ارسالها: 622
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Aug 2013
سپاس ها 981
سپاس شده 1120 بار در 400 ارسال
حالت من: هیچ کدام
امروز تاریخ داشتیم . سر کلاس دبیرداشت درس می پرسید چن نفراز بچه ها بلد نبودن . بعد دبیرمون خطاب به همه بچه ها گفت قضیه شما قضیه کتاب گاج . اولش بچه ها نگرفتن که منظورش چیه . بعد خودش گفت گاج مخفف کلمه گاگولا اینجا جمع اند .
گ : گاگولا
ا : اینجا
ج : جمع اند
انقد اعصابم از دستش خورد شده بود بعضی از خنگای کلاس بلد نبودن ، اون جمع بست
ترو خشکو باهم میسوزونن
اگه دبیرای شماهم از این متلکا میگن بنویسید
اینقدر مرا از رفتنت نترسان ...
ماندن کنار من لیاقت می خواست نه بهانه ...
می خواهی بروی،برو ...
بلند می گویم
به درک که رفتی
ارسالها: 120
موضوعها: 12
تاریخ عضویت: Dec 2013
سپاس ها 653
سپاس شده 286 بار در 101 ارسال
حالت من: هیچ کدام
معلم تاریخ ما میخواد امتحان بگیره میگه کتبی میپرسم ماهم میخنیدم اونم میگه بچه ها به چی میخندین(ترکه )
بچه ها فکر نکنین من بی احترامی نمی کنم
دوس دارم ی گوشه بشینم های های گریه کنم
اونقدگریه کنم خداجون اونقدگریه کنم…
تاخودت ازاون بالابیای پایین
ی دونه سیلی بزنی!!!
بعد یه چشمک بزنی!!
بگی درستش
میکنم
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
درد اگر سینه شکافد ، نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو !
استخوان تو اگر آب کند آتش غم ، آب شو ، آه مگو !
من ماندم و حلقه طنابی در مشت
با رفتن تو به زندگی کردم پشت
بگذار فردا برسد می شنوی
دیروز غروب ، عاشقی خود را کشت
بعضی مواقع
دنبال یک کلید”Shift” میگردم
برای دیدن اون روی آدمــــهــــا!.
دلم میخواست یکی رو داشتم بعضی وقتا که مردم خستم میکنن میومد
کنارمو دستاشو می گذاشت دوطرف صورتم زل میزد تو چشام
میگفت ؛ بیبین ..تو من و داری
وقتی زنی دیوانه وار باتو بحث میکنه خوشحال باش…!!
چون سکوت زن, نشانه پایان توست…!!