، بدون قید و شرط هم میدهیم، هرچه هم دلتان خواست میدهیم و حتّی آنقدر میدهیم بمب هم درست کنید (البته این حرف آنهاست و إلّا ما که اهل این حرفها نیستیم)؛ ما میگوییم: ما اصلاً قبول نمیکنیم. حالا بعضی حرفهای زیادی میزنند، البته بعضی هم هوا برشان داشته و به موقع تودهنی هم به آنها میزنیم و اینطور نیست که آنها را رها کنیم.
اسلام میفرماید: عزّت شما اینطور است که بلاها را بپذیرید و صبر کنید. «خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّه ِ ، و فَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا و تَوَلَّهَ بالآخِرَةِ ، إنّ جَزاءهُ علَى اللّه ِ أعلى مَراتِبِ الجنّةِ» هر کس هم که در مقابل لذایذ دنیا صبر کند و به آخرت دل ببندد و از آنچه در دست کفّار است، چشمپوشی کند؛ خدا اعلی مراتب جنّت را به او میدهد. خیلی جالب است که نفرمود: اعلی درجات جنّت را به کسی میدهم که دائم نماز شب بخواند. از طرفی هم نفرمود: «إنّ جَزاءهُ مِن اللّه»، بلکه فرمود: «إنّ جَزاءهُ علَى اللّه »، یعنی بر خدا فرض است و خدا برای خودش فرض کرده؛ چون کسی نمیتواند بر خدا فرض کند. اگر در این نکات تأمّل کنیم، خیلی از مطالب برای ما معلوم میشود.
پس مراتب اعلی جنّت در صبر در برابر دشمن است است که بهترین امّت هم کسی است که چنین خصوصیّتی داشته باشد.حالا بیان میکنیم که امام این امّت هم چه خصوصیّاتی دارد تا ببینیم برای همین بود که ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) پیروز شد. امّا پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هم باز این امّت را نداشتند. خود امام راحل بیان فرمودند: من میتوانم به جرأت بگویم که مردم ما از امّت خود پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) هم بالاتر هستند. لذا ما امّتش را داریم، فقط مسئولین ما نباید فکر کنند که خبری شده، امّت باید از این به بعد، باز هم هوشیار باشند و افرادی را که انتخاب میکنند، با در نظرگرفتن مقاومتشان انتخاب کنند.
«السّلام علیک یا اباعبداللّه(علیه الصّلوة و السّلام)»
شب جمعه، شب زیارتی اباعبدالله الحسین(علیه الصّلوة و السّلام) است.وقتی کسی با خدا معامله کند، همه ایّام برای او میشود. در شب قدر، زیارت ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) داریم. در عید فطر، زیارت ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) داریم. در هر ایّام خاصّی، زیارت ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) داریم. به خصوص شبهای جمعه هم که شب رحمت و شب مغفرت و شب برکت است، شب زیارتی ابیعبدالله(علیه الصّلوة و السّلام) است. انسان با خدا معامله کند، ببینید چطور به او مرحمت میکند!